شنبه ۲۶ دی ۱۳۸۸ - ۰۷:۵۸
۰ نفر

دکتر سیدمصطفی محقق داماد: در عهد عتیق‌ ارجاعات‌ خاصی‌ به‌ مشارکت‌ طبیعت‌ در نگاه‌ دینی‌ از حیات‌ وجود دارد که‌ از آن جمله‌ است‌ در شهود یوشع‌ که‌ در آن خداوند برای‌ حفظ صلح‌ با جانوران‌ و گیاهان‌ عهد می‌بندد.

یا وقتی‌ به‌ نوح‌ فرمان‌ داده‌ می‌شود تا همه‌ حیوانات‌، اعم‌ از پاک‌ و ناپاک‌ (یعنی‌ بی‌توجه‌ به‌ مفید بودن‌ یا رابطه‌ آنها با بشر) را حفظ کند بر همین‌ شیوه‌، طبیعت‌ بکر یا بیابان‌ به‌عنوان‌ مکانی‌ برای‌ محاکمه‌ و مجازات، و نیز پناه‌بردن‌ و تفکر و تأمل‌ یا بازتابی‌ از بهشت‌ پنداشته‌ می‌شود. این‌ سنت‌ نگاه‌ از روی‌ تأمل‌ به‌ طبیعت‌، بعدها در دین‌ یهودی‌ و در هر دو مکتب‌ « قبالائی‌» و «‌حسیدیم‌» به‌ حیات‌ خویش‌ ادامه‌ داد.

در عهد جـدید، مـرگ‌ و بعثـت‌ حضـرت‌ عیسی‌ مسیح‌‌(ع‌) با پژمرده‌شدن‌ و شکوفایی‌ طبیعت‌ همراه‌ شده‌ که‌ اشاره‌ به‌ خصلت‌ کیهانی‌ مسیح‌ دارد. پولس‌ مقدس‌ نیز اعتقاد داشت‌ که‌ همه‌ خلقت‌ در بازخرید گناهان‌ سهیم‌ است‌.در مغرب‌ زمین‌، کلیسای‌ اولیه‌، به‌علت‌ نگرانی‌ از شرک‌ و بت‌پرستی‌ و به‌ انگیزه‌ عکس‌العمل‌ در مقابل‌ آن‌، به‌تدریج‌ از دنیای‌ پیرامون‌ خویش‌، جدایی‌ گرفت‌ و به‌ کلی‌ از آن منفک‌ شد.

حتی‌ واژه‌های‌ بهشت‌ و بیابان‌، در معنای‌ مثبتشان‌، فقط با کلیسا و بعدها با صومعه‌ و به‌عنوان‌ نهادهایی‌ مجزا و متمایز شناخته‌ شدند؛ درحالی‌که‌ در کلیسای‌ شرقی‌، تأمل‌ در طبیعت‌ کماکان‌ مورد تأیید قرار گرفت‌ و بیشتر جنبه‌ محوری‌ پیدا کرد، طبیعت‌ به‌ مثابه‌ پشتیبانی‌ برای‌ حیات‌ معنوی‌ ملحوظ شد، و این‌ اعتقاد به‌وجود آمد که‌ همه‌ طبیعت‌ در نجات‌ و رستگاری‌ سهیم‌ است‌ و عالم‌ در ظهور مجدد حضرت‌ مسیح‌ از نو، احیا و بازسازی‌ می‌شود.

به‌تدریج‌ با گسترش‌ مسیحیت‌ به‌ داخل‌ اروپای‌ شرقی‌، گروه‌های‌ جدیدی‌ به‌ آغوش‌ مسیحیت‌ روی‌ آوردند که‌ به‌ دور از هرگونه‌ شِرک‌ مدیترانه‌ای‌، دارای‌ بصیرتی‌ ژرف‌ نسبت‌ به‌ ارزش‌ معنوی‌ طبیعت‌ بودند. نمونه‌ کامل‌ این‌ گروه‌ها «سلت‌»ها هستند که‌ بیداری‌ و آگاهی‌ شدیدی‌ نسبت‌ به‌ هماهنگی‌ و تناسب‌ بین‌ انسان‌ و طبیعت‌ دارند. راهبان‌ سلتی‌ همواره‌ در پی‌ تجلی‌ الهی‌ بودند و به‌ امید کشف‌ هماهنگی‌ خلقت‌ خداوند به‌ انجام‌ سفرهای‌ زیارتی‌ می‌پرداختند. آنان‌ خداوند را در کائنات‌ اسرارآمیز جست‌وجو می‌کردند. سیر و سفر و زیارت‌ خلقت‌ و طبیعت‌ در توحید قرآنی‌ نیز مکرراً آمده‌ است‌.

