به گزارش همشهری آنلاین، مهدی خانعلیزاده، مدرس دانشگاه: منطقه غرب آسیا در طول تاریخ، بحرانها و جنگهای بسیاری را تجربه کرده و به خصوص از قرن 19 میلادی محل رقابت و مداخلهی قدرتهای بزرگ بوده است. در واقع این منطقه، برای سالهای متمادی یکی از بینالمللیترین نقاط جهان بوده است. تحولات متعددی که در غرب آسیا صورت گرفته نیز متاثر از همین اهمیت برای قدرتهای بزرگ بوده است. از این رو نظم امنیتی حاکم بر این منطقه میتواند نقشی اساسی در ساختار امنیت بینالمللی داشته باشد. پس از پایان جنگ سرد و ورود جهان به فضای نوین مبتنی بر هژمونی ایالات متحده، ماهیت و شدت نفوذ قدرتهای بزرگ در مجموعههای امنیتی منطقهای تا حد زیادی تغییر کرد. بر اساس این بازتعریف، ایالات متحده با درنظر گرفتن منطقه غرب آسیا به عنوان یکی از مناطق آشوبناک، که میتواند به قلب امنیت جهانی بدل شود، با پیگیری انواع اقدامات نظیر طرحهایی چون غرب آسیای بزرگ و غرب آسیای جدید، تغییر حکومت در کشورهای غیرهمسو و در محاصرهی راهبردی قرار دادن آنها، تلاش کرد تا کنترل موثری بر این منطقه اعمال نماید.
در چنین روندی، ایران به عنوان یکی از دو قدرت سنتی و سه قدرت مدرن غرب آسیا نمیتواند نسبت به تغییرات محیطی خود بیتوجه باشد؛ چرا که هرگونه نظم امنیتی باثبات در این منطقه به معنای تعریف نقش نوینی برای تهران در مناسبات ملی، منطقهای و جهانی است و به طور مستقیم بر منافع ملی کشورمان تاثیرگذار است. بر مبنای همین درک درست، راهبرد ایران در سالهای پس از 11 سپتامبر در آمریکا که همراه با مدلی جدید از «خاورمیانهی جدید» بود، بر مبنای برهم زدن این مسیر و تلاش برای ایجاد نوعی از مقاومت در برابر این طراحی غربی شکل گرفت و موفق هم بود.
تحولات سالهای اخیر و پس از امضای پیمان ابراهیم – از جمله بالا گرفتن اختلافات میان ریاض و واشنگتن – میتواند موید این مساله باشد که علنیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل و مشخص شدن رویکرد کشورهای عربی و غیرعربی - به طور خاص ترکیه - نسبت به اسرائیل، موجب همگرایی و پذیرش بیش از پیش محور مقاومت در میان افکار عمومی منطقه غرب آسیا شده است. «انستیتوی آلمان برای روابط بینالملل و امور امنیتی» در یک نظرسنجی از بخشی شهروندان سوری و عراقی، همراهی 68 درصدی افکار عمومی با اقدامات جبهه مقاومت را گزارش کرده است.
نظر شما