اهل سینما میگویند ابرقهرمانها میآیند و میروند، ولی استنلی خالق بسیاری از این ابرقهرمانهای سرشناس، موجودی جاودانی و همیشگی است. در سن 86سالگی این استاد بلامنازع قصههای کمیک استریپی (و به ویژه شرکت انتشاراتی ماردل) هنوز موجودی قوی و خلاق است که میتواند کاراکترهای مرموز ابرقهرمانانه را خلق کند. این ابر قهرمانان موجوداتی با قدرتهای زیاد و افسانهای هستند که معمولا گذشتهای پردردسر داشتهاند. دنیایی که این موجودات در آنها زندگی میکنند، چشماندازی متنوع از دو دنیای خیالی و واقعی است که مسائل و مشکلات نسل معاصر را منعکس میکند. با خلق یک چنین دنیای خاص و منحصر به فردی، لی هنوز میتواند یک دنیای خیالی را به واقعیترین شکل ممکن به تصویر بکشد.
لی میگوید:«آدمها به این دلیل بازنشسته میشوند که احساس میکنند در آن دوران میتوانند کار و فعالیت خود را متوقف کنند. در چنین شرایطی احساس میکنند که وقت آن را پیدا کردهاند که کارهایی را انجام دهند که دلشان میخواهد. اما برای من بازنشستگی معنی و مفهومی ندارد. من همیشه آن کاری را انجام دادهام که دوست داشتهام انجام دهم! اگر کسی بخواهد مرا مجبور کند که برای یک روز اوقاتم را در زمین گلف بگذرانم، احساس میکنم که دارند شکنجهام میدهند.
طراحی و خلق قصهها و کاراکترهای ابرقهرمانانه در کتابهای کمیک استریپی، عشق و علاقه قدیمی و همیشگی استن لی بوده است.
او به خاطر مشارکت در خلق سرشناسترین شخصیتهای ابرقهرمان تاریخ، شهرت خیلی زیادی دارد. اسپایدرمن، هالک شکست ناپذیر، مردان ایکس و 4آدم شگفتانگیز، بخشی از این کاراکترها و قصهها هستند. با این حال، لی هنوز هم پر جنب وجوش است و خود را آماده میکند تا تازهترین مخلوق خود را معرفی کند. جدیدترین مخلوق او مربوط به یک قصه کمیک استریپی دیجیتال به نام «پرنده زمان /تایم جامپر» است. او از سال 1970 در فکر تولید و خلق این قصه و کاراکتر بوده است.
کار جدید استنلی با حمایت مالی کمپانی والت دیزنی تهیه شده است و یک کار چند اپیزودی 5دقیقهای است که از ماه دسامبر پخش عمومی آن آغاز خواهد شد. هر قسمت اپیزود با یک فاصله زمانی دوهفتهای، پخش خواهد شد. لی میگوید:«میدانم که با پخش اولین قسمت این مجموعه، سیل تلفنها و ایمیلها شروع میشود. تماسها از نقاط مختلفی هستند که شاید به ذهن هیچکس نرسد.
هنوز طرح مشخصی برای این قصه ندارم و با کمک کمپانی دیزنی، اتودههای اولیه را زدهایم. میتوان آن را تبدیل به یک مجموعه تلویزیونی کرد، میتوان براساس آن یک فیلم سینمایی ساخت. قرار است خیلی دقیق و به آهستگی کارمان را به جلو ببریم. برای من خیلی مهم است که هواداران و دوستداران قصههای کمیک استریپی چه فکرمیکنند و چه دیدگاهی درباره کل قصه دارند. میخواهم آنها را هیجانزده کنم و درباره رمزورازهای مختلفی صحبت کنم که مردم عادی دوست دارند درباره آنها حرف بزنند.
کمپانی دیزنی «پرونده زمان/ تایم جاپر» را برای 10قسمت تهیه کرده و برای آن یک برنامه تبلیغاتی ویژه تدارک دیده است. مسئولین این کمپانی برای تبلیغ پروژه کمیک استریپی جدید خود، حتی به سراغ تلفنهای همراه معمولی هم رفته است و میتوان آگهی آن را در داخل این وسیله ارتباطی هم پیدا کرد. به کمک تلفن همراه ، هواداران قصههای ابرقهرمانانه کمیک استریپی میتوانند تصاویر و عکسهای این پروژه جدید را برای خود (به صورت مجانی) به دست بیاورند.
