اعضای این باند که 3 ماه پیش از سوی پلیس دستگیر شده و راز چندین فقره سرقت مسلحانه از طلافروشیها را فاش کرده بودند، چند روز قبل اعتراف تازهای را مطرح کردند. آنها در این اعتراف، راز قتل یکی از همدستانشان را فاش کردند.
سردسته این باند خانوادگی به کارآگاهان گفت: این جنایت 5سال قبل رخ داد. مقتول از بچه محلهایمان بود که با ما در سرقتها همکاری میکرد ولی مدتی بود که سرکش شده و طبق مقررات گروه کار نمیکرد. چند بار به او تذکر دادیم ولی باز بیتوجهی میکرد.
اشتباهاتش آنقدر زیاد شده بود که امکان لو رفتن راز باندمان وجود داشت؛ برای همین او را با نقشهای از پیش تعیین شده به بیابانهای اطراف خاورشهر کشاندیم و با شلیک گلوله به قتل رساندیم.
اعضای این گروه وقتی روبهروی قاضی سلیمانی، دادیار شعبه 2 دادسرای جنایی تهران، قرارگرفتند مدعی شدند که جسد مقتول را در همان منطقه به خاک سپرده و تاکنون راز این جنایت را فاش نکردهاند.
با اعترافات این متهمان، پلیس جنایی برای بررسی صحت و سقم ماجرا به محلی که متهمان مدعی بودند جسد مقتول را در آنجا رها کردهاند رفتند و با همکاری متهمان، بقایای جسد مقتول که راز مرگش 5 سال پنهان مانده بود، کشف شد.
بر پایه این گزارش، نقطه شروع سرقتهای اعضای این باند خانوادگی، بهمن ماه 86 و هنگامی بود که آنها، یک خودروی مزدا را در خیابان پاسداران تهران سرقت کردند. مالک خودروی مزدا، ساعاتی بعد از سرقت خودروی خود نزد کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت رفت و با شکایت وی، عملیات شناسایی سارقان آغاز شد.
48 ساعت از گزارش سرقت خودرو نگذشته بود که سرقت مسلحانه دیگری از یک طلافروشی در خیابان خاوران گزارش شد، 3سارق مسلح سوار بر همان خودروی مزدای سرقتی به این طلافروشی رفته و بعد از سرقت، سوار بر خودروی مسروقه پا به فرار گذاشته بودند.
بعد از حضور ماموران در محل سرقت، صاحب طلافروشی به آنها گفت: هر سه نفرشان اسلحه داشتند. کلاشینکف و کلت کمری، 2نفرشان هم ماسک بهصورت داشتند ولی یکی از آنها که معلوم بود سردسته باند است، مثل اینکه ماست بهصورتش مالیده بود.
مالک طلافروشی، در حالی مشخصات سارقان را در اختیار ماموران قرار داد که مدعی بود حداقل 2 کیلو طلا از ویترین مغازهاش به سرقت رفته است.درحالیکه تحقیقات برای یافتن تنها سرنخ این سرقت که همان خودروی مسروقه بود ادامه داشت، این خودرو 2روز بعد در کنار یکی از خیابانهای خلوت پایتخت پیدا شد و به این ترتیب تحقیقات به نتیجه موفقی نرسید.
29 آبان 87، درحالیکه تحقیقات برای دستگیری سارقان ادامه داشت، سرقت مسلحانه دیگری از یک طلافروشی در شهرک کاروان گزارش شد. این بار نیز سارقان که یکی از آنها به جای ماسک بهصورتش ماست مالیده بود، با یک خودروی مسروقه و 2 موتورسیکلت که خودرو را اسکورت میکردند اقدام به سرقت 2 کیلو طلا کرده بودند. تنها تفاوت این سرقت با سرقت قبلی این بود که آنها این بار برای رعبو وحشت مردم اقدام به تیراندازی کرده بودند.
ردزنی این سارقان از سوی کارآگاهان اداره یکم آگاهی در حالی ادامه داشت که هر ازگاهی خبر سرقت یک خودرو بهصورت مسلحانه و سپس سرقت از طلافروشی توسط سارقان خودروی مسروقه به پلیس میرسید.
بررسیها ادامه داشت تا اینکه ماموران موفق شدند با استفاده از روشهای خاص پلیسی ردی از سارقان پیدا کنند. با شناسایی هویت سارقان عملیات دستگیری آنها آغاز شد و در نهایت سرکرده باند به همراه نوچههایش که خواهرزادههایش بودند بازداشت شد.
بعد از اعتراف اعضای این باند به چندین فقره سرقت مسلحانه و قتل همدستشان، هماکنون بقایای جسد کشف شده که احتمال میرود متعلق به همدست آنها باشد به پزشکی قانونی منتقل شده تا با انجام آزمایشهای تخصصی راز این جنایت فاش شود.