پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۸۵ - ۱۲:۳۶
۰ نفر

مریم درستانی: بعضی کارگردان‌ها به اقتضای حرفه‌شان فیلم می‌سازند. برخی دیگر اما بر اساس یک نیاز درونی به فیلمسازی می‌پردازند

و می‌کوشند در آثارشان به معضلات و مشکلات اجتماعی بپردازند؛ پوران درخشنده هم جزو این دسته از فیلمسازان است. در آثار قبلی پوران درخشنده مثل «رابطه» و «پرنده کوچک خوشبختی» به معضلات و مشکلات اجتماعی به‌خصوص در زمینه جوانان پرداخته شده و این بار نیز او در اثر جدیدش تلاش دارد به نوجوانی بپردازد که دچار معلولیت ذهنی است. نوجوان این فیلم درخشنده، دچار بیماری «سندرم داون» است و فیلم درخشنده نیز بر اساس همین اصل، «بچه‌های ابدی» نامیده شده است.

آن روز که برای تهیه گزارش فیلم رفتیم، هوا ابری بود و اطراف میدان نوبنیاد، آدم‌ها و ماشین‌های زیادی در حال رفت‌وآمد بودند. می‌شد نگرانی همراه با عجله را از تک‌تک چشم‌ها خواند. هر کسی در عالم اطراف خودش سیر می‌کرد و کاری هم به دیگری نداشت.

به خانه‌ای با در قرمزرنگ رسیدم؛ در نیمه باز بود و اتوبوس بزرگی مقابل آن پارک شده بود. با این که صبح بود و گروه هم تازه 20-15روزی بود که کار تولید را شروع کرده بودند، خسته نشان می‌دادند و گاهی یواشکی و بی‌صدا با هم صحبت می‌کردند. حسین جعفریان یکی از باتجربه‌های عرصه فیلمبرداری، پشت ویزور دوربینش، میز ناهارخوری، نگار و علی را زیر نظر داشت و دستیارش در کنار او همیاری‌اش می‌کرد. پوران درخشنده با زن صاحب‌خانه صحبت می‌کرد و عوامل دیگر گروه در حال تدارک و آماده‌کردن صحنه بودند؛ یک میز ناهارخوری که روی آن یک دیس ماکارونی با سالاد و زیتون و نوشابه و... قرار داشت.

 یدالله نجفی(صدابردار) نیز با این‌که به‌تازگی صدابرداری فیلم «نسل جادویی» را به پایان رسانده، در این کار حضور دارد.  بازیگران امروز، شهاب حسینی، الهام حمیدی و آهو خردمند هستند به اضافه علی احمدی‌فر که ایفاگر نقش «علی» است.

چه کسی مُنگُل است؟
تا حالا با آدمی مواجه شده‌اید که احساس کنید کمی کندذهن است و دیر متوجه قضایای اطرافش می‌شود؟ چه حسی نسبت به او داشته‌اید؟ و اولین کلمه‌ای که راجع به آن در ذهن شما نقش بسته چه بوده؟ آیا هیچ‌وقت فکر کرده‌اید که او هیچ هم کندذهن نیست بلکه آن‌قدر صادق و بی‌ریاست که اتفاقا شما را به خطا انداخته؟ اصلاً - به گفته پوران درخشنده-  چه کسی این قانون را وضع کرده که به کسی منگل بگویند؛ سوال‌هایی که درخشنده کوشیده به آنها پاسخ دهد. او این بار می‌خواهد بعد از سال‌ها، مجددا خاطره «پرنده کوچک خوشبختی» و «رابطه» را تکرار کند.

