اتفاقا سفر مدودف به صربستان مصادف بود با شصت و پنجمین سالگرد آزادی بلگراد از زیر سلطه آلمان نازی. در این سفر مدودف با بوریس تادیچ، رئیسجمهوری صربستان دیدار کرده و در پارلمان این کشور سخنرانی کرد. وی از کلیسای ارتودوکس بلگراد نیز دیدن کرد.
سفر مدودف به صربستان در واقع مهر تایید دیگری بود بر روابط حسنه میان روسیه و صربستان. در واقع این روابط نشان میدهد که بهرغم اینکه دولت صربستان دولتی است که حامی سیاستهای اتحادیه اروپاست اما مسکو همچنان به مانند دهههای گذشته، روابط بسیار خوبی با بلگراد دارد.
با نگاهی به تاریخ روابط روسیه و صربستان میتوان دریافت که این دو کشور با توجه به پیوندهای فرهنگی و مذهبیای که دارند همواره روابط خوبی با یکدیگر داشتهاند. حتی اتحاد دولت یوگسلاو مارشال جوزپ تیتو با دیگر کشورها علیه مسکو که در دوران جنگ سرد رخ داد نیز نتوانست در روابط مسکو و بلگراد خدشهای وارد کند و این دو کشور بار دیگر روابط حسنه میان یکدیگر را از سر گرفتهاند. میتوان گفت که وقتی روابط میان 2 کشور براساس بنیادهای ژئوپلیتیک بنا شده باشد، مستحکم خواهد ماند.
با توجه به ترکیب جمعیتی و موقعیت مکانی که صربستان در منطقه بالکان دارد، میتوان گفت که این کشور همواره یکی از کشورهای قدرتمند غرب بالکان بوده است. روسیه نیز مانند دیگر قدرتهای اروپایی، هر زمان که احساس کرده که مرزهای توسعهطلبی بلگراد منافع ملی مسکو را درنوردیدهاست، تلاش کرده تا مانع قدرت یافتن بیشتر صربستان شود. البته پس از پایان دوران جنگ سرد دامنه نفوذ و قدرت روسیه در بالکان به پایینترین سطح خود رسیده است. روسیه همواره سعی میکرد تا به حفظ وضع موجود در بالکان بپردازد و امروز بهنظر میرسد بار دیگر تلاش دوران جنگ سرد را برای حفظ وضع موجود از سر گرفته است. اما حفظ وضع موجود در بالکان از دیدگاه روسیه چیست؟
امروز وضع موجود در بالکان به این صورت است که غرب توانسته در رویاروییهایی که پس از جنگ سرد با روسیه رخ داده پیروزشده و به غیر از صربستان، کنترل بیشتر کشورهای بالکان را به دست بگیرد و آنها را در مسیر ائتلاف با خود قرار دهد. پس از انقلاب دمکراتیک سال 2000 در صربستان، این کشور نیز به فکر افتاد تا بهدنبال دیگر کشورهای حوزه بالکان به ائتلاف با غرب بپیوندد. در واقع صربستان بر این گمان بود که پس از دوران اسلوبودان میلوشویچ، خواهد توانست با پیوستن به غرب برخی از زخمهای کهنه خود را درمان کند. اما 9 سال گذشته و بلگراد همچنان در رسیدن به هدف خود ناکام مانده است. از دیدگاه برخی از تحلیلگران سیاسی صربستان، که البته اکثرشان از حامیان غرب محسوب میشوند، پس از گذشت 9 سال تغییرات دمکراتیک در این کشور، بلگراد نتوانسته است چندان بیشتر از دوران میلوشوویچ به اتحادیه اروپا نزدیک شود.
علاوه بر این به زعم رخ دادن برخی تغییرات دمکراتیک در صربستان، اتحادیه اروپا و آمریکا همچنان به حمایتهای خود از کوزوو ادامه داده و در سال 2008 نیز بهصورت یکجانبه استقلال کوزوو را پذیرفتهاند؛ این مسئله هم برای صربستان غیرقابلقبول بود و هم برای روسیه. بلگراد معتقد بودکه استقلال کوزوو، 15 درصد از استقلال سرزمینی صربستان میکاهد و مسکو نیز معتقد بود و هست که اقدام غرب در به رسمیت شناختن یک طرفه استقلال کوزوو به این معنی است که غرب در اصلاحات امنیتی پس از جنگ سرد در اروپا، نگرانیهای مسکو را لحاظ نمیکند. به این ترتیب میتوان گفت که حتی سیاستمداران صرب حامی اتحادیه اروپا و مسکو، به نوعی دارای منافع مشترک با یکدیگرند.
