این تعبیر در اثر نفوذ هگل که نظام فلسفیاش نمودگاری از «فلسفه» مؤلفههای گوناگون یعنی تاریخ، ذهن، هنر به علاوه دین بود، رواج یافت. بهنظر میرسد هگل نخستین کسی است که اصطلاح فلسفه دین را به کار برده است.
البته تاریخ تأملات فلسفی در باب دین بسیار پیشتر از قرن 18بوده و سابقه آن به اندیشهورزیهای فلسفی باستان بازمیگردد، اما تعریف از فلسفه دین هم چالشهای مفهومی خویش را دارد. از آنجا که تعریف فلسفه دین، تابعی از تعریف فلسفه و دین است، ابهام و صعوبت تعریف آن دو، به تعریف فلسفه دین سرایت میکند.
به اعتقاد جان هیک، از فیلسوفان دین معاصر که یکبار هم به ایران آمد، «زمانی فلسفه دین کلاً به معنای تفکر فلسفی در باب دین، یعنی دفاع فلسفی از اعتقادات دینی دانسته میشد و فلسفه دین بهعنوان ادامهدهنده نقش و کارکرد الهیات طبیعی که متمایز از الهیات وحیانی بود، شناخته میشد.» به هر ترتیب، طی سالهای اخیر توجه فلسفی به موضوعات دینی طی سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. از اینرو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که به تازگی گروه فلسفه دین را تاسیس کرده نخستین نشست «سلسله درسگفتارهایی در فلسفه دین؛ مدلی در تبیین معناداری و شناختاری بودن زبان دین» را با حضور استادان فلسفه برگزار کرد. آنچه در پی میآید گزارشی از این نشست است.
«زبان دینی را تنها با شناخت برخی ویژگیهای دینی میتوان تفکیک کرد وگرنه مفاهیمی که در زبان دینی به کار میروند همین مفاهیمی هستند که در زمینه و حال و هوای دیگری کاملاً غیردینی میشوند»؛ این عبارتی بود که دکترعباسعلیزمانی در نخستین نشست مجموعه درسگفتارهایی در فلسفه دین در خلال سخنرانیاش بر آن تاکید داشت.
وی که موضوع سخنرانیاش زبان دین و مسائل آن بود با بیان اینکه در فلسفه دین، نباید بهدنبال ماهیت به مفهوم فلسفی آن باشیم، زبان دین را در کنار مباحثی از قبیل تجربه دینی، مسئله شر، ادله اثبات وجود خدا و... یکی از اساسیترین مباحث در عرصه فلسفه دین معاصر خواند و گفت: مجموعهای از مسائل در دوران سنت و مدرن، زبان دین را بهوجود آورده است. دکتر علیزمانی با اشاره به گفته ویلیام پی آلستون که مسئله زبان دین را به معناداری یا بیمعنایی و معناشناسی تقسیم کرده است، مسائل سنتی زبان دین را مربوط به بحث درباره معناشناسی و مسائل مدرن را مربوط به بحث درباره معناداری زبان دین دانست.
به لحاظ منطقی، پرسش از معناداری تقدم منطقی دارد ولی از جهت تاریخی این پرسش، پرسشی مدرن بوده و سابقه تاریخی پیدایش این پرسش به دهههای نخست قرن بیستم و همزمان با پیدایش حلقه وین و گسترش نگرش موسوم به پوزیتیویسم منطقی باز میگردد، در حالیکه پرسش از معناشناسی زبان دین سابقهای بسیار طولانی در تاریخ تفکر فلسفی داشته و نقطه آغاز آن از زمان فلوطین است. نخستین فیلسوفی که زبان دین را در قالب سخن گفتن از احد مطرح کرد فلوطین بود. او معتقد است که احد تجربهناپذیر، ادراک ناپذیر و در نهایت بیانناپذیر است چون بیان مستلزم تعین است.
