آنها تمایل دارند هر ضربهای را با مشت آهنین جواب دهند و فاقد ظرافتهای دیپلماتیک هستند. در اسرائیل کلیه احزاب به شدت افراطی و نژادپرست هستند و هرگز نمیتوان در اسرائیل سیاستمدار معتدل پیدا کرد، چراکه جامعه اسرائیل افراط را میپسندد.
سوال این است که به واقع چرا جامعه اسرائیل افراط را میپسندد و چرا سران رژیم صهیونیستی سیاستهای افراطی اتخاذ میکنند؟ سیاست اسرائیل از ابتدای روی کار آمدن دولت بن گوریون تاکنون براساس پیشدستی و افراطگرایی بوده است. اسرائیل 5 سال قبل از آنکه نیروگاه تموز عراق به بهرهبرداری برسد آن را مورد هدف قرار داد.
ارتشهای عرب را در 1967 قبل از اینکه هیچ گونه فعالیتی از خود نشان دهند مورد حمله قرار داد و اینگونه با تندروی و افراط در عرصه سیاسی و به خصوص ابعاد نظامی به دنبال ایجاد تصویری قدرتمند از خود بوده است.
دولت نظامی
اساسا رژیم صهیونیستی با درگیریهای نظامی بنیان گذاشته شده است، حتی قبل از آنکه دولت اسرائیل رسما اعلام موجودیت کند، میلیشیای یهودی با تهدید، تطمیع و زور اسلحه فلسطینیان را از مناطق مسکونی آنها بیرون میکردند. اما درگیری اصلی نظامی اسرائیل و کشورهای عرب به سال 1948 بازمیگردد؛ زمانی که با اعلام موجودیت این رژیم، کشورهای عربی درگیر نبردی تمام عیار با آن رژیم شدند.
همانطور که ذکر شد یکی از ابعاد افراطیگراییهای اسرائیل بعد نظامی آن است. مصادر حکومت اسرائیل از دیرباز در اشغال نظامیان بوده است و میتوان به زبان دیگر کابینههای اسرائیل را کابینههای نظامی ذکر کرد. شیمون پرز، آریل شارون، موشه دایان، اسحاق شامیر و دهها صاحب منصب دیگر اسرائیل یا ژنرالهای 3 ستاره هستند و یا در تاسیس ارتش سری هاگانا، واحدهای برگزیده شین بت و یا واحد اطلاعات نظامی موساد نقش مستقیم داشتهاند.
سران رژیم صهیونیستی در بحث افراط در ابعاد سیاسی و اجرایی خود با یکدیگر اختلاف ندارند و فقط از بعد شدت و ضعف ماجراست که تفاوت میکنند. حکام صهیونیستی هرگز درباره مهمترین مسئله اسرائیل یعنی حقوق اعراب با یکدیگر اختلاف ندارند.
اختلافات و افراطگرایی سران اسرائیل چه درباره مخالفت با طرح صلح خاورمیانه و چه تلاشهای آمریکایی، اروپایی و منطقهای برای برقراری صلح به اندازهای رسیده است که بیش از هر زمان دیگری چهره از نقاب این رژیم میگشاید.
ترس از نابودی
این فرایند موجب شده است تا جامعه هراسآلود اسرائیل در انتخابهای خود به طیفی از سیاستمداران تندرو و بلندپرواز اقبال نشان دهد و این علتی جز این ندارد که ناکامی بزرگ رژیم صهیونیستی در مقابله با حماس و حزبالله این نگرش را در جامعه اسرائیلی بوجود آورده که بقای این رژیم در معرض خطری جدی قرار گیرد.
نظرسنجیهای انجام شده در داخل اسرائیل نیز دلیل این مدعاست. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر خشونتپیشه رژیم صهیونیستی از حزب لیکود به عنوان مقبولترین سیاستمدار کنونی این رژیم معرفی شده است و جالب آنکه آویگدور لیبدمن در رتبه دوم پس از نتانیاهو قرار دارد. او نیز نماینده جامعه افراطی اسرائیل است.
اساساً انتخاب حزب لیکود نیز به این نیاز شکلدهی شده مردم اسرائیل به افراطگرایی بوده است. بعد از اینکه شارون در پی تشدید اختلافات با حزب لیکود، در پی تصمیم به عقبنشینی یک جانبه از غزه، از لیکود خارج شد و حزب به اصطلاح میانهروی کادیما را تاسیس کرد، نتانیاهو بار دیگر به ریاست لیکود برگزیده شد تا این حزب همچنان در مواضع افراطی خود باقی بماند.
