با مطالعه این مطلب که شاید البته به مذاق بعضیها سازگار نباشد، بیشتر متوجه میشوید که تهرانیها معمولاً بر اثر کهولت سن به رحمت خدا نمیروند؛ مرگی که به اصطلاح ساده مرگ طبیعی نامیده میشود.
وقتی فهرست علت مرگومیر را در میان مردم تهران را بهدست آوریم، پیش از اینکه به چشم گزارش به این لیست نگاه کنیم، محتوای آن ما را جذب کرد. یک گزارش با 217علت برای مرگ تهرانیها در مقابل ما بود که از نامشخص شروع و به مسمومیتهای دارویی ختم میشد. این همه علت فوت برای آدمها البته تمام علل فوت به حساب نمیآمد.
تمامی علت فوت تهرانیها چیزی بیش از این بهنظر میرسید و این بهنوعی بخشی از علل فوت بود که در سال گذشته رخ داده است.بحث جدیتر تحریریه همشهریزندگی درباره این موضوع بود که کدام شیوه بهتر است و هر کسی کدام شیوه را بیشتر میپسندد، البته این شتری است که در خانه همه میخوابد و بازهم طبق معمول دعایی که همیشه برای شما میکنیم، دور از جان شما!
چراغ قرمز بهشتزهرا(س)
همین چند روز پیش بود که پای صحبت یکی از سالمندان تهرانی نشستیم. پیرمرد با لبخندی که انگار به صورتش دوخته شده بود، در حالی که دو دستش را روی عصا گذاشته بود، به آرامی صحبت میکرد: «ما که منتظر چراغ قرمز بهشتزهرا(س) هستیم تا سبز شود و...». حرف جالبی بود، اما این بنده خدا انگار فهرست متوفیان به تفکیک علت فوت تهرانیها در سال گذشته را ندیده بود؛ بهشتزهرا(س) تقریبا چراغقرمزی ندارد! مردم به همه دلیلی میمیرند و این موضوع هم البته ارتباط چندانی با سنوسال ندارد.
بهنظر میرسد 217دلیل برای علت فوت کم نباشد و جالبتر اینکه در میان این 217دلیل تنها یکی از آنها کهولت سن است. شاید با این تفسیر بتوان گفت، چراغ قرمز بهشتزهرا(س) سنوسال نمیشناسد. این در حالی است که وقتی در آمار فوت تهرانیها کنکاش میکنیم، میبینیم در سال1387 تعداد مرگومیر تهرانیها 49227نفر بوده که از این میان سهم آقایان 27645نفر و سهم خانمها 18477نفر است.
همچنین سهم نوزادان نیز 3105نفر بوده است. این تعداد مرگومیر تهرانیها در سال گذشته است با میانگین سنی تاملبرانگیز 48سال! شاید اختلاف تعداد مرگومیر خانمها و آقایان هم برای بسیاری معنیدار باشد، اما این نکتهای نیست که ما در این مطلب بخواهیم آن را بررسی کنیم.
مرگومیر در تهران
در میان آمار مرگومیر تهرانیها، ایست قلبی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است. 8563مورد ایست قلبی(حدود 17درصد) که 4702مورد به آقایان، 3754مورد به خانمها و 107مورد به نوزادان تعلق دارد. میانگین سنی اینگونه مرگومیر نیز 46سال است. سکته قلبی یا همان آنفاکتوس هم 4372مورد(8و88صدمدرصد) از این لیست را به خود اختصاص داده است، 2581
مورد آقایان و 1791مورد نیز به خانمها اختصاص دارد با میانگین سنی 74و42صدمسال. سکته مغزی هم با 2562مورد(5و20صدمدرصد) نیز یکی از مهمترین انواع مرگ است که 1323مورد سهم آقایان است و 1238مورد سهم خانمها. جالب اینکه یکمورد نیز مربوط به نوزادان وجود دارد. با این وصف، مجموعاً31درصد مرگومیر تهرانیها بر اثر سکته و ایست قلبی است،
حالا انواع سرطانها و نارساییهای قلبی و بیماریهای مختلف و تصادفات و دهها دلیل دیگر بماند! اینها دلایل مرگ تهرانیهاست. دلایلی که بهنظر میرسد ارتباط چندانی به سنوسال ندارد. هرچند که میانگین سنی مرگهای عمده بالا هستند، اما آمار مرگومیر بر اثر کهولت سن یا همان مرگ طبیعی در این جدول مجزاست.
پیرمردها نگران نباشند، مرگ سن نمیشناسد
این آمار وقتی تکاندهنده میشود که آمار مربوط به کهولت سن را بررسی میکنید؛ تهرانیها تنها 1888مرگ بر اثر کهولت سن دارند! این آمار یعنی 799مرد و 1079زن با میانگین سنی26 / 84 سال بر اثر کهولت سن درگذشتهاند، تنها 3و48صدمدرصد از مرگومیر تهرانیها در طول یکسال به این علت بوده است، علتی که ما در زبان عامیانه به آن مرگطبیعی میگوییم.
این رقم در مقابل سایر علل فوت بسیار ناچیز است، با کمی اقرار و درنظر نگرفتن همین نزدیک به 4درصد فوت بر اثر کهولت، بهنوعی میتوان گفت، مردم در تهران به هر دلیلی میمیرند به جز کهولت سن! حالا بهتر میتوان فهمید که مرگ طبیعی یا همان کهولت سن چندان وجود خارجی ندارد، از آلودگی و تصادف و مرگ بر اثر نارسایی و سرطان و خفگی و... گرفته تا آلزایمر و شوک و دهها بیماری که حتی نامش را نمیشناسیم، اینقدر در تهران تلفات میگیرند که فرصت به کهولت سن نمیرسد که بشود بهانه ملکالموت!
همشهری زندگی