قرآن‌‌مجید نگاه‌ بسیار جالب‌ و عمیقی‌ به‌ طبیعت‌ دارد؛ نه‌ اجازه‌ می‌دهد که‌ بشر طبیعت‌ را به‌علت‌ عظمت‌ و ابهت‌، خدای‌ خویش‌ بداند و در مقابل‌ آن به‌ سجده‌ بیفتد و نه‌ آنکه آن را موجودی‌ فاقد هرگونه‌ قداست‌ و معنا و روح‌ بپندارد؛ مظاهر طبیعی‌ را مخلوق‌ خدا معرفی‌ می‌کند و انسان‌ را به‌ جای‌ پرستش‌ آنها به‌ پرستش‌ خالق‌ آنها متوجه‌ می‌سازد؛ «و من‌ آیاته‌ اللیل‌ و النهار و الشمس‌ و القمر، لا تسجدوا للشمس‌ و القمر و اسجدوا لله‌ الذی‌ خلقهن؛ از نشانه‌های‌ خداوند، شب‌ و روز و خورشید و ماه‌ است‌. آنها را سجده‌ مکنید، خدایی‌  که‌ آنها را آفریده‌ است‌، بپرستید و سجده‌ کنید.»

ولی‌ موجود‌ طبیعی‌ از نظر قرآن‌ هرچند مخلوق‌ و آفریده‌ خداست‌، موجودی‌ بی‌روح‌ و بی‌جان‌ نیست‌؛ جان‌ دارد. و بشر می‌تواند با طبیعت‌، مأنوس‌ شود، به‌ گفت‌وگو بنشیند و نسبت‌ به‌ آن عشق‌ بورزد.

موجودات‌ طبیعی‌، از نظر قرآن‌ به‌علت‌ نحوه‌ رابطه‌ای‌ که‌ با خدا دارند مقدس‌ هستند و هیچ‌گاه‌ قداست‌ و معنویت‌ از آنها منفک‌ نمی‌شود.از نظر قرآن‌، همه‌ اجزای طبیعت‌ ‌ همواره‌ تسبیح‌‌گوی‌ حق‌ هستند، همه‌ در مقابل‌ خداوند نماز می‌خوانند و عبادت‌ به‌ جای‌ می‌آورند؛ «یسبح‌ لله‌ ما فی‌‌السموات‌ و ما فی‌ الارض‌» یعنی‌ آنچه‌ در آسمان‌ و زمین‌ است‌ تسبیح‌گوی‌ خداوندند.

جالب‌ این‌ است‌ که‌ از نظر قرآن‌، تسبیح‌ موجودات‌، می‌تواند مورد درک‌ و شعور و فهم‌ انسان‌ باشد. در یک‌ آیه‌ خطاب‌ به‌ رسول‌‌الله‌‌(ص‌) آمده‌ است‌: «اَلم‌ تَر ان‌الله‌ یسبح‌ له‌ من‌ فی‌السموات‌ و الارض‌ و الطیر صافات‌ کل‌ قد علِم‌ صلاته‌ و تسبیحه‌ و‌الله‌ علیم‌ بما یفعلون؛ آیا ندانسته‌ای‌ که‌ هر کس‌ که‌ در آسمان‌ و زمین‌ است، و پرندگانِ بال‌‌گشاده‌، خداوند را تسبیح‌ می‌گویند، هر یک‌ نماز و نیایش‌اش‌ را می‌داند و خداوند به‌ آنچه‌ می‌کنند داناست؟».