 علی احمدی‌فر نوجوان 15ساله‌ای است که به دلیل بیماری «سندروم داون» رشد ذهنی‌اش در حد کودکان 5ساله مانده اما قرار است این بار از زبان درخشنده صحبت کند. شاید اگر دو کار قبلی درخشنده را مکمل این کار بدانیم، بشود گفت در «بچه‌های ابدی» نوجوان به حرف می‌آید و می‌تواند خواسته‌هایش را بازگو کند و این، یک نشانه خوب است.
حضور گروهی حرفه‌ای
 موضوع این فیلم و حضور علی احمدی‌فر ایجاب می‌کند که تمام گروه بچه‌های ابدی صبر و تحمل زیادی داشته باشند. البته برای صدابردار، فیلمبردار و صد البته کارگردان، این قضیه سخت‌تر است. در این فیلم، محمدهادی کریمی به عنوان مشاور فیلمنامه، پوران درخشنده را یاری می‌دهد و جدا از این قضیه، درخشنده یک گروه کارگردانی دارد تا آسوده‌تر بتواند تمام جوانب کار را بسنجد؛ گروهی متشکل از: ذبیح‌الله صمدی، لیلی درخشنده و علی درخشنده.

 علی احمدی‌فر به همراه پدرش سر صحنه حضور دارد و به غیر از علی، یکی دیگر از دوستان او نیز سر صحنه هست که نقش مقابل علی را در فیلم بازی می‌کند. بچه‌های گروه، مراقب او هستند و به نوعی هوای او را دارند. علی با همه، مهربان و صمیمی است اما عالم خودش را دارد؛ به قول شاهین باباپور(برنامه‌ریز) هر کس هر چه به علی بگوید، قبول می‌کند ولی در میان کودکان دیگری که چنین بیماری‌ای داشته‌اند، علی از فعالیت ذهنی بالاتری برخوردار است.

سکانس 46، برداشت 3
همه‌چیز مهیا شده تا این سکانس گرفته شود. الهام حمیدی در این فیلم، نقش «نگار» را بازی می‌کند. میز ناهار آماده است. علی هم سر میز نشسته و کارگردان هم جایی نشسته که در کادر دوربین حسین جعفریان نباشد اما هنوز از الهام حمیدی خبری نیست! درخشنده تلاش دارد با تذکراتی که می‌دهد، تمام حرکات، صحبت‌ها و خنده‌های نگار را به او یادآوری کند. بالاخره الهام حمیدی می‌آید.

 لباسی کرم‌رنگ با گل‌های نارنجی پوشیده است. یکی از بارزترین ویژگی‌های حمیدی، داشتن چهره‌ای مهربان و بی‌ریاست؛ چهره‌ای که می‌تواند همدلی را به همراه داشته باشد و نمونه‌اش هم در فیلم درخشنده است که نگار قصد ندارد مثل دیگران، علی را از سر خود باز کند بلکه دارد سعی می‌کند زندگی‌اش را با علی تقسیم کند. زمان کمی باقی است؛ درخشنده 3-2-1 می‌گوید و رو به فیلمبردار دستور حرکت می‌دهد.
نگار: ببین علی‌جان، با دست نه، با چنگال...
و ماکارونی را داخل دهانش می‌گذارد.
علی فقط نگاهش می‌کند.
نگار: آره عزیزم... با چنگال نه...(با ناراحتی)
نگار: خوب باشه...

نگار شروع به خوردن ماکارونی با دست می‌کند و علی از این حرکت او خوشحال می‌شود. پوران درخشنده اشاره‌هایی به نگار می‌کند و با علامت دست می‌گوید: حالا چنگال رو بردار و بشقاب رو بذار زمین... بخند... به صندلی تکیه بده و بگو «آره! تو برنده‌ای! تو برنده‌ای...»!
سکوت، فضای پشت صحنه بچه‌های ابدی را پر کرده است. چندین بار یدالله نجفی از صدای صحبت داخل خانه و حتی زنگ تلفن صاحب‌خانه گله می‌کند و گروه، تلاش می‌کنند صداها را قطع کنند.

