به گزارش همشهری آنلاینف علی مهدیان؛ استاد حوزه و دانشگاه در روزنامه همشهری نوشت، عراقچی در گفتوگوی ویژه خبری صداوسیما گفت آنچه غافلگیرمان کرد، سرعت عقبنشینی ارتش سوریه بود. او علت این عقبنشینی سریع را شکست در ساحت جنگ روانی و شناختی دانست و گفت فضاسازیها باعث کاهش انگیزه ارتش شد.
طبیعتا نیروی میدان وقتی از گرفتن نتیجه «ناامید» شود و نسبت به فرماندهان «بیاعتماد»، انگیزه لازم برای جنگ در میدان پیدا نمیکند.
بله، سقوط سوریه یعنی ایران یک نقطه مهم راهبردی در نزدیکی مرز اسرائیل را از دست داد و حاکمیتی که در جهت جبهه مقاومت بود، سقوط کرد؛ اما حالا توجه کنیم به این نکته که ساحت و زمینه شناختی مردم که در زیستبوم مجازی قرار دارد و همگی درش درگیرند، تحت حاکمیت همان دشمن است و ما در آنجا حاکمیتی نداریم. بهنظرتان در این نبرد چندضلعی کدام راهبردیتر است؛ سوریه یا حکمرانی مجازی؟ حکمرانی مجازی همانجایی است که بهگفته وزیر خارجه ما یک کشور مهم برای مقاومت را زمین میزند.
هنوز جدی نگرفتهایم ماجرا را. ذهنیت مردم ایران، عراق، لبنان، سوریه و بسیاری از کشورهای منطقه در فضای مجازی است که تحت حاکمیت دشمن است. نگاه کنید جناب رئیسجمهور میگوید از رهبری پرسیدم درباره فیلترینگ و ایشان گفت من نگفتم فیلترینگ گفتم «حکمرانی مجازی» ولی عجیب است که جناب رئیسجمهور یک جمله هم اشاره نکرد که خب چه؟ برای حکمرانی مجازی چه کردیم؟ حدود ۲۰سال است رهبری همین را میگوید. فریاد میزند. خب چه شد؟
جدی نگرفتهایم ماجرا را. بند آخر وصیتنامه حاجقاسم خطاب به حوزه است. او میگوید این دیدهبان صحنه را رصد میکند و میگوید شما باید وسط بیایید. خناسان شما را به سکوت و ملاحظه نکشند، سه چهار سال پیش رهبری به حوزههای علمیه گفت وضع تبلیغ نگرانکننده است، کانونهای عظیم تبلیغی ایجاد کنید؛ اینگونه پیش برویم اسلام سیلی میخورد، اما دریغ. جدی نگرفتیم ماجرا را وقتی ۶سال پیش در بیانیه گام دوم رهبری گفت امروز ریشهایترین و فوریترین جهاد، جهاد امیدافزایی است.
ایشان بعدها فرمود هیئتها، کانون جهادتبیین شوند؛ تأکید کردند؛ بهگونهای که شاید پرتکرارترین سخنش تبیین و امیدافزایی بود.
جدی نگرفتهایم ماجرا را که امروز روایت اول در بسیاری از رویدادها مال دشمن است و بسیاری، حتی از انقلابیها مسابقه گذاشتهاند در ایجاد یأس و انسداد و کار به جایی رسیده که در فضای مجازی به فرماندهان عزیز ما با سوءظن نگاه میکنند. این احساس بیاعتمادی به مسئولان کشور محصول کلان روایت مرجفونی است که بین متدینین به زبان خودشان نفوذ کرده است. انصافا نگاه کنیم ببینیم آیا سوگیری مجموع روایتهای متدینین به سمت تبیین و امیدافزایی است یا روایت شکست و بیاعتمادی. خدا نکند در نقطهای جبهه حق ضربه بخورد؛ روایتهای شکست است که شروع میشود به بالا آمدن؛ روایتهایی که خروجیاش انسداد و ناامیدی و بیاعتمادی است. معدود راویان انگشتشمار امیدافزایی در این صحنه به انواع برچسبها متهم میشوند تا خاموش شوند.
این مسئله بسیار جدی و راهبردی است. متأسفانه حکمرانی در صحنه شناخت مردم تحت ولایت الهی رهبر جبهه حق نیست. همه با هم مقصریم. صدها برابر سوریه تلفات میدهیم اگر برای اینجا فکری نکنیم.
نظر شما