پروانههای ساخت و نمایش یکی پس از دیگری صادر میشوند تا رونق به سینما بازگردد. مدیران تازه سینماکه سالها منتقد سیاستهای سینمایی بودهاند حالا بر مسند اجرا میکوشند تا ایدههایشان را عملی سازند و قرار است رونق دوباره به سینما بازگردد؛ هرچند هنوز هم انبوه فیلمهایی که در مرحله پیش تولید قرار دارند( نزدیک به 60فیلم) از تداوم وضعیت نهچندان عادی حکایت میکند و از سوی دیگر این روزها نگرانی سینماگران از حذف یارانههای فرهنگی شدت یافته است؛ اقدامی که بسیاری از اهالی سینما اعتقاد دارند میتواند ریزش مخاطب که در این سالها به صورت تدریجی رخ داده را با شدت بسیار گستردهای همراه سازد، به طوریکه سینما کلا از سبد هزینههای خانوادهها حذف شود.
سینمای ایران در طول همه این سالها چنان به حمایتهای دولتی وابسته شده که با حذف یارانهها، قطعا نخواهد توانست کمر راست کند؛ اتفاقی که میتواند منجر به حذف کامل بخش خصوصی شود. سینمای ایران به دانشآموز تنبلی میماند که سالها با تکیه بر حمایت بزرگترها و به صورت غیرطبیعی، روزگار را گذرانده و اگر این چوب حمایت از زیر بازوانش برداشته شود، حتی قادر به حل کردن مسئلهای ساده نیز نخواهد بود.
بحث هدفمند شدن یارانهها، دامن سینمای ایران را هم خواهد گرفت؛ به این ترتیب که هزینههای تولید فیلم شامل دستمزد عوامل، نگاتیو، خرج صحنه و... افزایش قابل توجهی خواهد داشت، به طوری که اگر فیلمی را امروز بتوان با 300میلیونتومان هزینه، تولید کرد، با حذف یارانههای فرهنگی این مبلغ قطعا به بالای 600میلیون تومان خواهد رسید. خب فیلمی که با این هزینه تولید شود، چقدر باید به اصطلاح پخشکنندهها در گیشه کار کند و بعد با فروش رایت ویدئوییاش، سرمایهاش بازگردد؟
گام بعدی هم افزایش قیمت بلیت سینماها خواهد بود، در حالی که قیمت متوسط 2هزارتومان بلیت فعلی به نظر بسیاری از مردم گران است و خیلیها ترجیح میدهند چند ماهی صبر کنند و با ورود فیلمها به شبکه نمایش خانگی به تماشای آنها بنشینند. با این شرایط، فکرش را بکنید وقتی قیمت بلیت سینما 6هزارتومان شود، شاهد چه ریزش مخاطبی خواهیم شد؟ البته اگر متوسط هزینه تولید فیلم به بالای یک میلیارد تومان برسد باز هم در این سامان فیلم ساخته خواهد شد.
فراموش نکنیم که همین الان فلیمی با هزینه بالای 6میلیارد تومان ساخته شده که خبرهای غیررسمی از صرف شدن بیش از 10میلیاردتومان حکایت دارد و البته هنوز کارهای فنی به پایان نرسیده و هزینهها بالاتر هم خواهد رفت. چنین آثاری با هر میزان افزایش قیمت بازهم ساخته خواهد شد ولی تکلیف سینمای آسیبپذیر بخشخصوصی چه خواهد شد؟
سینمایی که البته همین الان هم به حال خود رها شده و برای ارتزاق، همچنان به سرهم کردن کمدیهای بیکیفیت ادامه میدهد. با شرایط تازه اما، همین کمدیهای بیکیفیت هم باید با پول بسیار بیشتری ساخته شوند.
در مورد تماشاگران نیز، قطعا طیفی وجود دارند که با بلیت10هزارتومانی نیز به سینما بروند ولی اینها چند درصد مخاطبان فعلی سینما را تشکیل میدهند؟ احتمالا با ریزش 70درصدی مخاطبان مواجه خواهیم شد. در چنین شرایطی چه چیزی از سینمای ایران باقی میماند؟ سینمایی که همین امروز نیز چه در بحث کیفی و چه در میزان جذب تماشاگر با مشکلات ریز و درشتی مواجه است با حذف یارانههای بخش فرهنگ چه چشماندازی را در پیش رو خواهد داشت؟
در این میان برخی از مدیران سینما نیز به اظهارنظر پرداختهاند. جوادشمقدری، معاون امور سینمایی، نسبت به مشکلاتی که سینمای ایران با حذف یارانهها دچارش خواهد شد هشدار داده و علیرضا سجادپور، مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی گفته نگرانیهای سینماگران در این خصوص را بر طرفخواهند کرد. اما چگونه و با چه تمهیداتی؟ هنوز کسی توضیحی نداده است....
مخاطب الزاما مشتری ابتذال نیست
میزان استقبال مردم از «درباره الی» که چند روزی است به شبکه نمایش خانگی راه یافته بار دیگر نشان میدهد که مخاطب الزاما مشتری ابتذال نیست.
