همشهری آنلاین؛ حوادث: چند اوایل آذر ماه زنی با پلیس تماس گرفت و خبر از سرقت خانه اش داد. آنطور که شاکی می گفت، وی به مسافرت رفته و پس از بازگشت به خانه با سرقت تمام طلا و جواهراتش به ارزش دو و نیم میلیارد تومان مواجه شده بود. با شکایت این زن، پرونده ای در دادسرای ویژه سرقت تشکیل شد و گروهی از ماموران تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری متهمان آغاز کردند. بررسی دوربین های مداربسته نشان می داد که دو سارق سیاه پوش درحالیکه با پارچه مشکی صورت هایشان را پوشانده بودند، با تخریب در وارد آپارتمان زن جوان شدند و نقشه سرقت را عملی کردند.
تماس رازگشا
تحقیقات در این پرونده ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل زنی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت، شوهرش به خانه زن همسایه دستبرد زده است. او گفت: مدتی قبل خانه زن همسایه را سرقت کردند. همه ما ترسیده بودیم اما خبر نداشتم سارق، شوهرم است تا اینکه چند روز قبل با هم درگیر شدیم. دعوای ما به خاطر خرید اسباب بازی برای فرزندمان بود. دعوا که بالا گرفت، شوهرم به شدت مرا کتک زد و سپس با چاقو تهدیدم کرد و گفت یک سارق حرفه ای است. او گفت که به خانه زن همسایه دستبرد زده و به حدی کارش را به خوبی انجام داده که ردی از خودش به جا نگذاشته است. او سپس با چاقو تهدیدم کرد و گفت به راحتی مرا می کشد و جسدم را طوری سر به نیست می کند که کسی متوجه نشود. من اما تصمیم گرفتم وی را لو بدهم.
دستگیری
پس از تماس این زن و اطلاعاتی که در اختیار پلیس قرار داد، همسر وی دستگیر شد. هرچند در ابتدا منکر سرقت بود اما وقتی شواهد را علیه خود دید به سرقت های سریالی با همدستی دوستش اعتراف کرد. در ادامه همدست وی دستگیر شد و او هم اعتراف کرد که خانه ها را خالی می کنند تا دلار و طلا به دست بیاورند. تحقیقات از دو متهم دستگیر شده توسط ماموران اداره آگاهی تهران ادامه دارد.
خشم بی موقع
سارقی که دستگیر شده، فکرش را نمی کرد همسرش او را لو بدهد. او می گوید که هرگز تصورش را نمی کرد، دستگیر شود.
چرا فکر می کردی لو نخواهی رفت؟
چون خیلی حرفه ای عمل کرده بودم. فکر همه جا را کرده بودم تا لو نروم. از پوشاندن صورت هایمان تا مسائل دیگر اما خب خود کرده را تدبیر نیست. در نهایت خودم را لو دادم.
چه شد که خودت را لو دادی؟
آن شب یک اسباب بازی برای بچه ام خریده بودم و سرگرم بازی با یکدیگر بودیم. همسرم عصبانی شد و گفت چرا این اسباب بازی را برای بچه خریدی و خانه را بهم ریختی. من هم عصبانی شدم و ناخواسته خودم را لو دادم. در واقع خشم بی موقع، به سراغم آمد و لعنت بر دهانی که بی موقع باز شد.
چرا خانه همسایه ات را برای سرقت انتخاب کردی؟
چون از همسرم شنیده بودم که زن جوان هر ماه طلا یا دلار می خرد.
به جز خانه همسایه، به چند خانه دیگر دستبرد زدی؟
بالای ۱۵ مورد بود. البته ما تازه کارمان را شروع کرده بودیم.
با چه شگردی وارد خانه می شدید؟
از طریق بالکن یا تخریب در. معمولا خانه هایی که چراغ هایشان خاموش بود را انتخاب می کردیم.
سابقه داری؟
سابقه سرقت ندارم. اکثر سوابقم به خاطر درگیری و شرارت است. اما زمانی که بچه دار شدم، دور خلاف را خط کشیدم تا اینکه دوست خلافکارم به سراغ آمد و گفت هستی برای سرقت؟ من هم نتوانستم نه بگویم و نقشه سرقت های سریالی کشیدیم.
نظر شما