دکتر علی زمانی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه زبان دین ماهیت قابل تعریف ندارد، تصریح کرد: معتقدم مفاهیم ذاتا دینی نداریم به این معنی که حتی دینیترین مفهوم یعنی خدا بستگی دارد درون چه مسئلهای، در ارتباط با چه تجربهای و به وسیله چه کسی به کار رود. زبان دینی در ارتباط با زبان طبیعی است و ما تنها یک زبان داریم که زبانهای مدرن برگرفته از زبان طبیعی است. ممکن است که واژهها و مفاهیم دینی در راستای اهداف دیگری به کار روند اما زبان الهیات زبان دینی نیست بلکه زبان فنی است.
تاثیر نظریات معناداری در معرفتشناسی دینی
دومین سخنران این نشست دکتر رضا اکبری بود که به موضوع نظریه کاربردی معنا و تأثیر آن در معرفتشناسی دینی پرداخت. وی با تاکید بر این نکته که این بحث ما را با مسئله زبان دین، نظریات معنادار و معرفت شناسی دین درگیر میکند بهنظریات معناداری(مصداقی، کاربردی، روانشناختی و قطع مصداقی) در فلسفه زبان اشاره کرد و گفت: در نظریات مصداقی، معنا همان مصداق است و بیشتر در اسامی خاص به کار میرود.
در نظریات روانشناختی که در سنت خودمان بیشتر مطرح است معنا را درون ذهن متکلم تحدید میکنند و در نظریات قطع صدقی بیشتر در مورد زبانهای فرمال سخن گفته میشود. وی بهنظریه روانشناختی اشاره کرد و افزود: در این نظریه معنا آن چیزی است که در ذهن میآید که در سنت ما غالبا این نظریه در منطق خوانده میشود. وی نظریات در باب ادراک را به واقعگرایی مستقیم و غیرمستقیم تقسیم کرد و گفت: امروزه وقتی صحبت از معرفتشناسی دینی میشود نخستین چیزی که به ذهن متبادر میشود مسئله توجیه باورهای دینی است. براساس نظریه کاربردی، معنای یک لفظ چیزی جز کاربرد آن لفظ نیست.
در این نظریه، زبان خصوصی وجود ندارد. مقصود از زبان خصوصی زبانی است که ارجاع آن به اموری است که صرفا برای خود فرد امکانپذیر است. اگر زبان امری خصوصی نیست، پس در یک جامعه زبانی تحقق پیدا میکند. وی با بیان اینکه در جامعه زبانی قواعدی نانوشته وجود دارد که افراد آن جامعه بهصورت ناخودآگاه از آنها پیروی میکنند و کلمات معنا مییابند، افزود: از آنجا که در جامعه زبانی زمینههای مختلفی وجود دارد باید از قواعد مختلف سخن گفت که بالطبع خود باعث میشود یک لفظ در زمینههای مختلف معانی مختلف داشته باشد. ویتگنشتاین برای اشاره به این حقیقت از اصطلاح شباهت خانوادگی استفاده میکند.
این اصطلاح اشاره دارد که معنای لفظ در یک زمینه را نمیتوان تعمیم و به کاربردهای دیگر آن تسری داد بلکه کاربردهای یک لفظ در زمینههای مختلف بهگونهای است که معانی آن لفظ را در یک طیف قرار میدهد. در این طیف، معنای لفظ در یک کاربرد میتواند نزدیک معنای همان لفظ در زمینه دیگر باشد اما نمیتوان یک وجه اشتراک ذاتی میان همه معانی لفظ در تمام کاربردهای آن پیدا کرد.
زبان دین از نگاه ویتگنشتاین
سومین سخنران دکتر قاسم پورحسن بود. وی درباره نسبت میان زبان دین و نظریه عمق نفوذ، مطالعهای در نقش و کارکرد زبان دین در زندگی و تئوری صور حیات براساس فلسفه ویتگنشتاین متأخر به ایراد سخن پرداخت. دکتر پورحسن در آغاز سخن با اشاره به این نکته که ویتگنشتاین از 3 اصطلاح «معنادار»، «بیمعنا» و «مهمل» بهره میجوید، افزود: تا پیش از ویتگنشتاین رویکردهای گوناگونی درباره معناداری و بیمعنایی زبان دین تکوین یافت. 3 مدل از این رویکردها مربوط به دوره کلاسیک یا سنتی است که تمام آنها در قلمرو معناداری زبان دین پدید آمدند. الهیات سلبی که با نگرههای آغازین افلاطون در فالیرروس و تیمائوس و جمهوریت ظهور یافته با آراء افلوطین در تاسوعات به اوج میرسد. دومین مدل، رویکرد اشتراک لفظی و معنوی است که با نقد الهیات سلبی آغاز و تا زمان آکوئیناس ادامه یافت و سومین مدل، الهیأت تمثیلی (اسنادی و تناسبی) آکوئیناس است که تا دهه دوم سده بیستم رویکرد مسلط محسوب میشد.
