همشهری آنلاین- علیالله سلیمی: تکنگاریهای جلال آلاحمد، بخشی از میراث فرهنگی و مردمشناسانه به یادگار مانده از این نویسنده نامدار ایرانی است که با گذشت زمان، ارزش بیشتری پیدا کرده است. همزمان با یازدهم آذر ماه سالروز تولد جلال آلاحمد، یکی از آثار مهم او در زمینه تک نگاری، کتاب«تاتنشینهای بلوک زهرا» را مرور کردیم که سفرنامهای از جلال آل احمد است و به معرفی تاتهای دشت قزوین، در محدوده شهرهای تاکستان و بوئینزهرا میپردازد.
این کتاب در واقع سفرنامهای است که در آن نویسنده شرح وقایع سفری که در هنگام کودکی همراه با پدر خود از تهران تا ابراهیمآباد قزوین (زادگاه یکی از والدینش) انجام داده را نوشتهاست. آل احمد در این سفرنامه با نگاهی مردمشناسانه به معرفی روستاها و شهرهای میانه راه مانند بوئینزهرا و اشتهارد پرداخته و در این معرفی، جنبههای مردمشناسی، زبانشناسی، جغرافیا، فرهنگ و آداب و رسوم مردم را وانمایی کردهاست. آلاحمد در کتاب«تاتنشینهای بلوک زهرا»، به جنبههای مختلف زندگی تاتهای ایران پرداخته که در مجموع، چند ویژگی مشترک دارند. ویژگی اول، زبان تاتی است که در تمام مناطق تاتنشین، وجود دارد. ویژگی دوم، منشأ و تبار مشترک تاتهاست که به مادها بر میگردد. هرچند خودآگاهی کمی نسبت به این مسئله در میان تاتها وجود دارد. ویژگی سوم، تاریخ و سرنوشت تاریخی مشترک تاتهاست که باعث شده وضعیت تاریخی مشابهی داشته باشند.باید گفت از آنجا که زبان تاتی، یک زبان غیرمکتوب است و فرهنگ آنها هم یک فرهنگ شفاهی است، برای همین، مهمترین و اصلیترین محمل فرهنگی آنها، زبانشان بوده که سنت فرهنگیشان را در طی سالها و قرون متمادی تا به امروز انتقال داده است. آلاحمد این نکات کلیدی را در تهیه کتاب خود مورد توجه قرار داده و به مواردی مانند وضع محل، امور کدخدائی، آداب، فولکلور و لهجه تاتها توجه ویژهای نشان داده است.
کتاب «تاتنشینهای بلوک زهرا» نخستین بار در سال ۱۳۳۷ و در زمان حیات جلال آلاحمد از سوی انتشارات کتابخانه دانش در تهران چاپ شده و بعدها از سوی ناشران مختلف بارها تجدیدچاپ شده است. آلاحمد را خیلیها به عنوان یک داستاننویس میشناسند و نوشتن کتاب «تاتنشینهای بلوک زهرا» هم داستانی دارد.
همسر خواهر بزرگ آلاحمد ساکن ابراهیمآباد از دهات بلوک زهرا بود و همین نسبت پای آلاحمد را از نوجوانی به آن اطراف باز کرد. در تمام دوره تحصیل، یعنی نزدیک به ۲۰ سال، آلاحمد همراه با اعضای خانواده تعطیلات تابستان را یا در اورازان، زادگاه پدری، میگذراند یا در ابراهیمآباد و سگزآباد که جلگه است و طبیعت دیگری دارد. در این اقامتهای دوسهماهه، او ابتدا از سرِ سرگرمی یا تفنن یادداشتهایی برمیدارد و سپس به این یادداشتها قرار و قاعدهای میبخشد تا سر و صورتی پیدا کنند. از همین رو ست که او تاتنشینها را همچون اورازان، تجدید خاطره ایام گذشته هم میداند؛ ایامی که به یاد آوردنشان باعث شادی و سرور و فراموشکردن غمهای نویسنده میشود.
تاتنشینها ۸ فصل دارد، بهاضافه تعدادی نقشه و طرح و عکس. دو فصل پایانی آن که حاوی افسانه و مَتَل و لهجه و نکاتی درباره صوتشناسی زبان تاتی است، بیش از نیمی از حجم کتاب را در بر میگیرد. تأکید نویسنده بر این دو فصل، نشانگر گرایش آلاحمد به فرهنگ و ادبیات اقوام ایرانی است.
در فصل نخست، با عنوان «آشنایی با محل»، نویسنده سابقه آشنایی ۲۰ ساله خود را با محل و انگیزهاش را از تألیف و انتشار کتاب شرح میدهد و سپاس و قدردانی خود را از افرادی که او را در تألیف و انتشار کتاب یاری رساندهاند؛ ازجمله برادرش شمس آلاحمد و میزبانان و مشاوران محلی خود ثبت میکند.
فصل دوم، با عنوان «کلیات» که با نقشه روستاهای بلوک زهرا و بلوک رامند آغاز میشود، توصیفی از موقعیت محل و نظر کلی به زندگی مردم و امور کدخدایی و مباشرت ده و تأثیر تاتی و ترکی در یکدیگر و آمار نفوس منطقه دارد. نویسنده تصریح میکند که برخلاف دیگر دهات بلوک زهرا که زبان مردمشان ترکی آذربایجانی است، در دو دهِ سگزآباد و ابراهیمآباد، مردم به لهجه تاتی سخن میگویند که یکی از لهجههای قدیم زبان فارسی است و آثاری از زبان اقوام ماد در آن محفوظ مانده است.
فصل سوم، با عنوان «آب و ملک»، به موضوع قنات و هرزآب و تقسیم آب و آسیابها و وضع مالکیت و سهم اربابی و بادهای محلی میپردازد. فصل چهارم، با عنوان «کاروبار»، در تداوم مضامین فصل سوم است که به کشت و زرع و باغستانهای انگور و بافتن و ساختن قالی و گلیم و گیوه میپردازد. در کار شخم و کشت و آبیاری و درو، زنها فقط در «ویجین» کردن و کوبیدن خرمن با مردها همکاری میکنند. انگورچینی با زنهاست و حتی بچهها. دوشیدن چارپا هم کار زنهاست. فصل پنجم، با عنوان «خانه و زندگی»، حکایت نحوه زندگی درونیِ دهنشینان بلوک زهرا ست. نویسنده در این فصل به توصیف خانههای روستاییان و مصالح آنها و زینت اتاقها و چاههای آب و فاضلاب و بنای تازهسازِ امامزادهای میپردازد که طرحِ قلمانداز آن را هم کشیده است. در همین فصل، فهرست غذاهای محلی و طرز تهیۀ آنها و خوراک دام و پوشش محلیِ مردها و زنها را هم به دست میدهد.
فصل ششم، زیر عنوان «سوگ و سرور»، هم به مراسم عروسی روستاییان میپردازد و هم به مراسم سوگواری مذهبی و مجالس روضه و ختم قرآن و آیین کفن و دفن مردگان. بخش اصلی این فصل توصیف جزئیات مراسم عروسی است. فصل هفتم که به «افسانه و مَتَل» روستاییان اختصاص دارد، شامل بازیهای کودکان («دورنابازی» و «مُلاداد») و متلها و لغات عامیانۀ محل و ۳ افسانۀ روستایی است با لهجه تاتی و به خط لاتین. آنچه در این فصل آمده، از زبان افراد محلی است که نویسنده مشخصات آنها را به دست داده است. فصل هشتم، با عنوان «لهجه» که به نحوی در ادامه فصل هفتم است، فهرست بلندبالایی است از کلمات تاتیِ بلوک زهرا (تاتی سگزآباد و تاتی ابراهیمآباد) با معنی و تلفظ (لاتین) آنها که بهصورت الفبایی ضبط شده و نویسنده آن را «فرهنگ مختصر تاتیِ بلوک زهرا» نامیده است.
نظر شما