درآمدزایی با درآمدزایی پایدار متفاوت است. زمانی که به درآمدزایی پایدار میاندیشیم نمیتوان از هر منبعی کسب درآمد کرد و نگاه شهرداری به موضوع درآمدزایی بایستی نگاهی بلندمدت و زیربنایی باشد. درآمدزایی پایدار بدین معناست که درآمد از منابعی و بهگونهای کسب شود که حقوق آیندگان پایمال نشود، کیفیت زندگی کاهش نیابد و منابع حیاتی برای استفاده نسلهای آتی از بین نرود. اگر بخواهیم نگاه دقیقتری به درآمدزایی داشته باشیم بایستی بگوییم این موضوع شامل 2بخش است: اولاکسب درآمد بیشتر، ثانیا کاستن از بار هزینهها.
کسب درآمد بیشتر برای شهرداری به کمک افزایش منابع درآمدی، ارائه خدمات جدیدتر و متنوعتر توسط شهرداری و بهره برداری کارآمدتر از منابع انجام میپذیرد.
کاستن از هزینه نیز به کمک حذف موازیکاریها، کاهش برون سپاریهای امور شهرداری، کاهش هزینههای مربوط به مراسم، جوانسازی بدنه شهرداری، افزایش پویایی سازمانی و ایجاد هستههای خلاق و نوآور صورت میگیرد.
به این شکل با ترازویی روبهرو میشویم که در یک کفه آن هزینهها و در کفه دیگر درآمدهای شهرداری قرار دارند. هرچه کفه هزینهها بهصورت منطقی سبکتر و کفه درآمدها سنگینتر شود شهرداری سازمانی ثروتمندتر خواهد بود.
سؤالی که ذهن بیشتر شهرداران مناطق مختلف تهران را در سالهای اخیر بهخود مشغول کرده، این است که منابع درآمدزای پایدار برای شهرداری کدامند؟
تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که شهرداریهای آنها ابتدا مطالعاتی را در زمینه قابلیتهای خاص هر شهر برای درآمدزایی انجام دادهاند. تهران نیز از قابلیتهای ویژهای برخوردار است که چنانچه در نظر گرفته شوند پایههای درآمدزایی پایدار شهر را تقویت میکنند.
از لحاظ اقتصادی، شهر تهران پایتخت کشور بوده و بیشترین حجم مبادلات و رخدادهای اقتصادی در این مکان انجام میگیرد. دفاتر و مراکز تمامی سازمانها، شرکتها و نهادهای ملی و فراملی در تهران قرار دارد. سفارتخانهها و مراکز کنسولی بیشتر کشورهای جهان در تهران قرار دارد. بازار تهران بزرگترین بازار کشور است. بزرگترین زیرساختهای خدماتی و اقتصادی کشور در تهران واقع شدهاند و تهران روزانه پذیرای چند ده هزار مسافری است که از سراسر کشور به پایتخت مسافرت میکنند.
از لحاظ جغرافیایی و اقلیمی، تهران اقلیمی نسبتاً مدیترانهای دارد، در دامنههای
خوش آب و هوای البرز واقع شده و حومههای این کلانشهر پتانسیل زیادی برای گردشگری دارد. از لحاظ اجتماعی نیز سرمایه اجتماعی ساکن در تهران کمنظیر است، تعداد افراد تحصیلکرده، دانشجویان، استادان دانشگاهها و نخبگان هنری، ادبی و... در تهران، با هیچیک از دیگر شهرهای کشورمان قابل مقایسه نیست.
قابلیتهای ذکر شده در این 3حوزه عملا همه آنچه برای درآمدزایی شهری نظیر تهران لازم است را در اختیار میگذارد.
نمونههای موفق جهانی نشان میدهد که درآمدزایی پایدار بیش از آنکه به ساخت و ساز، فروش زمین یا مواردی از این دست وابسته باشد به ارائه خدمات نوین وابسته است. تصور کنید که با کمک و مدیریت شهرداری، در فضای باز استادیومهای شهر، کنسرتهای دورهای موسیقی محلی، ملی و بینالمللی با حضور هنرمندان سرشناس برگزار شود. مسلما این حرکت فرهنگی با استقبال همه اقشار مردم مواجه میشود. در چنین حالتی شهرداری تنها به مدیریت پرداخته و البته درآمد کسب خواهد کرد.
تجربههای مختلف شهرداری تهران برای مثال رستوران و کافیشاپ خانه هنرمندان در پارک ایرانشهر که غذاهای گیاهی ارائه میدهد و به همت شهرداری تهران راهاندازی شده است نشان میدهد که میتوان از این طریق درآمد زیادی کسب کرد. نشان، مارک یا برچسب اجناس نیز یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در انتخاب آن جنس توسط شهروندان است، به همین دلیل خیلی از افراد ترجیح میدهند خریدهای خود را به جای سوپر مارکت، مثلا از فروشگاه شهروند انجام دهند. در حقیقت سابقه خوب فروشگاههای شهروند و پشتیبانی مجموعه شهرداری از این فروشگاهها باعث اعتبار برای آن شده است. این موضوع نشان میدهد که در سایر زمینهها نیز میتوان با ارائه خدمات مناسب و استفاده از رسانهها اعتبار کسب و درآمدزایی ایجاد کرد.