خلاصه‌ آنکه طی قرون‌ گذشته‌، علم‌ جدید با فاصله‌ گرفتن‌ از نگاه‌ معنوی‌ به‌ طبیعت، ‌ چنان‌ بینشی‌ به‌ بشر عطا کرد که‌ نفس‌ سلطه‌‌جو و متجاوز او به‌منظور ارضای‌ خواسته‌های‌ درونی‌اش‌ در مواجهه‌ با طبیعت‌ به‌ چنین‌ بحران‌ و فلاکت‌ در روز سیاهی‌ بنشیند که‌ تاب‌ تنفس‌ را از او بگیرد. و متأسفانه‌ طی چند قرن‌ گذشته‌ متکلمین‌ و فلاسفه‌ و عالمان‌ ادیان‌ در امر دنیوی‌ کردن‌ طبیعت‌ غالباً مسئول‌ و می‌توان‌ گفت‌ سهیم‌ بوده‌اند چرا که‌ با بی‌توجهی‌ و اهتمام‌ به‌ تدوین‌ آثاری‌ در زمینه‌ الهیات‌ زیست‌محیطی‌ و عرضه‌ به‌ ادبیات‌ عصر خویش‌، صحنه‌ را برای‌ دنیوی‌ شدن‌ کامل‌ طبیعت‌ از طریق‌ انقلاب‌ صنعتی‌ و کاربرد پایان‌ناپذیر علوم‌ جدید خالی‌ گذاشته‌اند.

بسیاری‌ از متکلمین‌ و متفکرین‌ دینی‌ مسئله‌ طبیعت‌ را به‌‌کلی‌ کنار گذاشته‌اند و رستگاری‌ انسان‌ را با بی‌توجهی‌ کامل‌ نسبت‌ به‌ بقیه‌ خلقت‌ خداوند پیگیری‌ کرده‌اند و در وضعیت‌ فعلی‌، ادامه‌ وجود انسان‌ بر کره‌ زمین‌، به‌ خاطر این‌ بی‌توجهی‌ سنگدلانه‌ نسبت‌ به‌ حقوق‌‌ طبیعت‌ و سایر موجودات‌ زنده‌ به شکل یک‌ موضوع‌ مخاطره‌آمیز درآمده‌ است‌.

اکنون‌ وقت‌ آن رسیده‌ تا همه‌ کسانی‌ که‌ به‌ وضعیت‌ بشر حقیقتاً توجه‌ دارند و برای‌ حل این‌ بحران‌ چاره‌‌اندیشی‌ می‌کنند، مجدداً به‌ سنت‌ تاریخی‌ و طولانی‌ ادیان‌ روی‌ آورند و همراه‌ با متون‌ و منابع‌ دینی‌، مطالعه‌ و بررسی‌ طبیعت‌ را در چارچوب‌ آموزه‌های‌ متافیزیکی‌ تعلیم‌ دهند و تصدیق‌ کنند که‌ تنها احیای‌ مجدد یک‌ تصور و برداشت‌ معنوی‌ و روحانی‌ از طبیعت‌ است‌ که‌ می‌تواند ویرانی‌ حاصل‌ از کاربرد علم‌ جدید طبیعت‌ را خنثی‌ سازد و ما را مطمئن‌ کند که‌ بشریت‌ آینده‌ به‌ جای‌ بهره‌‌مندی‌ بی‌رویه‌ و بی‌رحمانه‌ از مواهب‌ طبیعی‌ و فساد در زمین‌، به‌ آبادانی‌ و عمران‌ آن خواهد پرداخت‌.

افزون‌ آنکه، نه‌‌تنها ارزش‌های‌ دینی‌ بلکه‌ به‌طور کلی‌ باورهای‌ فرهنگی‌ مردم‌ هر منطقه‌ می‌توانند پس‌ از مطالعه‌، حک و اصلاح‌ و تصحیح‌ و تکمیل‌- به‌ مثابه‌ قوانین‌ و مقرراتی‌ که‌ طی‌ اعصار گذشته‌ از بطن‌ مردم‌ روییده‌اند‌ و بنابراین‌ بهتر و بیشتر می‌توانند مورد قبول‌ و استفاده‌ قرار گیرند- به عنوان راهکارهای‌ عملی‌ در حفظ محیط‌زیست‌ و رسیدن‌ به‌ یک‌ توسعه‌ پایدار- نه‌‌فقط در محل‌ و منطقه‌ خاستگاه‌ خود بلکه‌ به‌ شرط ترویج‌ و تعمیم‌ لازم‌، در سراسر جهان- ‌ مورد استفاده واقع‌ شوند.

به‌ عبارت‌ دیگر راهبردهای‌ عملی‌ ملموس‌ برگرفته از گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها، جهانی‌‌شدن‌ ارزش‌های‌ دینی‌ و تعلیم‌ و گسترش‌ باور فرهنگی‌ می‌توانند، دربرگیرنده‌ راهکارهای‌ عملی‌ برای حفظ و توسعه‌ محیط‌زیست‌ در سراسر این‌ جهان‌ متنوع‌ و پهناور باشند.