دکتر پورحسن به تشریح 3رویکرد دوره جدید یعنی پوزیتیویسم منطقی، ابطال پذیری و مدل بازیهای زبانی پرداخت و گفت: پوزیتیویسم منطقی که اعضای حلقه وین و از جمله ویتگنشتاین و تراکتاتوس او در واکنش به ایدئالیسم مک تا گرت و برادلی ظهور یافت، معناداری زبان را تحتتأثیر دو راهی هیوم به زبان علم و زبان تحلیلی فروکاست. دومین رویکرد، ابطالپذیری است که محدوده باریک اثبات پذیری را نقد و معناداری را به نشان دادن و اثبات کذب قضیه منوط کرد. سرچشمه اولیه ابطالپذیری 3 عبارت اساسی ویتگنشتاین در تراکتاتوس است که مهم نشان دادن صدق نیست بلکه اثبات طرف کذب آن و تکذیب آن است.
وی به رویکرد سوم که مدل بازیهای زبانی و پیوند آن با صورت حیات و جریان زندگی ویتگنشتاین است اشاره کرد و افزود: پرسش اساسی او این است که زبان که امری بیرونی (و نه درونی) و اجتماعی است باید در پیوند با بازی، معنایش ظهور یابد. او تاکید دارد که کلمات و واژهها بهخودی خود معنا ندارند بلکه معنای آن به وسیله کل زمینه، کنشها و اعمال اثبات میشود لذا کلمات در متن زندگی و صور حیات معنا مییابند. گرچه نظریه بازیهای زبانی فوقالعاده مؤثر بوده اما خود او با هیچ شیوه نظاممندی آن را تدوین یا توسعه نداد. وی با بیان اینکه مسئله زبان دین و خدا قطعاً برای ویتگنشتاین مسئلهای مهم بوده سخن خود را به پایان رساند.
مروری بر نظریات زبان دین
دکتر سید حسن حسینی، استاد فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف، دیگر سخنران این نشست بود که مروری بر مهمترین نظریههای زبان دین و نظریه زبان طبیعی دین را در این درسگفتار مورد بحث و بررسی قرار داد. وی پس از طرح مهمترین نظریات مطرح شده درخصوص معناداری و تحقیق پذیری گزارههای دینی و دسته بندی آنها و همچنین اشاره کوتاهی بهنظریه زبان طبیعی و عادی که در داخل فلسفه تحلیلی به وقوع پیوسته است بهنظریه جایگزینی در تبیین زبان طبیعی دین اشاره کرد.
به اعتقاد دکتر حسینی نکته مهم در تمام دیدگاههای ارائه شده در باب زبان دین تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم آنها از فلسفههای پوزیتیویستی قرن بیستم است بهنحوی که انکار لایه یا لایههایی از معنا در همه متفکران متعلق به این جنبش فلسفی جدید در حوزه دین پژوهی دیده میشود. از طرفی در حالی که ریشه و اصل پیدایش جنبش فلسفه پوزیتیویستی درخصوص انکار معنابخشی متافیزیک در فاصله کوتاهی به افول رسید اما آثار آن در حوزه دین پژوهی باقی ماند بهنحوی که همانطور که گفته شد اکثر کسانی که درباره زبان دین صحبت کردهاند، متاثر از افکار معناداری جنبش پوزیتیویستی بودهاند.
وی در بخش دیگر سخنانش بهنظریات ویتگنشتاین و آستین اشاره کرد که آرای آنها متمایل به زبان طبیعی دین قرار دارد، گرچه در تبیین کارکردگرایی معنا، اختلافات زیادی بین آنها وجود دارد.