در 4روز اول راهیابی فیلم فرهادی به شبکه ویدئویی، بیش از یک میلیون نسخه فروش رفته است. استقبالی که نشان میدهد اگر فیلم در زمان مناسب خودش که قراردادش نیز ثبت شده بود یعنی اکران نوروزی روی پرده میآمد تا چه اندازه میتوانست به فروش بالایی دست یابد. میزان استقبال فوقالعاده علاقهمندان سینما از «درباره الی» در حالی جالب توجهتر به نظر میرسد که در این سالها فروش بالای کمدیهای مبتذل و رکوردشکنیشان در گیشه، از سوی سازندگان این نوارهای متحرک، به مثابه چماق بر سر منتقدان کوبیده شده است. با این منطق ازلی – ابدلی تمام فیلمفارسیسازان تاریخ که «مردم اینفیلمها را دوست دارند. شما چه میگویید؟!» حالا «درباره الی»موفق به برقراری ارتباط گسترده با مخاطبی میشود که عدهای دوست دارند القا کنند سلیقهاش در حد فیلمهایی است که روی فیلمفارسیهای قبل از انقلاب را سفید کردهاند!
«درباره الی» بدون تن دادن به کلیشههای مهوع، لودگی و پردهدری، با ساختار مستحکمی که منتقدان برجستهای چون بوردول را نیز به ستایش وادار کرده، فیلم نمونه روزگار ماست؛ فیلمی درباره دشواریهای قضاوت که چالش اخلاقی کاراکترهایش را با هنرمندی به مخاطب نیز انتقال میدهد؛ فیلمی که زبان سینمایی بینالمللی دارد و پس از موفقیت در برلین و گرفتن جایزه مهم بهترین کارگردانی، حالا برای توفیق در عرصههای بینالمللی دیگر نیز از بختبالایی برخوردار است.
نفسهای به شماره افتاده پاییز
اکران سینماها در آخرین هفتههای اکران پاییز، همچنان روند متوسطی دارد. با نمایش عمومی «محاکمه در خیابان» و «نیش زنبور» سینمای ایران آخرین برگهای برندهاش در اکران 88 را رو کرد؛ فیلمهایی که هم اکنون نیز با فاصله از بقیه آثار روی پرده، بیشترین فروش روزانه را دارند.
«نیش زنبور» دومین ساخته حمیدرضا صلاحمند، یک کمدی متعارف و معمول است که ویژگی متفاوتش را باید در حضور رضاکیانیان جستوجو کرد؛ بازیگری که تاکنون به بازی در کمدیهای سینمای بدنه تن نداده بود و حالا در «نیش زنبور» یک پای داستان است. فیلم اقتباسی است از «رذلهای پست لعنتی» که اینجا استیو مارتین و مایکلکین به عنوان رفقای کلاهبردار جای خود را به عطاران و کیانیان دادهاند. صلاحمند که 7سال پیش با «زمانه» شکستی همهجانبه را تجربه کرده بود، اینبار موفق شده فیلمی پرفروش بسازد. «نیش زنبور» با گذر از فروش 500 میلیونی، با ادامه همین روند احتمالا به مبلغی 700میلیون تومان خواهد رسید.
دیگر فیلم پرفروش این روزها، «محاکمه در خیابان» است. آخرین ساخته مسعودکیمیایی، فیلمی است سیاه و سفید با داستانی تلخ پیرامون خیانت که فروش بالایش در شرایطی که این روزها اغلب فیلمهای پرفروش را آثار کمدی تشکیل میدهند، جالب توجه است. «محاکمه در خیابان» با فروش بالای 400میلیونیاش قطعا از مرز نیم میلیارد تومان گذر خواهد کرد. «کتاب قانون» با از دست دادن تعدادی از سالنهایش،همچنان روی پرده است.
همچنان که «آقای هفترنگ» که نتوانست انتظارات را برآورده کند، با فروش پایین این فیلم کمدی، گویا پویا فیلم در محصول تازهاش سراغ سینمای اکشن رفته است. فروش بقیه فیلمهای روی پرده نیز پایین است. «پنالتی»، «چهرهبه چهره»، «خواب لیلا» و «شکار روباره» که به تازگی روی پرده آمدهاند وضعیت چندان جالب توجهی در گیشه ندارند.
«پنالتی» که درامی ورزشی با پس زمینه جنگ است، دومین ساخته انیسه شاهحسینی است که گرچه در تهران فروش بالایی ندارد ولی در آبادان با استقبال مخاطبان مواجه شده است؛ فیلمی که تهیهکنندهاش در اظهارنظری جالبتوجه آن را بهترین فیلم ورزشی تاریخ سینما خواند!«چهرهبه چهره» به کارگردانی علی ژکان نیز یک فیلم پلیسی ضعیف است که با داستانی کم رمق و پرداختی کم رمقتر، بار دیگر این نکته را اثبات میکند که «مادیان» تنها یک اتفاق تکرار نشدنی در کارنامه ژکان بوده است.
«ماهوش» ساخته محمد درمنش نیز که در گروه سینماهای آزاد به نمایش درآمده، در روزهای اول نمایش خود وضعیت چندان مناسبی در گیشه نداشته است. «خواب لیلا» و «شکار روباه» نیز که به تازگی اکران شدهاند، چنین وضعیتی دارند. «خواب لیلا» ساخته مهرداد میرفلاح است که پس از گذشت 3سال سرانجام روی پرده آمد. این فیلم اثری در ژانر وحشت محسوب میشود. میرفلاح نزدیک به یک دهه پیش «خاکستری» را با بازی مهناز افشار کارگردانی کرده بود که فیلم موفقی نبود، «خواب لیلا» نسبت به اولین ساخته سازندهاش گامی به پیش محسوب میشود.
«شکار روباه» نیز ساخته مجید جوانمرد است. جوانمرد پس از سالها دوری از سینما، فیلم تازهای ساخته است. درمجموع وضعیت اکران، چندان جالب توجه به نظر نمیرسد؛ اکرانی که به زودی فیلمهای «ماجرای اینترنتی» و «استشهادی برای خدا» نیز به آن خواهند پیوست.