هدف از این سفر، تبریک پیروزی مجدد محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری از سوی بشار اسد به وی و بررسی مسائل دوجانبه و منطقهای عنوان شد. بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه در این دیدار با تبریک پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری گفت: امروز به اینجا آمدهام تا از نزدیک تبریکات صمیمانه خود را به شما و ملت ایران اعلام کنم.
سفر غیررسمی و کوتاه اسد به تهران اگرچه از سوی قشقاوی، سخنگوی وزارت امور خارجه، در راستای مراودات دو کشور دوست و برادر ایران و سوریه توصیف شد اما گمانهزنیها در مورد ارتباط با تحولات پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم آن را کاملاً رسانهای ساخت؛ گمانههایی که علت سفر اسد به تهران را نه تبریک به احمدینژاد بلکه میانجیگری برای آزادی تبعه فرانسوی بازداشت شده در تحولات پس از انتخابات ایران عنوان کردند که چندان هم دور از ذهن نبود چرا که نیکولا سارکوزی، رئیسجمهوری فرانسه بلافاصله پس از اعلام خبر آزادی ریس از سوریه بهدلیل کمک در آزادی این تبعه فرانسوی قدردانی کرد.
خبر تایید نشده گفتوگوی تلفنی نیکولا سارکوزی، رئیسجمهوری فرانسه با همتای سوریاش برای میانجیگری درباره آزادی کلوتید ریس، تبعه 24 ساله فرانسوی آن را از چند روز قبل در صدر خبرگزاریها قرار داد. پذیرش وثیقه 200 هزار دلاری برای آزادی ریس از سوی تهران ظاهراً آنچنان باعث اطمینان خاطر پاریس نشده بود که در فاصله چند روز بعد از برگزاری دادگاه این تبعه متهم به جاسوسی، اسد با تاخیر راهی تهران شد.
البته احمدینژاد هم به مانند دیگر مسئولان سیاسی کشور، با رد این گمانهها محتوای مذاکرات سفر چند ساعته اسد را گفتوگوی مقامات دو کشور در راستای تقویت روابط فیمابین اعلام کرد. وی دیدار با همتای سوریاش را رایزنی برای چگونگی مدیریت جهان دانست و با تاکید بر اینکه غرب کاملاً دچار بههمریختگی و سرگشتگی شده است، گفت: امروز دنیا متوجه شده که تئوریهای غربی به پایان رسیده است، از اینرو بهشدت نیازمند همکاری و مساعدت ایران و سوریه هستند.
گفتهای که از سوی اسد و با اظهار اینکه دلیل اصلی دخالت دشمنان و غربیها این است که نگذارند پیروزیهای پیدرپی ایران و سوریه در 4سال آینده تکرار شود، تایید شد.
پیوندهایی از جنس اقتصاد و امنیت
بشار اسد همواره سعی داشته که بهرغم انزوای فرامنطقهای تحمیل شده از سوی غرب با ائتلافهای منطقهای و محکم ساختن پیوندها با ایران، روسیه، حزبالله و گروههای جهادی فلسطین و جنبشهای مخالف آمریکایی از بنبستهای فرامنطقهای بگریزد؛ ائتلافهایی که با چرخش نگاه غرب بر سر احیای طرح صلح خاورمیانه تا حدودی این انزوا را کمرنگ کرده است. تورهای دیپلماتیک مقامات آمریکایی به سوریه در 2ماه اخیر آنچنان پررونق شده بود که دمشق به کانون رایزنیهای دو سوی آتلانتیک تبدیل شده بود.
سفر جورج میچل، فرستاده ویژه رئیسجمهوری آمریکا به خاورمیانه بعد از 4 سال از قطع روابط دیپلماتیک دمشق و واشنگتن بهبودی روابط دوکشور را سبب شده بود. کاخ سفید پس از 11 سپتامبر 2001 معتقد بود سوریه از دولتهای حامی تروریسم است و از بشار اسد بهخاطر شکست در اجرای اصلاحات سیاسی بهمنظور خارج کردن سوریه از حکومت توتالیتری بعد از مرگ اسد پدر انتقاد میکرد. به باور بسیاری از آگاهان مسائل سیاسی، اگرچه بهبودی روابط سوریه و آمریکا منافع بسیاری را عاید دمشق خواهد کرد اما این به معنای منفکشدن از جبهه ایران و گروههای مقاومت نخواهد بود؛ دیدگاهی که با سفر و گفتههای اسد در دیدار با احمدینژاد تقویت شد.
