در عصر حاضر، تبادل اطلاعات و اندیشهها و انتقال باورها و یافتههای علمی، بسیار مهم و تاثیرگذار است.حال که متاسفانه هنوز پدیدۀ نامیمون جنگ در بین بشر ریشهکن نشده، دست کم شاید حُسن پیشرفت تکنولوژی اطلاعات، اینست که دیگر درخیلی درگیریها لازم نیست خونی ریخته شود. همین که با انتقال تجربیات، گروهی متقاعد به تغییر در باورهاشان شوند، هدف حاصل شده.
میتوان گفت: گرچه بشر، هنوز به آن درجه از تمدن نرسیده که به مخالفانش احترام گذاشته و اصلاً درصدد جنگ با هر مخالفی نباشد، اما اقلاً به آن درجه از تکنولوژی رسیده که نوع برخورد با مخالفانش را تغییر بدهد.
در سوی دیگر، کارشناسان تبلیغات را داریم که معتقدند تبلیغ یک کالا از تولید آن مهمتر است و گاه، هزینهای که باید برای تبلیغ یک کالا متحمّل شویم از هزینۀ تولید آن بالاتر میرود.
برخی خوراکیها خصوصاً خوراکیهای باب میل کودکان را در نظر بگیرید. به لحاظ کارشناسی، برای فروش بیشتر این خوراکیها اینشرکتها در تبلیغ آنها هیاهو و سر و صدا براه میاندازند تا میل و هوس مشتری بیشتر جلب شود.
هر چند عجیب بنظر برسد، اما هزینۀ حقیقی مواد غذایی مفیدِ به کار رفته در برخی تنقّلات و خوراکیها، تنها ده الی بیست در صد قیمت نهایی آن است و هشتاد الی نود درصد هزینهای که برای خرید آن تنقلات پرداخت میگردد مربوط است به اموری مثل کیفیت بستهبندی جذاب، هزینۀ طراحی لوکس قالب و جلد شیک آن محصول، هزینۀ تبلیغات، بازاریابی و احیاناً جوایزی که به مشتریان داده میشود.
امروزه شاهد آنیم که مثلا برای تبلیغ یک شیرینی یا کیک، انواع کارهای فرهنگی مثل تبلیغات، ساخت فیلم، سرود، شعر، طنز، معما و مسابقه صورت میگیرد و جوایز و مزایای خاصی هم صرف میشود که سرمایهگذاری بسیار فراوانی میطلبد.
حتی در یک کارخانۀ صنعتی نیز واحد یا شعبهای جهت تبلیغات وجود دارد و حتی کارشناسان کارخانجات صنعتی هم به امر تبلیغ و اطلاع رسانی مشغولند و صحیح هم هست.
اکنون که یک تولید کنندۀ مواد غذایی هم دارد کار فرهنگی میکند، یا یک تولید کنندۀ صنعتی هم به امور فرهنگی و تبلیغی روی آورده، و گاه از اصل تولیداتشان نیز هزینۀ بیشتری را صرف تبلیغ و کار فرهنگی میکنند چگونه خواهد بود وظیفۀ آنانی که «اساسِ» کارشان بر تبلیغ است؟
امروز که یک کارخانهدار و یک تاجر نیز برای پیشبرد اهدافشان، در بخش فرهنگ و تبلیغ سرمایهگذاری هنگفت میکنند، وظیفۀ آنان که «اساسِ» کارشان دغدغههای فرهنگیست چگونه خواهد بود؟
بدیهی است که هیچ انسانی حق ندارد هنگامی که کاستیها و ضعفها را میبیند، سکوت کند و دست روی دست بگذارد. اما سخن در اینجاست که ایمنترین شیوۀ بیان عقاید و نشان دادن آراء چیست؟
بیان عقاید و انتقاد از نقصها هرچند حق هر انسانیست، اما تا آنجایی که امکانش باشد، این بیان و انتقاد هر چه مسالمتآمیزتر باشد بهتر است.حتی در عرصۀ پیکار با حریف نیز اگر بتوان با بهترین جدال و کمترین درگیری بدنیِ ممکن بر حریف، فائق آمد، این بهتر است.
چنانچه بخواهیم از منظر دینی نیز استدلال کنیم آیۀ قرآن را میتوانیم گواه بیاوریم آنجا که میفرماید: و جادلهم بالتی هی احسن.آری هم عقل و هم نقل، اشعار دارد که برای بیان عقایدمان از روشهای نیک بهره بجوییم.
نیز میتوان پیبرد که وجود بحث و تبادل نظر امریست مجاز و بلا اشکال و این حق هر بندۀ خداست که هم خودش تبلیغ کند و هم موقعی که چیزی را نزد او تبلیغ میکنند در مورد آن به بحث و گفتوگو بپردازد.
در این میان، تجمعات و گردهماییها میتواند محل خوبی برای بحث و تبادل اطلاعات باشد. ممکن است این سوال پیش بیاید که جایگاه اینگونه تجمعات در تاریخ ایران و اسلام چگونه است ؟باید گفت متأسفانه هرچند قرنها از ظهور اسلام میگذرد؛ اما حاکمانی که در این قرون، زمام امور مسلمین را بدست داشتهاند (جز معدودی) غالبا مورد تأیید شیعه نیستند.
بنابراین هرچند در طول تاریخ، شیعیانِ حقیقی از نبود آزادی بیان رنج میبردهاند؛ اما نمیتوان گفت تجمعات سیاسی وجود نداشته بلکه بالعکس، یکی از ارکان اساسی مکتب تشیع، همین تجمعات سیاسی عبادی بوده که حتی در سختترین شرایط نیز ترک نمیشده.
نشستهای علمی، گردهماییهای دینی و تجمعات سیاسی که برای تعیین وضع آیندۀ گروههای شیعه بود همواره تشکیل میشد و به لطف خدا، یکی از افتخارات مکتب شیعه همین توجه و اهمیتی است که برای محافل علمی و تجمعات سیاسی قائل است.
اگر گروههای مسلمانان هر از چند گاهی گرد هم نیایند و به بیان عقاید و یافتههای جدیدشان نپردازند، اگر در هر مناسبتی تودههای عظیم مردم به اظهار وجود و بیان خواستههاشان اقدام نکنند، چگونه میتوان به امت عظیم اسلام و جمعیت بزرگ مسلمین افتخار نمود؟ چگونه میتوان غیرت آنانرا و بیتفاوت نبودنشان را در مشکلات جمعی، به رخ جهانیان کشید؟
الحق و الانصاف، همین تظاهرات و راهپیماییهاست که نشان میدهد ایرانیان همواره نسبت به آنچه در بینشان میگذرد حسّاسند و نسبت به آیندۀ خود بیتفاوت نیستند.
اینکه راهپیمایی دقیقا به چه مناسبتی تشکیل شده و چه گروههایی در آن شرکت کردهاند و چه شعارهایی دادهاند، گرچه مهم است اما آنچه مهمتر است این است که هر شعاری در راهپیمایی داده شود، به نفع هر گروهی تبلیغ شود، برای هر منظوری تظاهرات صورت گیرد، یک نتیجۀ مشترک در همۀ تظاهرات مردمیِ سالم وجود دارد.
و آن اطلاع یافتن همگان از این حقیقت است که مردم هنوز در صحنهاند و پیگیر امورشان. و ایرانی کسی نیست که کنج خانه بنشیند و نسبت به آنچه بر سرخویش و همنوعانش میرود بیتفاوت باشد و این پیامیست بسیار بسیار بزرگتر از آنچه در وهلۀ اول به نظر میآید.
همشهری جمعه