در تهران تعداد افرادی که طعم غذاهای دیگر کشورها را تجربه کردهاند نسبت به کل جمعیت شهر چندان زیاد نیست، حال چنانچه شهرداری تهران افرادی را آموزش داده و بهصورت سیار یا ثابت رستورانهایی با غذاهایی ارزان قیمت و با کیفیت از کشورهای مختلف را ارائه دهد مسلماً با استقبال شهروندان تهرانی مواجه میشود.
حال اگر با حمایت شهرداری، تعدادی رستوران زنجیرهای معتبر در مناطق مختلف شهر ایجاد شود میتوان به راحتی تصور کرد که به خاطر اعتبار شهرداری، این رستورانها میتوانند سفارشهای انبوهی را از سایر سازمانها، شرکتها و... در سطح شهر دریافت کنند، به این شکل درآمد مناسبی نیز برای شهرداری ایجاد خواهد شد. یادمان باشد کم نیستند کسانی که یک پیتزای گیاهی را بر خوراکهای تکراری ترجیح میدهند اما حتی نمیدانند از کجا میتوانند این غذا را برای ناهار ظهرشان تهیه کنند.
اگر به تایلند، کرهجنوبی، ترکیه یا یونان سری زده باشید، انبوه اغذیه فروشیهای سیار را میبینید که در مکانهای تعریف شده از طرف شهرداری انواع غذاها را با کیفیت خوب و قیمت ارزان ارائه میدهند و عملا بخشی از جذابیت توریستی شهرهای این کشورها را تشکیل میدهند. در این کشورها یکی از مهمترین وظایف مشاورین شهرسازی تعریف مکانهای مناسب برای استقرار فعالیتهای مشابه است.
رویکرد مشاورین شهرسازی و شهرداریها تاکنون به جای استفاده از قابلیتهای این فعالیتهای سیار، مقابله با آنها بوده است، در حالی که در بسیاری از کشورها، شهرداری کلانشهرها با مدیریت همین خرده فعالیتها درآمدها کسب میکنند. ممکن است مشاور شهرسازی، بخشی از شهر را برای استقرار کاربریهای اداری مناسب بداند ولی کسی نمیتواند جلوی فعالیت اغذیه فروشی سیاری را که در بین ساختمانهای اداری غذا میفروشد، بگیرد.
به این شکل هر بخشی از شهر برای یک فعالیت خاص برگزیده میشود و شهرداری با ارائه مجوزهای لازم جهت انجام این فعالیتها بهصورت قانونی و ارائه خدمات به افراد، درآمد کسب میکند. نمونه موفق چنین کاری را میتوان در ایجاد بازارچههای میوه و تره بار شهرداری مشاهده کرد. این موضوع البته در شهرهای سنتی کشورمان نیز مشاهده میشود. در حقیقت هرجا که اجارهها چنان بالا باشد که افراد از پس اجارهبهای یک مکان بر نیایند، اینگونه تجارتهای کوچک پررونق و با نشاط شکل میگیرد.
مثال دیگری میزنم: اگر جمعهها برای لذتبردن از طبیعت، گزینه پناه بردن به دامنههای البرز را انتخاب کرده باشید، مسلما با خیل جمعیت عظیمی روبهرو شدهاید که مکانهایی نظیر دربند و درکه را انتخاب کردهاند. هر یک از این افراد علاوه بر کوهنوردی، مبلغی را نیز برای تاکسی، خرید مایحتاج لازم مثل انواع تنقلات و... صرف میکنند. در این میان کار شهرداری تنها خدماترسانی جهت نظافت محیط و اموری از این قبیل است. این به معنای سنگینی کفه ترازو به سمت هزینه است.
حال تصور کنید شهرداری هزینههایی را بر استعمال قلیان در قهوهخانهها تعیین کند، دکههای پراکنده عموما غیربهداشتی را ساماندهی کند و عملا به آنها خدماترسانی کرده و در مقابل هزینهای را از آنها دریافت کند، کارگاهها و بازارچههای موقتی را تشکیل دهد که در هر فصل، مایحتاج علاقهمندان به طبیعت را تامین کند(برای مثال تهیه کلاه حصیری از بافندگان شهر بم و فروش آن به گردشگران در فصل تابستان و تهیه لباسهای پشمی دستباف آذری برای علاقهمندان به کوهنوردی در فصل زمستان). این حقیقت ساده گردش مالی پایدار است؛ یعنی اتکا به مردم به جای اتکا به دولت.
در واقع لازم نیست منتظر روزهای طلایی رونق ساختوساز بنشینیم. در بیشتر مواقع درآمدهایی که از منابع پایدار کسب میشود مستمر بوده و صرفا مدیریت خوبی را برای توسعه میطلبند. در حقیقت هرچه اعتماد مردم به شهرداری بیشتر شود امکان درآمدزایی پایدار شهرداری نیز افزایش مییابد.
یکی دیگر از تجربههای موفق شهرداری تهران را میتوان در ایجاد راستههای خرید پیاده مشاهده کرد. در حقیقت هرچه تعامل مردم با مراکز خرید بیشتر شود و افراد در فضاهای عمومی احساس آرامش کنند، رغبت بیشتری برای خرید وجود خواهد داشت. یکی از مواردی که در مطالعات یکطرفه کردن خیابان ولیعصر(عج) تهران به خوبی به آن توجه نشده است، همین امر است. پس از یکطرفه شدن خیابان ولیعصر، راسته غربی این خیابان از رونق افتاده است؛ این یعنی کاهش اعتماد کسبه این راسته به شهرداری؛ چرا که همانگونه که ذکر شد، پایه اصلی درآمدزایی پایدار را اعتماد دوطرفه شهروندان و شهرداری شکل میدهد.