روابط راهبردی ایران و سوریه قدمتی به درازای تاریخ انقلاب اسلامی ایران دارد و در طول 3دهه اخیر هم با پیوندهایی از جنس اقتصاد و امنیت پیوند خورده است؛ پیوندهایی که به اعتقاد بسیاری بسترهای مقاومت اسلامی خاورمیانه را چنان با خود عجین ساخته که عادیسازی روابط با اسرائیل و کمک به احیای طرح صلح خاورمیانه را بعید مینماید.
اما در عرصه اقتصادی کمتر نشانی از این هم پیمانی سیاسی قابل جستوجوست چرا که معمولاً نهادینهکردن روابط سیاسی، تقویت روابط اقتصادی در زمینههای مختلف از جمله مبادلات تجاری و بازرگانی دو کشور را بهدنبال دارد. اگرچه روابط سیاسی و سرمایهگذاری مشترک دو کشور در زمینه خودروسازی، صنایع معدنی و نفت و پتروشیمی افزایش یافته اما به موازات آن مبادلات تجاری دو کشور بسیار پایین است. صادرات سوریه به ایران در سال2005 به 3میلیون دلار یعنی معادل 56 صدم درصد کل صادرات سوریه بود. در حوزه واردات نیز 57 میلیون دلار معادل 5/8 درصد واردات سوریه از ایران بوده است. با این همه روند مبادلات تجاری در قالب قراردادها و تفاهمنامههای دو جانبه رو به رشد توصیف شده است.
سیاست نزدیکی آمریکا به سوریه
اگرچه روابط آمریکا و سوریه از سال 2005 و در پی اقدام جورج بوش، رئیسجمهوری سابق این کشور مبنی بر حامی تروریست خواندن دمشق قطع شده است اما افقهای دیپلماسی تغییرگرایانه اوباما این کشور را در زاویه دید خود چنان قرار داده که در راه عادیسازی روابط گام بر میدارد؛ روابطی که بعد از تصمیم واشنگتن به بازگرداندن سفیر آمریکا به دمشق و سفر جورج میچل بهبود یافت. میچل که پس از انتصاب به سمت رایزن ویژه باراک اوباما در امور خاورمیانه ژانویه سالجاری نخستین سفر رسمی خود را از دمشق آغاز کرد، در دیدار با بشار اسد گفت: آمریکا خواستار کمک سوریه در رابطه با حل مناقشه میان اسرائیل و فلسطین است.
پیش از این سوریه بهدلیل حمایت از گروههای مقاومت نظیر حماس و حزبالله و روابط با ایران از سوی آمریکا تحت تحریمهای سیاسی و اقتصادی قرار گرفته بود. گفتههای میچل در دمشق مبنی بر ضرورت گفتوگو با سوریه نشان از جایگاه خاص این کشور بهعنوان یک بازیگر مؤثر در روند صلح خاورمیانه تعبیر شد؛ پیامی که با تاکید باراک اوباما مبنی بر نقش کلیدی و بزرگ سوریه در ایجاد صلح میان کشورهای خاورمیانه، عقبنشینی واشنگتن از سیاست گذشته در مواجهه با این کشور را قابل درک کرد.
بهنظر میرسد آمریکا هنوز از درک سازوکارها و انگارههای روابط ایران و سوریه ناتوان است. آمریکا نمیخواهد بپذیرد برخلاف روابط دو سوی آتلانتیک روابط ایران و سوریه سیری جدای از معادلات متداول عربی را طی میکند. نگاه دمشق به واشنگتن و بروکسل همواره از یک بیاعتمادی وسیع رنج برده است؛ مسئلهای که در مورد ایران مصداق ندارد چرا که پیشینهای به درازای 3دهه اعتماد راهبردی را در کارنامه تعاملات دوجانبه دارد. بر این مبنا هیجان آمریکا برای دادن میدان به مهره سوریه در دومینوی صلح خاورمیانه بدون لحاظ کردن مهره ایران یک خطای استراتژیک است چرا که گشودن هر میزان میدان بازی به معنای دادن امتیاز متقابل از سوی اسرائیل است و این به قول اویگدورلیبرمن، وزیر امور خارجه اسرائیل؛ یعنی واگذاردن ارتفاعات جولان به سوریه به مثابه یک تخته شیرجه برای حمله به اسرائیل و تغذیه گروههای مقاومت است.
همه چیز به نفع جبهه مقاومت
سوریه در عین حال دور از نظر ندارد که بهبودی روابط با آمریکا و تعلیق تحریمها یک فرصت فوقالعاده برای احیای اقتصاد در حال رکود این کشور است اما توامان نادیده نمیگیرد که هر چقدر در راه تعامل اقتصادی با آمریکا حرکت کند به همان میزان دوری سیاسی از ایران را تجربه خواهد کرد؛ روابطی که در طول 3دهه اخیر و مشخصاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حمایت از ایران در جنگ 8ساله با عراق در سال1980 برخلاف جبهه عربی منطقه ناگسستنی شده است.
با عطف به این موضوع بهنظر میرسد سوریه دستاوردهای آنی منطقهای را در قالب بستههای تجاری و بازرگانی آمریکا فدای داشتههای بلندمدت سیاسی و امنیتی با ایران خواهد کرد؛ مسئلهای که با هیاهوی رسانهای و تبلیغاتی غرب سعی در معکوس جلوه دادن آن میشد. صحبت از مذاکرات غیررسمی و غیرمستقیم دمشق و تل آویو در قالب یک معامله بزرگ پنهانی آغاز راهی بود که سعی میکرد واگرایی و عقبنشینی از جبهه مقاومت را ملموستر جلوه دهد.
پروژهای که از زمان ترور رفیق حریری و تصویب قطعنامه 1762 شورای امنیت سازمان ملل متحد، علیه سوریه کلید خورد تا هجمهای وسیع علیه این کشور آغاز شود؛ هجمهای که در نهایت تفرق و جدایی محور تهران- دمشق را آرمان خود قرار داده بود. اما بردهای پیاپی جبهه مقاومت از جولای 2006 و جنگ 33 روزه به همراه آشفتگی قدرت پس از استعفای زود هنگام ایهود اولمرت، چیدمان قدرت را به نفع جبهه عربی- ایرانی مقاومت تغییر داد.با این همه پس از ورود نافرجام سوریه بهعنوان میانجی مذاکرات پرونده هستهای ایران، این بار دمشق میانجی آزادی کلوتید ریس، تبعه فرانسوی و شاید پیام غیررسمی باراک اوباما و گروه 1+5 میان بروکسل و تهران شده است. سوریه در تلاش است تا از رهرو این رفتوآمدها با تامین منافع ملی جایگاه خود را بهعنوان یک بازیگر فعال و مؤثر منطقهای تثبیت کند؛ جایگاهی که با دیپلماسی فعال منطقهای ایران پیوندی گسستناپذیر خورده است.
چشمانداز این روابط راهبردی هم در تعبیر احمدینژاد قابل جستوجو است. آنجا که وی میگوید: اینکه تصور میشود سوریه یکی از متحدان استراتژیک ایران در خاورمیانه است، تصور درستی نیست، بهواقع سوریه متحدی برای ایران محسوب نمیشود بلکه این کشور دوستی برای ایران است که در موارد مختلف از ایران نیز کمکهایی دریافت میکند. در مسائل و مقاطع خاص و حساس هیچگونه اتحاد و ائتلافی میان تهران و دمشق دیده نمیشود. به این ترتیب ما نمیتوانیم سوریه را متحد استراتژیک ایران در نظر بگیریم.