در جلسهای، یکی از حاضران که خانمی از پیشکسوتان آموزش و پرورش بود (که خدایش بیامرزاد) در نهایت دردمندی و نگرانی از وضعیت کنکور و مسائل و مشکلات آن تعبیر جالبی را بهکار برد و گفت گروهی در جریان آب گلآلود رقابت جوانان برای موفقیت در کنکور سراسری، چونان ضحاک از مغز جوانان ما ارتزاق میکنند. مراد این بانوی محترم، مؤسساتی بود که با سوار شدن بر موج استقبال از کنکور با طراحی آزمونها و اجرای آزمونهای شبیهسازیشده مکرر، به این رقابتها دامن زده و از این نمد کلاهی برای خود دستوپا کردهاند. این مقاله درصدد است تا نشان دهد که صدای پای ضحاک در دوره دبستان نیز به گوش میرسد و اینبار ذهن و فکر کودکان را نشانه رفته است.
یکی از سازوکارهای تعیینکننده جاری در مدرسه، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی است. اهمیت این سازوکار در شکلدهی به فضای حاکم بر مدرسه و اصلاح و بهبود سازوکارهای دیگر مانند تدریس و یادگیری، بیبدیل است. در تاریخ تحولات عناصر و مؤلفههای نظام تربیت رسمی(آموزش و پرورش) مؤلفه ارزشیابی پیشرفت تحصیلی کمتر مورد تغییر و بازاندیشی اساسی قرار گرفته است.
بررسی آییننامههای امتحانات در 80سال گذشته نشان میدهد که این مؤلفه تا دهههای 70و 80 هجری روند یکسان داشته است اما در سالهای اخیر با عنایت به تحولات علمی در این حوزه، سیاستگذاران تصمیم به ایجاد تغییراتی گرفتند که برخی از مهمترین آنها ارزشیابی مستمر، ارزشیابی کیفی توصیفی و توجه به اصول حاکم بر ارزشیابی در آموزش و پرورش است. بیتردید این تغییرات در جهت اصلاح، بهبود و ارتقای کیفیت یاددهی و یادگیری صورت گرفته است؛ بهویژه اصول حاکم بر ارزشیابی که مصوبهای کمنظیر در تاریخ مصوبات شورایعالی آموزش و پرورش به شمار میرود.
این اصول، مبنا و ملاک عمل کارگزاران نظام آموزش در تهیه و تدارک سازوکار ارزشیابی پیشرفت تحصیلی است که با پیشرفتهای علمی در این حوزه کاملاً هماهنگی دارد و بهواقع میبایست برنامه و طرحها و بهطور کلی جهتگیری کلی نظام آموزشی در راستای این اصول باشد. اما درست بر خلاف این جریان تحولی و اصلاحی و در کنار آن، برخی آزمونها به صورت جریانی خزنده و آسیبزا در مدارس کشور بهویژه در دوره دبستان در حال نشو و نماست.
این آزمونها دارای ویژگیهای زیر است:
* مداد- کاغذی است و عمدتاً پرسشهای آن بر محتوای کتابها و اهداف شناختی (سطوح پایین)توجه دارد.
* برخی از این آزمونها به سبب تأکید بر آمادگی برای آزمونهای ورودی مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی از سطح توانایی ذهنی و آمادگی دانشآموزان بالاتر است و پیچیدگی زیادی دارد.
* دارای بازخورد کمی و رقابتی است و رتبههای کلاسی، مدرسهای، منطقهای، استانی و کشوری را ارائه میدهد.
* رقابتانگیز بودن این آزمونها با هدف تشویق و تحریص دانشآموزان به یادگیری، به رقابت بین دانشآموزان ساعی دامن میزند.
* کیفیت آزمونها مشخص نیست. روشن نیست که تهیهکنندگان این آزمونها آیا ملاکها و شاخصهای آزمونهای استاندارد و معتبر را رعایت میکنند یا نه؟
بیتردید شناخت دقیق یک پدیده از طریق بسترها و عوامل شکلدهنده آن میسور است. پدیده ورود و گسترش تب آزمونهای تستی در مقیاس وسیع در مدارس ابتدایی کشور دلایل و بسترهایی دارد که لازم است مورد بررسی قرار گیرد.
