اگر براساس همین برنامه پیش میرفتیم اکنون با بحران تامین برق هم مواجه نبودیم. پیشبینیها این بود که کشور به جایگاه صادرات برق نزدیک شود ولی میبینید که اکنون دولت برای تامین نیاز داخلی هم مشکل دارد.
براساس آنچه پیشبینی شده بود، میزان تولید برق کشور باید افزایش مییافت نه اینکه روند کاهشی داشته باشد. موضوع برق از ابعاد اقتصادی و سیاسی برای کشور بسیار اهمیت دارد. صادرات برق میتوانست بهعنوان ابزاری راهبردی در سیاست خارجی مورد استفاده قرار گیرد؛ اگر ما برق مورد نیاز کشورهای منطقه را تامین میکردیم، اکنون امنیت ما برای آنان اهمیت بسیاری داشت.
برنامه چهارم توسعه نیز نشان داده بود که باید به سمت و سویی حرکت میکردیم که این اهداف محقق شود. باید توجه داشت که ایران به لحاظ برخورداری از منابع برقی جایگاه مطلوبی در اختیار دارد. این امکانات در حالی در اختیار کشور قرار گرفت که همه نیازها و بازارهای مطلوب هم وجود دارد؛ بهطور مثال ترکیه طی 10 سال آینده بیش از 25 هزار مگاوات و پاکستان نیز بیش از 15 هزار مگاوات برق نیاز دارد.
افغانستان هم که به هر حال از فشارهای طالبان رها شده و به سمت بازسازی میرود، به منابع انرژی و بهخصوص برق نیاز دارد. از سوی دیگر برق را نمیتوان ذخیره کرد، به همین جهت ایجاد شبکه برق و حتی نفت و گاز در منطقه میتواند ثبات امنیتی بسیار مناسبی را ایجاد کند.
این امنیت هم در بلندمدت نقش بسیار تعیینکنندهای در تثبیت قدرت اقتصادی و سیاسی کشورها خواهد داشت. به غیر از ایران سایر کشورهای منطقه نیز به سمتی میرفتند که این ثبات همچنان حفظ شود، در واقع کشورهای دیگر نیز سعی میکردند تا امنیت ما را حفظ کنند. به این ترتیب ثبات اقتصادی هم در منطقه ایجاد میشد. در این حالت زمینههای دسترسی به چشمانداز 20ساله هم بهصورت عملی فراهم میشد.
اگر میتوانستیم چنین ایدهای را پیاده کنیم، بهدنبال آن مشکلاتی که در شرق کشور وجود دارد برطرف میشد؛اما نه تنها هیچکدام از این اهداف محقق نشده که حتی در تامین برق مورد نیاز داخل هم مشکلات بسیاری داریم. اینکه حتی برای تامین مصارف خانگی نیز با کمبود برق مواجه هستیم ارتباطی به منابع در اختیار کشور ندارد بلکه بیشتر از آن با شیوه مدیریتها و هدر دادن منابع مالی کشور مرتبط است.
برنامه چهارم توسعه بهعنوان سندی مکتوب در اختیار دولت قرار گرفته بود تا براساس آن به سمت استفاده از منابع کشور برویم ولی اکنون نه تنها به اهداف برنامه نرسیدهایم بلکه از آنها فاصله بسیاری نیز گرفتهایم. باید گفت، اتفاقی که در زمینه برق رخ داده، حاصل سوء مدیریت اقتصادی دولت نهم بوده است. دولتی که میتوانست برق را به ابزاری برای افزایش امنیت کشور بدل کند، به سمتی رفت که همین امتیاز را به گرفتاری برای شهروندان خود تبدیل کرد.
هدر دادن منابع به همین جا محدود نمیشد؛ چرا که براساس چشمانداز 20ساله، باید رشد اقتصادی بالای 8 درصد داشته باشیم. رشد سرمایهگذاری بالای 12 درصد نیز در همین برنامه لحاظ شده است. همچنین فعال کردن بخش خصوصی اصلیترین هدف برنامه چهارم بوده است ولی در عمل شما شاهد اتفاقات دیگری هستید. در همین دولت میزان بودجه شرکتهای دولتی افزایش یافته است. وقتی بودجه دولت به سقف 250 هزار میلیارد تومان میرسد، نشانگر آن است که دولت بهصورت مداوم بزرگتر میشود؛ یعنی دولت نقش قویتری را در اقتصاد کشور بر عهده گرفته است.