آتوسا رقمی: تنها سر نخی که از او دارند این است که او زن است و عاشق کتاب، اما نه اسمش را میدانند و نه نشانی از او دارند.
چند وقت پیش «هفتهی کتاب اسکاتلند» بود و باز سر و کلهی مجسمههای این هنرمند ناشناس پیدا شد و جنجالی بهپا کرد.
هر روزِ هفته یکی از مجسمهها جایی پیدا میشد، جایی که هیچکس انتظارش را نداشت. اولی را روز دوشنبه (اولین روز هفته در اسکاتلند) یک استادیار دانشگاه در دانشکدهی هنر گلاسکو پیدا کرد؛ روز بعد یک دانشجو دومین مجسمه را در یک موزه؛ چهارشنبه، گروهی از دانشآموزان یک مدرسهی ابتدایی سومین مجسمه را پیدا کردند و بالأخره روز جمعه آخرین مجسمه پیدا شد.
هر کسی مجسمه را پیدا میکرد، صاحب آن میشد و میتوانست مجسمه را به خانهاش ببرد. این مجسمهها از صفحههای کتاب درست شدهاند، از کاغذهایی که روی آنها نوشتههایی چاپ شده و همهشان هم از دل یک کتاب بیرون آمدهاند. هر کدام آنها براساس یکی از داستانها یا شعرهای معروف اسکاتلند، با جزئیات و با دقت زیاد ساخته شدهاند و از دل همان کتاب داستان یا شعر هم بیرون آمدهاند؛ انگار که داستان کتاب جان گرفته و به شکل سهبُعدی از آن بیرون آمده است.
سازندهی این مجسمهها جاهایی را برای آنها انتخاب کرده که به موضوع یا نویسندهی داستانی که مجسمه براساس آن ساخته شده، مربوط است. مثلاً مجسمهای را که براساس شعری از رابرت بِرن ساخته شده در «موزهی زادگاه رابرت برن» در آلُوِی پیدا کردهاند؛ موزهای که در اصل خانهای بوده که این شاعر در آن به دنیا آمده و خیلی از شعرهایش را هم، آنجا گفته. مجسمهی «پیتر پَن» هم در زادگاه خالق این شخصیت معروف پیدا شده.
«هفتهی کتاب اسکاتلند» قدیمیترین مراسم ملی بزرگداشت کتاب و کتابخوانی است که هر سال در این کشور برپا میشود. سال گذشته هم این خانم مجسمهساز به همین مناسبت مجسمههایی ساخته بود و در جاهایی گذاشته بود که کسی انتظارش را نداشت؛ مجسمههایی از یک درخت، یک گرامافُن و یک نویسندهی معروف اسکاتلندی. برای همین مردم اسکاتلند با او و مجسمههایش آشنایی داشتند، البته بدون این که اسمش را بدانند. آنها از اینکه این مجسمهساز امسال دوباره برایشان مجسمههایی ساخته و آنها را غافلگیر کرده، خوشحال شدند.