راهکارهای‌ عملی‌ موجود در معتقدات‌ مذهبی‌ و باورهای‌ فرهنگی‌ شامل‌ علم‌ به‌ این‌ است‌ که‌ چگونه‌ می‌توان‌ با استفاده از عقاید تعمیم‌‌یافته‌ و به‌ اثبات‌ رسیده‌ در طول‌ تاریخ،‌ در جهت‌ حفظ محیط‌زیست‌ و نهایتاً توسعه‌ پایدار آن تفکر کرد و راهکارهایی‌ را ترسیم‌ و سپس‌ اقدام‌ کرد تا در معیت‌ سایر راهکارها، بتوانند واقعاً و بدون‌ آنکه از بیرون‌ و هر قدرت‌ حاکمه‌ای‌ تحمیل‌ شده‌ باشند به‌ سرمنزل‌ مقصود برسند. چنین‌ راهکارهایی‌ طبیعتاً سرلوحه‌ راهکارهای‌ عملی‌ موجود به‌ویژه‌ در جوامع‌ در حال‌ توسعه‌ دارای‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ باستانی‌- و بیشتر متکی‌ بر فرهنگ‌ و اصول‌ مذهبی-‌ قرار می‌گیرند.در این‌ راستا نگارنده‌ این‌ سطور به‌  اندیشمندان‌ پیشنهاد می‌کند:

1- اینک‌ که‌ متفکران‌ بشری‌ به‌ عمق‌ فاجعه‌ و بلایی‌ که‌ بر سر محیط‌زیست‌ آدمی‌ آمده، و نسبت‌ به‌ آینده‌ زیست‌ انسانی‌ نگرانند و به‌ نقش‌ باورها و اعتقادات‌ مردمی‌ در حل این‌ بحران‌ اعتراف‌ دارند، رسالت‌ عظیمی‌ بر دوش‌ رجال‌ فرهنگی‌ و روحانیون‌ ادیان‌ سنگینی‌ می‌کند؛ وقت‌ آن است‌ که‌ این‌ قشر، با خلوص‌ و جدیت‌ به این‌ امر اهتمام‌ ورزند و دغدغه‌ اصلی‌ خویش‌ را در عصر حاضر، مطرح‌ ساختن‌ مجدد فرهنگ‌های‌ اصیل‌، تعلیمات‌ و سنت‌ ادیان‌ در جهت‌ آموزش‌ عامه‌ در مواجهه‌ با طبیعت‌ قرار دهند. حل بحران‌ زیست‌محیطی،‌ بسیج‌ عمومی‌ بشری‌ را می‌طلبد و تنها راه‌ برای‌ وصول‌ به‌ این‌ مقصود مقدس،‌ رهنمود‌هایی‌ است‌ که‌ از سوی‌ مردان‌ فرهنگ‌ و رجال‌ دینی‌ ارائه‌ می‌شود.

2- اینجانب‌ پیشنهاد می‌کنم‌ که‌ انجمنی‌ با عضویت‌ عالمان‌ و رجال‌ ادیان‌ مختلف‌ جهان‌ در جهت‌ حمایت‌ از محیط‌زیست‌ تشکیل‌ شود و دبیرخانه‌ این‌ انجمن‌ به‌طور دائم‌ در جهت‌ هماهنگی‌ و تشکیل‌ محافل‌ و کنفرانس‌های‌ علمی‌ فعالیت‌ کند.

3- نحوه‌ مطرح‌ ساختن‌ سنت‌ ادیان‌ برای‌ نسل‌ حاضر در جهت‌ حیات‌ طیبه‌ و زندگی‌ بهتر دنیوی‌، مطالعه‌ نسبتاً عمیقی‌ را می‌طلبد چرا که‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ استفاده‌ از روش‌ قدیم‌، پاسخگوی‌ عصر حاضر نیست‌ و کارایی‌ نخواهد داشت‌. برای‌ به روزساختنِ روش‌ و استفاده‌ از ابزار متناسب‌ با وضعیت‌ جدید، باید میان‌ رجال‌ ادیان‌ تبادل‌ تجربه‌ صورت‌ گیرد که‌ انجمن‌ پیشنهادی‌ می‌تواند از طریق‌ گفت‌وگوهای‌ فیمابین‌ به‌ این‌ هدف‌ نایل‌ آید.

کد خبر 99573

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز