اکبر رادی نویسنده نمایشنامه این اثر، این کار را در سال 57 نوشته است. بهروز بقایی، فرزانه کابلی، فردوسکاویانی، رضا فیاضی، بهاره رهنمای و ایوب آقاخانی در این نمایش بازی میکنند. داستان درباره زندگی عروسی است که پس از 7سال ماه عسل ،داماد را به خانه میآورد تا به پدر، عمو، پدربزرگ و اعضای خانوادهاش معرفی کند. داماد از خانوادهای دونپایه است و عروس از خانوادهای اشرافی، خانواده عروس هرکدام بسته به سلیقه خود انتظاراتی از داماد دارند و او نمیتواند انتظارات آنها را به جای آورد،پس آنها به بهانهای کوچک تصمیم به کشتن او میگیرند.
هاملت با سالاد فصل در میان آثار اکبر رادی در شمار متنهایی قرار میگیرد که در فضایی فانتزیک انتقادهای تلخ و تند اجتماعی را مطرح میکند. در این متن هم چون دیگر آثار فانتزیک رادی از جمله « از پشت شیشهها » فضایی طنزگونه حاکم است و بیش از آنکه با عنصر شخصیت و شخصیتپردازی روبهرو باشیم تیپسازی در آن مشهود است و نویسنده از ورای این تیپسازی و بهرهگیری از نمادها نقبی به تضادهای موجود در جامعه ایرانی میزند و طبق یک الگوی شخصیت روشنفکر در مقابل جامعه پولمدار و قدرت محور قرار میگیرد و دستآخر در مقابل آن شکست میخورد.
جدای از اینکه این دسته از آثار رادی چه جایگاهی در مجموعه آثار وی دارد و تا چه حد میتوان آنها را در زمره نمایشنامههای قدرتمند وی قرار داد یک بحث مهم در اجرای این آثار وجود دارد و آن نحوه کارگردانی این دست آثار است که بسیار متفاوت از آثار رئالیستی و اجتماعی رادی هستند و مهمترین اصل آن فاصله گرفتن از واقعیت و جهان واقعی و پناه بردن به طنز، گروتسک و فانتزی است چرا که اصرار بر واقعی جلوهدادن این فضا و شخصیتها در عمل باعث میشود با اجرای بسیار سطحی، شعار زده و غیرقابل باور رویارو شویم.
هادی مرزبان سالهاست که روی متون رادی کار میکند و آن را در فضاهای مختلف از آثار کاملا رئالیستی وی تا آثار فانتزیک و طنز به صحنهمیبرد. از همینرو با جهان متفاوت و چندگانه رادی آشنایی کامل دارد، به همین دلیل است که در اجرایی که وی از هاملت با سالاد فصل ارائه میدهد این فضای فانتزیک و طنز به خوبی مشهود است اما مشکل عمده مرزبان در ارائه این فضا از دونقطه عمده آغاز میشود؛ نخست از آنرو که وی هرچند در ارائه فضای طنز و فانتزیک موفق است اما نمیتواند فضای گروتسک موجود در اثر را به مخاطب منتقل کند و به همین دلیل مخاطب نمیتواند در پایان مرگ دماغ را باور کند چرا که کارگردان از ابتدا او را به فضایی شاد عادت داده است و از تلخی ای که شخصیت دماغ از دیگران جدا شده و با خود حرف میزند چیزی بروز نمیدهد.
دومین مشکل عمده مرزبان در ارائه این فضا را باید در بازیهای بازیگران جستوجو کرد؛ اگرچه فردوس کاویانی و رضا فیاضی در نقش پدر و عمو موفق میشوند به خوبی از فضای رئالیست اثر جدا شده و فانتزی موجود در اثر را به مخاطب انتقال دهند اما دیگر بازیگران نمایش به چند دلیل عمده این توانایی را از خود بروز نمیدهند یا از یک سو همچون بهروز بقایی در دام اغراق گرفتار میشوند یا از سوی دیگر همچون بهاره رهنما به ورطه کلیشهها میافتند یا مانند فرزانه کابلی و ایوب آقاخانی توانایی و تلاش چندانی برای جدا شدن از فضای رئالیستی از خود نشان نمیدهند.
این فضای چندگانه در بازیگری هاملت با سالاد فصل جدای از آنکه باعث عدم هماهنگی و
نبود هارمونی در اثر میشود، سبب میشود تماشاگر نیز نتواند آنچنانکه باید اثر را بپذیرد.
سومین عاملی که باعث میشود مرزبان اجرایی تخت و یک لایه از نمایشنامه رادی ارائه دهد به طراحی خطوط و حرکات بازیگران باز میگردد که خود از طراحی صحنه نمایش نشأت میگیرد چرا که در طراحی صحنه اصغرخلیلی، ما با یک طراحی ثابت، ساکن و قرینه روبهرویم و این فضای قرینهوار باعث میشود عمده میزانسنهای مرزبان با خطوطی خشک، هندسی و با ترکیبهای تکراری قرینهای روبهرو شود که از یکسو باعث تخت شدن و یک لایه شدن اثر و از سوی دیگر باعث خستگی بصری نزد مخاطب میشود. در اجرای مرزبان کمتر شاهد ایجاد حجم و ترکیببندیهای پیچیده هستیم و او بیشتر به میزانسنهایی خطی و یک لایه اکتفا میکند.
دست آخر و به عنوان یکی از عوامل عدم تاثیرگذاری اجرا میتوان به نحوه استفاده کارگردان از نور و موسیقی اشاره کرد که گاه و بیگاه بدون آنکه محمل و پیش زمینهای برای آن ایجاد شود به صحنه میآیند و به همان سرعت و بدون آنکه برای پایانیافتنآن برنامهای در نظر گرفته شود به پایان میرسند. مسائلی از این دست به اضافه توقعی که تماشاگر از هادی مرزبان - به عنوان کارگردانی که سالهاست نمایشنامههای اکبررادی را به صحنه میبرد - دارد باعث میشود هاملت با سالاد فصل نتواند انتظارات مخاطبش را برآورده کند و مخاطبان تئاتر ایران همچنان در حسرت اجرایی قدرتمند از نمایشنامههای رادی باقی بمانند.
هرچند تلاش مرزبان و تداومش برای اجرای نمایشنامههای رادی در نوع خود ستودنی است اما این نکته را نیز نباید از یاد برد که این تلاش هنگامی به ثمر مینشیند که مرزبان و گروهش بتوانند با درک و کشف تمام لایههای آثار رادی آن را به مخاطبان تشنه تئاتر اصیل و اجتماعی ایران معرفی کنند.