به گزارش همشهری آنلاین، امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا:1-دونالد ترامپ یک شخص اهل تجارت و بیزنس است، اما با این تفاوت که او اکنون مدیرعامل یک شرکت خصوصی نیست که بخواهد تنها اراده و خواست خود را محقق کند، بلکه ترامپ در حال حاضر در منصب ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا است. شباهتانگاری ترامپ با شخصی چون ایلان ماسک یک خطاست، چرا که ایلان ماسک رئیس یک شرکت مالی و فناوری است و اهدافش را تنها بنا به خواست، اقتضا و مصلحت خودش پیگیری میکند. از آنسو رییس جمهور آمریکا علیرغم اینکه به گفته خودشان قویترین مرد در جهان است، باید ساختار سیاسی آمریکا را با خود همراه کند و تصمیماتش را با خواست و اراده ساختار منطبق سازد. ترامپ تا پیش از انتخاب برای ریاست جمهوری در دور اول، تصور روشنی از این موضوع نداشت. او فکر میکرد که ریاست یک کمپانی بزرگ را در اختیار میگیرد و با روئسای سایر کمپانی ها (کشورهای دیگر) در یک ناهار کاری مشکلات را حل میکند. اما بعدها فهمید که تکثر منافع در آمریکا به نوعی موجب میشود افرادی از نزدیکانش همچون جان بولتون مانع کارش شوند.
2- تکثر منافع و بازیگرانی که در ساختار قدرت آمریکا قابل حذف نیستند؛ قدرت مانور رئیس جمهور این کشور را کاهش میدهد. به طور مثال، باراک اوباما در سال 2009 اولین فرمان اجرایاش پس از انتخاب به عنوان رئیس جمهور، بسته شدن زندگان گوآنتانامو پس از 365 روز بود. الآن سالها از این دستور میگذرد و هنوز این زندان بسته نشده است. لذا بر فرض هم که ترامپ را تاجری دانستیم که میشود با او معامله کرد، اصلا به این معنا نیست که او بخواهد به طریقی که میخواهد امتیاز بدهد و امتیاز بگیرد یا وارد مذاکرات شود.
3- در چهارسال اول هم وضعیت او به این شکل بود. او میخواست در آن دوره با کره شمالی توافق کند؛ اما ساختار آمریکا این اجازه را نداد. حتی در مورد ایران طبق خاطرات جان بولتون بنا بود در فرانسه همزمان با اجلاس گروه هفت؛ احتمال دیدار بین ظریف و ترامپ میرفت که بولتون میگوید او و پمپئو با پر کردن دور و بر ترامپ مانع از این اتفاق شدند. سر ماجرا سوریه هم او گفته بود میخواهد 2هزار سرباز را از این کشور خارج کند که ساختار با او همراهی نکرد و این موضوع محقق نشد.
4-همچنین کافی است به مناسبات مالی و تجاری آمریکا با روسیه تا پیش از جنگ اوکراین نگاه کنیم که بیشترین معاملات در این بین رخ داده است، اما تا موضوع منافع ملی به میان آمد این مناسبات تغییر کرد. سر برجام هم ترامپ حاضر شد از منافع بوئینگ بگذرد و آن را رد کند. به طور کلی این تصویر غلطی است که گمان کنیم آمریکاییها ولو با داشتن یک رئیس جمهور تاجر حاضرند با ایران معاملاتی را انجام دهند که در آن اولویتهای امنیت ملیشان به حاشیه رود و از آنها چشم پوشی شود.
نظر شما