برنامه سیاسی حزب لیکود در زمان ریاست نتانیاهو به این صورت طراحی شد و در زمانی که بحث تشکیل دو دولت فلسطینی و اسرائیلی در سرزمینهای اشغالی مطرح شده بود، این حزب به شدت با برپایی دولت فلسطینی مخالفت میکرد. افراطگرایی حزب لیکود تا حدی بود که آنها با بهکارگیری کارگران فلسطینی در بخش صهیونیستنشین فلسطین اشغالی نیز به شدت مخالف بودند.
یکی از مهمترین عواملی که رژیم صهیونیستی به شدت روی آن مانور میدهد، امنیت اسرائیل است که استفاده از این موضوع برای ایجاد ترس دائمی و عدم امنیت برای مردم خود یکی از روشهای سران این رژیم بوده است.
یک پست وزارتی برای ایران!
آنها در همین راستا معتقدند ایران تنها کشوری است که توان برهم زدن موازنه قدرت در خاورمیانه به ضرر اسرائیل را دارد و براساس همین نگرانی، پست وزارت امور استراتژیک را در کابینه اسرائیل راهاندازی کردهاند و تفکر ایران هراسی از همین مسئله نشات میگیرد که دارای نقشی حیاتی در به ثمر نشستن سیاستهای افراطی اسرائیل دارد.
اسرائیل، ایران را دشمن اصلی خود معرفی کرده و همواره ترس از ایران را به دلیل نظامی و هستهای تقویت میکند. در حالی که نگرانی واقعی اسرائیل تهدیدات امنیتی ناشی از برنامه اتمی ایران نیست و واقعیت این است که اسرائیل به شدت برآشفته از این ماجراست که صنایع اتمی در ایران بتواند تعادل استراتژیکی را میان اسرائیل و جهان اسلام ایجاد کند که در نتیجه رژیم صهیونیستی موقعیت انحصاری اتمی خود در منطقه را از دست بدهد.
ایران هراسی
سیاست ایران هراسی در این میان یکی از مهمترین محورهای اصلی سیاست دولت جدید ایران رژیم صهیونیستی بوده است که بسیار پررنگتر و محوریتر دنبال میشود و ایران را مهمترین تهدید اسرائیل قلمداد میکنند و تلاش دارند تا در سیاستها و شعارهای خود با سیاستهای ایران به شدت برخورد کنند.
وقتی نتانیاهو اظهار کرده است به هر شکل ممکن از دستیابی ایران به اتمی شدن جلوگیری به عمل خواهد آورد.افراطگرایی رژیم صهیونیستی بعد دیگر خود را در روند صلح خاورمیانه نشان میدهد.
ضربه زدن به دولت در صورت توقف شهرکسازیها
تندروی و فضای افراطی در جامعه اسرائیل تا آنجا پیش رفته است که گروههای افراطی و تندرو سران صهیونیستی را به ضربه زدن به دولت در صورت توقف شهرکسازیها تهدید کردهاند و این باعث شده است که دیگر هیچ میلی از جانب آنها برای توقف شهرکسازی به عنوان قسمتی از تقویت روند صلح بین اسرائیل و فلسطین، وجود نداشته باشد.
امروز بخش مهمی از مردم اسرائیل را صهیونیستها تشکیل میدهند. آنها هدف اصلی خود را رسیدن به اسرائیل بزرگ میدانند و همانطور که نتانیاهو نیز علنا مطرح کرده است که شعار نیل تا فرات را دنبال میکند.
کشوری که مرزهای غربی آن از نیل آغاز میشود و در شمال با مرزهای ترکیه تلاقی میکند و در جنوب به مانند هلالی شمال عربستان را دربرمیگیرد و در شرق به فرات میرسد.این مسئله یعنی اینکه اختلافات ظاهری مقامات اسرائیلی ماهیت این رژیم را تغییر نمیدهد و همه این مقامات یکی هستند.
سران اسرائیل هرگز درباره حقوق اعراب و مسئله ایران، اصل صلح و برقراری آن اختلاف ندارند و اختلاف آنها بر سر تروریست بودنشان، سطح زورگویی و استفاده از ادوات خشونت و کشتار جمعی نیست، بلکه مقامات اسرائیلی در مورد اجرای جنایات نژادپرستانه با یکدیگر اختلاف دارند و اصل افراط اصل حاکم و مسلط میباشد.
همشهری جمعه