تحلیلگران سینمایی عقیده دارند وقتی کمپانی والت دیزنی به سراغ یک قصه کمیک استریپی برود، حاصل کار حتما چیز خیلی خوبی از کار درخواهد آمد. این کمپانی به این نوع قصهها حال و هوا و روحیه خاصی میدهد. در طول دهه گذشته، قصههای کمیک استریپی غذای خیلی خوب و سرگرمکنندهای برای فیلمهای پرسروصدا و پرخرج فراهم کردهاند، این در حالی است که خالقان مختلف قصههای کمیک استریپی، به مدد موفقیت فیلمهای سینمایی که با نگاهی به این جور قصهها ساخته شدهاند، شروع به خلق قصهها و موجودات جدید کردهاند. این ماجراها براساس شرایط روز نوشته و خلق میشوند. استنلی علاقه و اشتیاق صنعت سینما برای تولید فیلمهای سینمایی براساس قصههای کمیک استریپی را یک موهبت و احسان برای صنعت قصههای مصور ابرقهرمانانه میداند.
به گفته او:«این روزها قصههای کمیک استریپی خودشان را بهتر و بهتر میکنند و خوانندگان این قصهها، هر روز که میگذرد یا داستانهای بهتری روبهرو میشوند. علتش هم این است که روز به روز بر تعداد نویسندگان و طراحان مطرح و خوش فکری که میخواهند در این این کار کنند، افزوده میشود. خیلی از آنها تا همین چند سال قبل اصلا حاضر نبودند برای قصههای کمیک استریپی کار کنند و آنها را کارهایی سطحی و کم ارزش میکردند. اما این روزها وضعیت فرق کرده و آنها با کمال میل با نوولهای گرافیکی و کتابهای کمیک استریپی همکاری میکنند. یکی از مهمترین دلایل این اشتیاق تازه این است که نویسندگان و طراحان مذکور، امیدوارند کارهایشان توسط صنعت سینما تبدیل به فیلم سینمایی شود.
برای این گروه نتیجه مطلوب این است که نوشته طراحی خود را روی پرده سینما ببینند.»
این در حالی است که استن لی در طول سالهای اخیر به شدت پرکار بوده و حتی از صنعت سینما هم خواسته تا کار تولید نسخههای سینمایی کتابهای کمیک استریپی را کمتر کند و یک نفس تازه بکشد. با این وجود او این روزها هم سخت سرگرم گسترش کارهای هنری خود است و آنها را آماده تبدیل شدن به فیلمهای زنده و انیمیشن میکند. او حتی کارهای تلویزیونی را نیز از یاد نبرده است و گوشه چشمی هم به بازار ویدئویی و بازیهای کامپیوتری دارد.
زمانی که لی در اواخر دهه 70 میلادی از نیویورک راهی لسآنجلس شد، کاراکترهای کارتونی خود را برای شرکت انتشاراتی مارول میکشید. این شرکت معروفترین شرکت نشر کتابهای مصور و قصههای کمیک استریپی بود. اما علاقه لی به فیلمهایی سینمایی و تلویزیونی خیلی زود شکوفا شد. از همان زمان او در فکر این بود که کاراکترهای قصههای مصورش سر از پرده سینما درآورند.
همین مسئله او را به فکر خلق یک شرکت کوچک فیلمسازی هم انداخت ولی انجام چنین کاری، نیازمند سرمایه خوب مالی بود اما لی چنین پولی را در اختیار نداشت. سالها طول کشید تا وی توانست به این رویای قدیمی خود جامه عمل بپوشاند. سال 2005 که لی به این خواسته دست پیدا کرد، نفس راحتی کشید؛ هرچند که شاید برای دستیابی به چنین خواستهای، کمی دیر بود. حالا شرکت کوچک او که پی او دبلیو نام دارد، قرارداد همکاری با کمپانی والت دیزنی را امضا کرده و قصد دارد روابط دوستانه و کاریاش را با این غول قدیمی دنیای سرگرمی گسترش دهد.
لی میگوید:«این خیلی مایه خشنودی و مسرت است. اما هربار که درباره هر موضوعی با هر کسی بحث میکنم، آنها از من میپرسند: آیا قصد داری نسخه کمیک استریپی کاری را انجام دهی و یکی از قصههایت را تبدیل به فیلمی سینمایی کنی؟ به این ترتیب، خودم هم میبینم که راه گریزی از دست این قصههای کمیک استریپی نیست. صادقانه باید موضوعی را تصدیق کنم. خودم هم چندان مایل نیستم که از این قصهها فاصله بگیرم.»
با آنکه لی کاراکترهای زیادی را در قصهها و کتابهای کمیک استریپی خود معرفی کرده، ولی در پروژههایی که با کمپانی والت دیزنی کار میکند، 3 کاراکتر جدید را معرفی خواهد کرد. این شخصیتها با نامهای بلیز، نیک راچت و تایگرس شناخته میشوند.
هر سه کاراکتر از روز اولی که روی کاغذ سفید موجودیت یافتند، با این هدف گسترش یافته و تکمیل شدند که پتانسیل تبدیل شدن به کاراکترهای سینمایی را داشته باشند و بتوان براساس آنها، یکسری مجموعه فیلم (و نه فقط یک فیلم) تهیه و تولید کرد؛ البته هنوز هم کار روی این سه کاراکتر ادامه دارد و مسئولین کمپانی والتدیزنی میگویند کامل و آماده کار نشدهاند. گری گلدمن که فیلمنامه فیلم علمی- تخیلی «بعدی» با بازی نیکلاس کیج را نوشت، این روزها مشغول کار روی فیلمنامه «بلیز» است. در شرایطی که زوگرین (کتاب سایهها) وظیفه نگارش فیلمنامه «تایگرس» را دارد، تیم 2نفره داگ کوک و دیوید ویزبرگ (صخره) هم روی «نیک راچت» کار میکنند.
گفته شده که ریچارد لاگراونس (پیاس، دوستت دارم) برای کارگردانی این فیلمنامه آخری انتخاب شده است. قصه فیلم با حالوهوای پررمزوراز و دلهرهآور خود، درباره یک افسر پلیس است که گذشته غمباری داشته و مثل هر ابرقهرمان دیگری، توانایی تبدیلشدن به یک موجود استثنایی و فوققهرمان را دارد. زمانی که نیروی شر قصه، کره زمین را در خطر نابودی قرار میدهد، او لباس ابر قهرمانانه خود را بهتن کرده و به مبارزه با این موجود شیطانی میرود. البته کمپانی والتدیزنی هنوز با هیچ کارگردانی برای ساخت این سه پروژه، قرارداد همکاری امضا نکرده است.
اما استن لی در کنار کاراکترهای جدید خود، تعداد زیادی کاراکتر ابرقهرمان قدیمی هم دارد. او هنوز مثل یک جوان فعال و سرسخت کار میکند و برای خودش و کارش هیچ محدودیت و حد و مرزی قائل نیست. در همین ارتباط است که میگوید: «فیلمنامه همه چیز یک فیلم است و من آدمی پرجنبوجوش هستم که اصلا صبر و شکیبایی ندارم. همیشه آرزو میکنم که فیلمنامه یک فیلم یکشبه نوشته شود و ما بتوانیم سریعاً کار فیلمبرداری را شروع کنیم. اما میدانم که چنین اتفاقی هیچوقت نمیافتد و باید همه کارها را سر حوصله انجام داد.»
لی هیچوقت فیلمنامه سینمایی قصههای کمیک استریپی خود را ننوشته است. علت آن هم کاملاً مشخص است؛ او فیلمنامهنویس نیست! ولی با این حال، با تمام پروژههایی که براساس قصه کتابهای او ساخته میشوند، همکاری نزدیک و پویایی دارد.
بحث بر سر این نیست که او زمان تولید این فیلمها، سر صحنه فیلمبرداری حضور پیدا کند. لی هنگام نگارش فیلمنامه، مشاورههای لازم را میدهد و کمک میکند تا قصههایش سمتوسوی منطقی خوبی داشته باشند. در همینحال، او معمولا مدیر تولید آندسته از فیلمهایی نیز هست که براساس قصه کتابهای او ساخته میشوند. شرکت انتشاراتی مارول که امتیاز تمام کاراکترهای قصههای کمیکاستریپی خود را دارد، از چند سال قبل واحد سینمایی خود را نیز تأسیس کرد. با تأسیس این واحد، شرکت مارول در کار تولید قصه کتابهای خود با تهیهکنندگان آنها در کمپانیهای مختلف فیلمسازی همکاری میکند. درحقیقت، این شرکت تهیهکننده مشترک قصههای خود با دیگر کمپانیهای فیلمسازی است.
تمامی چند فیلم تازهای که براساس قصههای کمیکاستریپی شرکت مارول تهیه و ساختهشده (و فروش موفقیتآمیزی هم در گیشه نمایش داشتهاند) نام شرکت مارول را بهعنوان یکی از تهیهکنندگان آن روی خود دارند. برای مثال میتوان از فیلمهای «هالک باورنکردنی»(2008)، «چهار شگفتانگیز2» (2007)، «اسپایدرمن/ مرد عنکبوتی3»(2007) و «مردان ایکس3»(2006) یاد کرد. نکته جالبی که در این رابطه باید مطرح کرد، این است که استنلی هم (مثل آلفرد هیچکاک در فیلمهایی که میساخت) در یک صحنه از تمام این فیلمها، یک حضور کوتاهمدت دارد و از جلوی دوربین رد میشود.
قصهها و کاراکترهای قدیمیتر لی هم بهآرامی راه خود را روی پرده سینما پیدا میکنند. «اولین انتقامجو: کاپیتان آمریکا» یکی از همین قصههاست که با آنکه شخصیت مرکزی آن توسط استنلی خلق نشده است ولی وی در دهه 60میلادی کمک زیادی به احیا و زندگی دوباره آن کرد. نسخه سینمایی این قصه اواخر ماه جولای سال 2011 روی پرده سینماها میرود. تهیهکنندگان فیلم درحال حاضر مشغول آمادهسازی دکورهای ویژه آن هستند. فیلمنامه فیلم همینروزها توسط کریستوفر مارکوس و استفن مکفلی آماده میشود. ایندو قبل از این فیلمنامه فانتزی ماجراجویانه «وقایعنگاری نارنیا: شاهزاده کاسپین» را نوشتهاند. فیلمنامه آنها را جو جانسن سازنده «وولف من» کارگردانی خواهد کرد.
پس از آن قرار است صنعت سینما بهسراغ یکی از طرحهای محرمانه لی بهنام «لژین پنجنفره» برود. شرکت پیاو دبلیو و کمپانی انیمیشن اینمیکر اینترتینمنت، تهیهکنندگان نسخه سینمایی این قصه خواهند بود. بههمینخاطر، لی این روزها بهسختی مشغول کار روی طرح قصه آن است، تا آن را تبدیل به یک کار جذاب سینمایی کند. اما خود لی روی قصه و کاراکترهای «شورش ده تایتانیکی» تأکید ویژهای دارد.
او مدعی است این قصه درهای تازهای را در فن فیلمسازی از روی قصههای کمیک استریپی روی دنیای سینما خواهد گشود. لی این ادعا را از این جهت مطرح میکند که در این فیلم تماشاگران با 10ابرقهرمان متفاوت دیدار خواهند کرد؛ ابرقهرمانانی که تا قبل از این نمونهشان در هیچ فیلم سینمایی دیگری دیده نشده است. وی امیدوار است این قصه هم نسخههای سینمایی داشته باشد و هم نسخههای تلویزیونی.
طرح جدید لی این است که فعالیت خود را بینالمللی کند و ابر قهرمانانی را خلق و به تماشاگران سینما معرفی کند که اختصاص به کشورهای دیگر هم دارند. او برای شروع کار میخواهد چند تا ابرقهرمان هندی و چینی خلق کند. در همین حال، او در حال همکاری با سازندگان یک مجموعه تلویزیونی انیمیشن بهنام «هیرومن» است که قرار است برای تماشاگران ژاپنی آماده پخش شود. از آنجا که لی از طرفداران حفظ محیطزیست نیز هست، او سرگرم کار روی طراحی تعدادی ابرقهرمان محیطزیستی نیز است.
اما زمانی که بحث افسانه استنلی و فعالیتهای پرثمر کمیک استریپی او پیش میآید، او بهشدت افتادگی را پیشه میکند و نجابت زیادی از خودش نشان میدهد. این درحالی است که کتابهای او به بیش از 75 زبان زنده دنیا منتشر شده و بیش از یکمیلیارد نسخه از آنها در سطح بینالمللی بهفروش رفته است.
گیل چمپین، یکی از همکاران نزدیک لی در شرکت پیاو دبلیو میگوید افسانه این هنرمند مستعد و کهنهکار در فیلم مستند «معتقد واقعی» (که درباره زندگی و کارهای استنلی ساخته شده)، بهخوبی مورد مکاشفه قرار گرفته است. این مستند تا پایان سالجاری آماده نمایش میشود. با این حال، لی بدون توجه به اینکه رسانهها دوست دارند درباره خود او هم حرف بزنند، با لبخندی بانمک میگوید: «زمان مهمترین عامل است.ای کاش ما در روز بهجای 24ساعت 60ساعت وقت داشتیم تا میتوانستیم آنچه را که در ذهنمان داریم روی کاغذ منتقل کنیم.»
منتقدان سینمایی برای حرفهای او درمورد وقت و زمان، ارزش و احترام بسیار زیادی قائلند. در سن 86سالگی، لی آنقدر پیر هست که خلق و تولد کتابهای کمیک استریپی را بهیاد بیاورد اما عشق و علاقه او به قصههای مصور، مثل عشق و علاقه بچههای 16ساله به این نوع کتابهاست. به همین خاطر، جلوی او صحبتکردن از بازنشستگی یک چیز بیمعنی است. او به طنز در این رابطه میگوید: «آیا ما اجازه داریم در یک مکان عمومی درباره چنین چیزهایی حرف بزنیم؟»
رویترز