از سوی دیگر منافع تجاری و بازرگانی مسکو در صربستان روندی رو به رشد در پیش گرفته و بهشدت بر چشمانداز سیاسی احزاب سیاسی بلگراد تاثیرگذار بوده است. در بلگراد 100 نفر از دولتمردان و مقامات تجاری و بازرگانی روسیه، مدودف را همراهی میکردند. در همین سفر بود که مدودف با ارائه وام 5/1 میلیارد دلاری به دولت صربستان موافقت کرد. علاوه بر این وام، در این سفر مقرر شد که روسیه ناوگان هواپیمایی صربستان را بازسازی کند و سرمایهگذاران روسی، به سرمایهگذاری زیرساختهای صربستان، نظیر تاسیسات نگهداری گاز طبیعی و سامانه مترو بپردازند، همچنین مقرر شد که روسیه به صربستان برای انجام امور عمرانی مربوط به المپیک سال 2014 سوشی کمک کند.
جالب اینجاست که سفر مدودف به مسکو پس از سفر بهاری جو بایدن، معاون رئیسجمهوری آمریکا به این کشور صورت گرفت. مردم صربستان و همچنین سیاستمداران این کشور بهخوبی به یاد دارند که بایدن در بلگراد تنها به ارائه چند وعده بسنده کرد اما مدودف با سفرش به این کشور در عمل هدایای قابل توجه و ارزشمندی ارائه کرد.
میتوان گفت که سفر اخیر دیمیتری مدودف به صربستان یک مسئله را رسما روشن و آشکار کرد و آن اینکه عامل نزدیکی صربستان و روسیه، تنها موضع مشترک 2 کشور درخصوص کوزوو نیست. این روزها صربستان حقیقتا در این خصوص که آیا پیوستن به اتحادیه اروپا برای این کشور بهوقوع خواهد پیوست، به شک افتاده است. اتحادیه اروپا هر بار به بهانهای از پیوستن این کشور به جمع 27 عضو دیگر خودداری میکند.
از دیدگاه بلگراد، بروکسل دیگر نمیخواهد بیش از این در حوزه غرب بالکان گسترش یابد و درخواست اتحادیه اروپا از صربستان برای تحویل دادن جنایتکاران جنگی بهعنوان شرط ورود به این اتحادیه، دیگر به دستاویزی برای اتحادیه اروپا برای ایجاد مانع در روند پیوستن بلگراد به این اتحادیه تبدیل شده است. بنابراین صربستان نیز سعی میکند راههای دیگری را بیازماید و به اتحادیه اروپا نشان دهد که گزینههای دیگری نیز در اختیار دارد. در این میان اما اروپا نیز چندان از اتفاقاتی که در صربستان رخ میدهد بیاطلاع نیست.
بلافاصله پس از اینکه روسیه از موافقت خود برای اعطای وام 5/1 میلیارد دلاری به صربستان خبر داد، اتحادیه اروپا نیز به صربستان پیشنهاد دریافت وام 200 میلیون یورویی را داد. از آن سو، دولتمردان صرب نیز به خوبی میدانند که به نظاره نشستن رویارویی روسیه و اتحادیه اروپا، استراتژی سودمندی است. در دوران جنگ سرد نیز دولت یوگسلاوی برای سالها چنین استراتژیای را به کار گرفت و منافع زیادی نیز نصیبش شد. البته ظاهرا اروپا به راحتی این طعمه را به دهان نمیگیرد چراکه به خوبی میداند که صربستان امروز با یوگسلاوی سالهای جنگ سرد تفاوتهای بسیار دارد.
از دیدگاه اتحادیه اروپا، صربستان توسط کشورهای عضو ناتو احاطه شده و از روسیه جدا مانده است. اروپا و آمریکا بر این باورند که قادرند تا هر زمان که بخواهند صربستان را تشنه نگه دارند و اجازه ورود به اتحادیه اروپا را به بلگراد ندهند. اما در عین حال، این روسیه است که از آب گلآلود ماهی گرفته و تلاش میکند که از خشم دولتمردان صربستان علیه اروپا و آمریکا استفاده کرده و حوزه نفوذ خود را در بالکان گسترش دهد.
سؤال اساسی اما این است که همزمان با بالا گرفتن رویارویی مسکو و واشنگتن بر سر ایران و اروپای مرکزی، روسیه قصد دارد تا کجا از ائتلاف خود با صربستان برای اعمال فشار بر غرب استفاده کند؟