نگاه کمّی به موضوع یادگیری
پیشرفت تحصیلی و یادگیری پدیدهای کیفی و پیچیده در نظام تربیتی است که تمامی امکانات و فرصتهای مدرسه برای توسعه و اعتلای آنهاست. اندازهگیری پیشرفت و یادگیری رسمی مدرسهای با مقیاس عددی(20-0) این نگاه کمی را به پیشرفت و یادگیری تسرّی داده است که گویی نمره مساوی است با یادگیری و پیشرفت اما این تساوی میان آنها برقرار نیست، زیرا یادگیری و پیشرفت در اساس با عدد و رقم قابل شناخت و تبیین نیست. یادگیری و پیشرفت اگرچه ابعاد کمی و قابل سنجش با ابزارهای معمول را دارند اما ابعاد کیفی آن بسیار است که نمیتوان این پدیده تربیتی را به ابعاد کمی آن فروکاست و این فرو کاهش موجب قلب ماهیت یادگیری و پیشرفت میشود و آن را به سوی سطحی شدن سوق میدهد.
تأکید بر افزایش محفوظات
یکی از جلوههای ناپسند تربیتی در نظام آموزشی محتوامداری است. بسیاری چنین تصوری دارند که هدف اساسی تحصیل و تدریس، یادگیری محتوای کتاب است در حالی که در اغلب موارد محتوا وسیلهای برای رسیدن به هدف اصلی است لذا ماندن در سطح محتوا، غفلت از اهداف اساسیتر است. این دیدگاه تربیتی بر گرایش آزمونهای گسترده مداد- کاغذی در کشور تأثیرگذار است. زیرا عمده این آزمونها بر محتوای کتاب تأکید دارند و پرسشهای آنها بر مبنای محتوا شکل میگیرد.
تأکید بر رقابت بینفردی
رقابت برای دستیابی به موفقیت(طبق تعریف کمی نمره بالاتر یا معدل 20) جلوه ممتازی در نظام آموزشی ما دارد. کودکان از بدو ورود به مدرسه، خود را در یک فضای رقابتی سخت برای کسب نمره میبینند که با شرایط رشدی آنان ناسازگار است.
جریان توسعه آزمونهای مداد- کاغذی با شیوه ارائه بازخورد رقابتی آن، با جو رقابتی حاکم تناسب زیادی دارد. گروهی از صاحبنظران تعلیم و تربیت با رویکرد رقابتی در مدارس بهویژه دبستانها مخالف هستند زیرا این رقابتها را آسیبزا میدانند.
با وجود اینکه توسعه آزمونها در دبستانهای کشور با تصور آثار مثبت پیامدهای سازنده صورت میگیرد اما نگاه ژرفتر به آن و دوری از سطحینگری و چشم و همچشمیها، عواقب ناگوار این پدیده را آشکار میکند که در ادامه بحث به آنها میپردازیم.
کاهش بهداشت روانی دانشآموزان در محیط یادگیری
یکی از شاخصهای اساسی بهداشت روانی در محیطهای یادگیری فقدان یا نبود استرس و اضطراب است. مربیان و مدیران آگاه در تلاشند با روشهای مختلف محیطهای آموزشی خود را شادیآور و بانشاط سامان دهند بهگونهای که کودکان در آن احساس آرامش کنند.
یکی از عوامل استرسزا و اضطرابآور در محیطهای یادگیری طبق مشاهدات و مطالعات مکرر، امتحان و نحوه اجرای آن است. آزمونهای مورد بحث بهدلیل سبک و سیاق اجرای آن(کنترلهای زیاد) و نحوه بازخورد و رویکرد رقابتی حاکم بر آن بیتردید در بخش قابل توجهی از دانشآموزان اضطراب ایجاد میکند.
تکرار این تجربههای اضطرابآور
(آزمونها) علاوه بر عواقب جسمانی، عواقب روانی بلندمدتی را برجای میگذارد لذا در نظامهای آموزشی با استانداردهای بالا، بهویژه در دوره دبستان ملاحظات دقیقی درخصوص عوامل استرسزا در مدرسه بهویژه چگونگی این آزمونها وجود دارد. لذا نمیتوان نسبت به این موضوع بیتفاوت بود. این خطای بزرگی است که برای یادگیری بیشتر، آرامش و امنیت روانی دانشآموزان کاهش یابد زیرا با حقوق انسانی کودکان در تعارض است. این موضوع اگر با انگیزه شهرت آموزشگاه صورت گیرد که خطای بزرگتر و نابخشودنیتری خواهد بود.
اخیراً شاهد هستیم که مؤسساتی با هدف آموزش تیزهوشان با تبلیغات وسیع اقدام به جذب و آموزش گروهی از دانشآموزان این مرزوبوم میکنند. این مؤسسات (البته در موارد بسیار، افراد حقیقی بهصورت معلم خصوصی) با تحریک حس علاقهمندی والدین به ارتقای آموزش فرزندانشان و تمایل آنها به پذیرش کودکانشان در مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی، اقدام به ارائه خدمات آموزشی ویژه و آزمونهای شبیهسازیشده با آزمونهای ورودی مدارس سمپاد و نمونههای دولتی میکنند.
بدیهی است که حق والدین است که فرصتهای مناسب تربیتی را در حد وسع برای کودکانشان فراهم آورند و بخش خصوصی طبق مقررات میتواند در این عرصه وارد شود اما چندوچونهایی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از آنها گذشت. پرسش مهم و اساسی این است که چه کودکی تیرهوش است؟ براساس چه ملاک و معیاری کودکان تیزهوش انتخاب میشوند؟ چه ابزار معتبری برای این کار مورد استفاده قرار میگیرد؟
روشن است که به سادگی نمیتوان کودکان تیزهوش را شناسایی کرد و این مشکل بهویژه با ارائه نظریات جدید درخصوص هوش مانند نظریه هوشهای چندگانه شدیدتر میشود. با توجه به فقدان دانش و تخصص کافی برای شناسایی دانشآموزان تیزهوش، در موارد بسیار کودکانی که پیشرفت مناسبی در تحصیل داشتهاند وارد این میدان میشوند و رقابتی سنگین و آسیبزا را تجربه میکنند.
حضور در کلاسهای آمادگی و اجرای آزمونهای مستمر علاوه بر تحمیل هزینههای گزاف به والدین آثار حیاتی و روانی ناخوشایندی را بر طیف وسیعی از این دانشآموزان برجای میگذارد لذا اگر به این رقابت دامن زده شود و عرصه برای ورود مؤسسات سودجو فراهم شود آسیب زیادی به کودکان و نوباوگان وارد خواهد شد که بیتردید جامعه از این جریان بهرهای نخواهد برد و حتی متضرر نیز خواهد شد.
محتوامحوربودن آزمونها
آزمونهای مداد-کاغذی با وجود کاربرد گسترده و قواعد زیادی که دارند محدودیت قابل توجهی نیز دارند. توسعه و گسترش این ابزارهای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و محوریت دادن به آنها به سبب همین محدودیتها، عوارض ناگوار تربیتی دارد؛ از جمله اینکه این آزمونها بهدلیل ماهیتشان بر محتوای کتاب و اهداف سطوح پایین شناختی (مانند حافظه و فهم) تمرکز دارند لذا اهداف یادگیری به نحو ضمنی به این سطوح محدود میشوند و این محدودیتها بر راهبردهای آموزشی معلمان و بهدنبال آن بر راهبردهای یادگیری دانشآموزان تأثیر میگذارد و به سخن دیگر، معلمان تلاش میکنند بهگونهای تدریس کنند که با این روشهای ارزشیابی تناسب داشته باشد و دانشآموزان نیز برای کسب موفقیت و نمره متناسب با آن یادمیگیرند.
کافی است به پدیده کنکور و تأثیر آن بر روش درسخواندن دانشآموزان کنکوری توجه یا به پدیده جزوهگفتن معلمان یا مجموعه سؤالات پیشنهادی معلمان که به دانشآموزان پیشنهاد میشود فکر کنید. همه این پدیدهها، تحتتأثیر نوع ارزشیابیها شکل میگیرد. از اینرو، این آزمونها خود، مانع کاربرد گسترده روشهای نوین و فعال تدریس به شمار میروند.
اخیراً برخی از مؤسسات تولیدکننده این کتابهای آزمون (بهاصطلاح کمک آموزشی) در تبلیغات خود ادعا میکنند «بخوانید، امتحان بدهید و 20بگیرید» یعنی با خواندن این کتاب به کتاب درسی و یادگیری کلاسی آنچنان نیازی نیست. معنای دیگر این رویکرد این است که هدف درسخواندن، امتحان دادن و هدف امتحاندادن، 20گرفتن (نماد کمی پیشرفت تحصیلی) است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
آیا در واقع هدف اساسی تربیت رسمی و عمومی در دوره دبستان امتحان دادن و 20گرفتن است؟ آیا محدود کردن اهداف دوره دبستان تا این حد برای آینده جامعه زیانبار نیست؟ جان کلام اینکه گسترش این سبک آزمونها و حد زدن موفقیت و پیشرفت و یادگیری به موفقیت در این آزمونها باعث فراموش شدن اهداف اساسی تربیت در دوره دبستان میشود و این برای همه دلسوزان نظام آموزشی نگرانکننده خواهد بود.
نتیجهگیری
سالیانی است که نظام آموزشی متوسطه ما در اسارت 2جریان اسطورهگونه قرار گرفته است بهگونهای که بسیاری از طرحها و برنامههای اصلاحی را که به قصد بهبود کیفیت یادگیری اجرا شده از بازدهی و ثمربخشی دور کرده است. این دو اسطوره عبارتند از: کنکور و مسابقات المپیادی. هنوز تلاشها برای حذف کنکور بینتیجه مانده است و جریان دوم نیز با همان قدرت سابق ادامه دارد. در مجموع این دو جریان مسائل و مشکلات زیادی برای نظام آموزشی و حتی جامعه ایجاد کرده است.
در نظام آموزشی دبستانی نیز مشابه این دو جریان اسطورهای در حال شکلگیری است؛ جریان نخست آزمونهای شبیهسازیشده با آزمونهای ورودی مدارس تیزهوشان و نمونه مردمی و جریان دوم آزمونهای مسابقات علمی در مقیاس وسیع (کشوری). این دو جریان که بهشدت در حال گسترش است بیتردید مسائل و مشکلاتی بهمراتب شدیدتر از دوره متوسطه برای دوره دبستان بهوجود خواهد آورد.
از سوی دیگر توسعه و گسترش این آزمونها در دوره دبستان با سیاستهای جاری مورد تأیید نهادهای سیاستگذاری بهویژه شورایعالی آموزش و پرورش در تعارض است.
همچنین با توجه به سیاست کلان نظام آموزشی مبنی بر گسترش الگوی ارزشیابی کیفی و توصیفی در دوره دبستان روند ارزیابی کمّی در مدارس مانع استقرار مناسب الگوی ارزشیابی کیفی خواهد بود.
بهنظر میرسد که هنوز گسترش ارزشیابی کیفی و توصیفی و اصول کلان حاکم بر ارزشیابی تحصیلی صرفا برای سیاستگذاران معنی دارد و برای بخش گستردهای از کارگزاران در سطوح اجرایی، فاقد معنای کاربردی است لذا لازم است به نحو جدی و معقولانه با این جریان مواجه شد و آن را به درستی مدیریت کرد؛ در غیر این صورت امیدی به تحقق موفقیتآمیز الگوی ارزشیابی توصیفی نخواهد بود چرا که در اثر این جریانهای پیدا و پنهان، دچار مشکلات زیادی خواهد شد.