 پوران درخشنده با صبر و تحمل زیادی که دارد، مدام ارتباطش را با علی پی می‌گیرد و نمی‌گذارد میان او و علی فاصله بیفتد تا این‌که سکانس با برداشت 3 و 4 نهایی می‌شود. کارگردان به عوامل اشاره می‌کند تا به‌سرعت، آن طرف راهرو را برای سکانس بعدی آماده کنند. سیدشهاب‌الدین حسینی پشت صحنه حاضر شده و آهو خردمند نیز که نقش مادر علی را بازی می‌کند، گریم‌شده و آماده است اما زمانی طولانی لازم است تا کارگردان با علی تمرین کند. او را در این سکانس با لباس پلیس می‌بینیم؛ قرار است اهالی خانه را دستگیر کند. علی زورش به خدمتکار خانه می‌رسد؛ اسلحه را طرف او می‌گیرد و فریاد می‌زند «زود باش اینجا رو پاک کن، این طرف رو درست کن» و با تشویق‌های کارگردان، صدای او بیشتر اوج می‌گیرد.

  زمانی طولانی نیاز است تا به علی دیکته کنند که باید چه کند. پوران درخشنده با صبر و حوصله می‌گوید: علی! تو یک پلیسی! باید دستور بدی... بلند بگو... اسلحه رو به طرف اون بگیر و... !

شلیک کن! نترس! بشین، بگو مامان دوست دارم و...
اینها جملاتی است که برای گرفتن سکانس70 باید علی آنها را حفظ کند. قبول کنید با کسی که سنش 15سال است اما ذهنی به اندازه یک کودک 5ساله دارد، به‌سختی می‌توان این جملات را کار کرد. آهو خردمند روی مبلی نشسته و با تلفن صحبت می‌کند. علی، لباس پلیس سبزرنگی پوشیده و به مستخدم خانه دستور می‌دهد که نظافت و گردگیری را درست انجام دهد. صحبت مادر که با تلفن تمام می‌شود، او ناراحت است و گریه می‌کند.

 علی تحت تاثیر قرار می‌گیرد و سراغ مادر می‌رود. باید از او دلجویی کند. چیزی حدود 40دقیقه می‌گذرد تا علی این حس را بگیرد؛ یعنی دست مادر را از روی صورتش بردارد، اشک‌هایش را پاک کند و سرش را روی زانوی او بگذارد. اما در این فاصله، نگاتیو دوربین تمام می‌شود و باید کارگردان مجددا حس علی را به او بازگرداند. در این فاصله راجع به شروع این کار و انتخاب بازیگران با شاهین باباپور(برنامه‌ریز) صحبت می‌کنم. می‌گوید انتخاب بازیگران 2ماه به طول انجامیده و زمان پیش‌تولید، چیزی حدود یک ماه بوده است. باباپور می‌گوید: تمام گروه، صبر و تحمل زیادی دارند و ما تا الان 18-17روز سخت را پشت سر گذاشته‌ایم و به غیر از فیلمبردار و صدابردار، بهزاد کزازی با انتخاب رنگ‌ها و طراحی صحنه و همین‌طور لباس بازیگران و مهری شیرازی (طراح چهره‌پرداز) آمده‌اند تا به یک حس مشترک برسیم.

 برنامه‌ریز بچه‌های ابدی به انتخاب دیگر بازیگران این کار(هادی مرزبان، فرزانه کابلی، پانته‌آ بهرام و...) اشاره می‌کند و می‌گوید: « اتفاقا به عمد، این بازیگران باتجربه تئاتر انتخاب شده‌اند تا صبر و تحمل بیشتری پشت صحنه کار داشته باشند». باباپور با توجه به سوژه خاص این کار درباره کارگردان نیز گفت: «این بچه‌ها هر حرفی را از هر کسی می‌پذیرند. به همین خاطر خانم درخشنده با سیاستی که در کار اعمال می‌کنند، توانستند ارتباط خوبی با علی برقرار کنند».

او همین‌طور از دشواری این کار برای این کودک خاص گفت: «وقتی قرار است یک کودک سندروم داون را از وسط اتوبان رسالت رد کنید، کار پیچیده‌تر می‌شود یا این‌که اگر قرار باشد از ارگانی برای کار با این بچه‌ها اجازه بگیرید، اولین مقاومت‌ها از جانب ارگان‌های دولتی صورت می‌گیرد. شاهین باباپور که قرار است سریال «طبقه دوم» از او پخش شود، درباره تغییر نام این فیلم از «متولد برج عقرب» به «بچه‌های ابدی» گفت: «این کودکان با این عیب متولد می‌شوند و خدا آنها را آفریده تا همیشه در کنار او پاک بمانند. به نظر من، این به معنای ابدی‌بودن این بچه‌هاست».

در پایان علی شلیک می‌کند
بالاخره علی با اسلحه‌ای که در دست دارد، از پس ایفای نقش به‌خوبی برمی‌آید و اصلا خم به ابرو نمی‌آورد. عوامل بچه‌های ابدی در تلاش هستند که صحنه را بازسازی کنند و علی با خوشحالی هرچه تمام‌تر و با اسلحه‌ای که در دست دارد، به این طرف و آن طرف می‌دود و شلیک می‌کند. این آخرین نماهایی است که پیش از ناهار گرفته می‌شود. قرار است تدوین بچه‌های ابدی با داوود یوسفیان باشد و به گفته درخشنده، قرارداد ساخت موسیقی این کار نیز به کامبیز روشن‌روان سپرده شده و او قرار است با توجه به حال‌وهوای کار، ملودی و موسیقی مناسبی را برای این کار تدارک ببیند. جواد قلی‌زاده نیز مدیر تولید بچه‌های ابدی است.

پوران درخشنده، کارگردان فیلم، در سال گذشته فیلم «شمعی در باد» را داشت که مورد توجه قرار گرفت و سال‌ها پیش «رابطه» و «پرنده کوچک خوشبختی» و اکنون نیز منتظر اکران «رویای خیس» بعد از «م مثل مادر» است. او می‌گوید: «به نظرم امکانات مناسب برای فیلمسازانی که قرار است به مضامین این‌چنینی بپردازند کمتر است. یکی از مشکلات من کمبود نگاتیو است. ما می‌توانستیم از یک بازیگر دیگر استفاده کنیم اما مسلما به این نتیجه‌ای که الان داریم می‌رسیم، نمی‌رسیدیم.

به همین خاطر من برای تکرار بیشتر و رسیدن به آن لحظه موردنظر با علی، نیاز به نگاتیو بیشتری دارم.موضوع اصلی را می‌توان از این زاویه دید که داستان، جریان جوانی است که می‌خواهد با دختر مورد علاقه‌اش ازدواج کند ولی نمی‌تواند مشکلش را مطرح کند، اما نگار که متوجه می‌شود، با تردید با این مساله روبه‌رو می‌شود. او تلاش می‌کند علی را از یک موجود ایزوله به موجودی تربیت‌یافته و فعال تبدیل کند. نگار با علی شروع به گفتاردرمانی می‌کند ولی در نهایت، این جامعه است که علی را نمی‌پذیرد».

درخشنده ادامه می‌دهد: «اگر دو نفر ازدواج می‌کنند، قرار نیست بنشینند و همدیگر را نگاه کنند؛ قرار است به یک نقطه مشترک برسند. الان عشقی که میان نگار و سعید است، باعث می‌شود نقطه سومی هم به وجود بیاید که علی است». کارگردان شمعی در باد می‌افزاید: «من در این کار، یک زندگی اشتراکی را با عشق به معنای واقعی‌اش ترسیم کردم و این دختر به خاطر یک عشق، به عشق والاتر دیگری می‌رسد».

کد خبر 9801

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز