اسدالله افلاکی: ۵ سال است که پدیده خشکیدگی امان رویشگاههای زاگرسی را بریده است.
این پدیده که متخصصان از آن بهعنوان «زوال» یاد میکنند علاوه بر بلوطها دامن بسیاری از گونههای دیگر نظیر کیکم، زالزالک و بنه را هم گرفته است. برخی منابع غیررسمی میگویند 10سال است که این بلا دامنگیر رویشگاههای شکننده زاگرسی شده؛ 5سال یا 10سال هر چه باشد در نبود مدیریت کارآمد، روزبهروز بر وسعت رویشگاههای آلوده به آفات و خشکیدگی افزوده میشود. افزون بر رویشگاههای زاگرسی، 3سال است که خشکیدگی رمق جنگلهای شمال را هم گرفته است.
18آبانماه 84سالن آمفیتئاتر سازمان جنگلها و مراتع کشور مملو از جماعتی بود که برای شرکت در معارفه خداکرم جلالی (رئیس جدید این سازمان)، خودشان را به دفتر مرکزی سازمان جنگلها و مراتع در جاده لشکرک رسانده بودند اما این مدیر پرسابقه که پیش از انتصابش به ریاست سازمان جنگلها و مراتع در محافل غیررسمی از او بهعنوان یکی از کاندیداهای وزارت جهادکشاورزی نام برده میشد، 18ماه بعد (9تیرماه 86) بهطور ناگهانی عطای ریاست را به لقای آن بخشید و با درخواست بازنشستگی پیش از موعد، مسند ریاست سازمان جنگلها و مراتع را ترک گفت.
آن روزها گفته میشد جلالی آخرین قربانی اجرای طرحی است که باعث تخریب گسترده جنگل لاکان رشت میشد؛ طرحی صنعتی که وزیر وقت جهادکشاورزی با وجود انتقادات پرشمار کارشناسان محیطزیست و منابع طبیعی بر اجرای آن پافشاری میکرد و هیچ مخالفتی را تاب نمیآورد؛ تا آنجا که بهطور مستقیم دستور عزل 2 مدیر منابع طبیعی را که با این طرح مخالفت کرده بودند صادر کرد. جلالی اما از مدیران خود در مقابل وزیر حمایت کرد و در عین حال از ریاست سازمان کناره گرفت تا ناگزیر به اجرای منویات وزیری نشود که با او اختلاف سلیقه داشت. این کنارهگیری زودهنگام البته با انتقاداتی هم همراه بود فارغ ازآن انتقادها هرچه بود حضور جلالی در رأس سازمان جنگلها و مراتع از عمر یک دولت هم کوتاهتر بود.
بازگشت دوباره
پس از جلالی 3 مدیر در صدر سازمان جنگلها و مراتع قرار گرفتند؛ فرود شریفی و علی سلاجقه که هردو متخصص آبخیزداری بودند و دیگری علیرضا اورنگی که از سازمان امور اراضی وزارت جهادکشاورزی به سازمان جنگلها آمده بود. در این دوران، سنگینی سایه مدیریت آبخیزداری بر سازمان جنگلها و مراتع کشور سبب شد 43درصد اعتبارات تخصیصیافته به سازمان جنگلها صرف امور آبخیزداری شود و فقط 7درصد از اعتبارات سازمان به حفاظت کل جنگلهای کشور اختصاص یابد. با تغییر دولت در سالجاری، حجتی که یک دوره وزارت جهادکشاورزی را در پیشینه خود داشت توانست با رأی اعتماد مجلسیان، دوباره کسوت وزارت جهاد کشاورزی را بر تن کند. در پی آن، جلالی نیز پس از 6سال دوری از سازمان جنگلها و مراتع روانه این سازمان شد تا برای بار دوم ریاست عریض و طویلترین سازمان دولتی را تجربه کند. سازمانی که به گفته وی «ثروتمندترین درعین حال فقیرترین سازمان است». سازمانی که بسیاری از دولتمردان و صاحبان قدرت به آن به چشم خزانه زمین نگاه میکنند؛ از همین روست که در مواردی اراضی منابع طبیعی نردبانی میشود برای ورود به مجلس یا دستیافتن به مسندی در چرخه قدرت؛ طرح عبور جاده از قلب جنگل ابر و اختصاص ایستگاههای تحقیقاتی منابع طبیعی به مسکن مهر نمونههایی است از رویهای که پایانی ندارد. علاوه براین معضل همیشگی و معضلات دیگری که سازمان جنگلها و مراتع سالهاست با آنها دستبهگریبان است طی 6سالی که جلالی از سازمان جنگلها دور مانده، پدیده خشکیدگی نفس 6میلیون هکتار رویشگاههای زاگرسی را به شماره انداخته است. اسفبارتر اینکه، جنگلهای شمال کشور هم 3سال است گرفتار بلای خشکیدگی شدهاند.
خشکیدگی از آغاز تا امروز
آنطور که بررسیها نشان میدهد رویشگاههای 7استان از11استان زاگرسی مبتلا به پدیده خشکیدگی شدهاند. دراین میان جنگلهای ایلام و فارس بیش از سایر استانهای زاگرسی با پدیده خشکیدگی دستوپنجه نرم میکنند. نکتهای که همه کارشناسان برآن اتفاق نظر دارند اینکه عوامل متعددی نظیر چرای بیرویه دام، بهرهبرداریهای بیرویه از جنگل و بستر نامناسب جنگل در بروز آن نقش داشته است؛ با وجود این، بهدلیل ضعف مدیریت بخش جنگل، هنوز اقدام کارسازی در این زمینه صورت نگرفته است. مروری بر اظهارات مسئولان ذیربط دلیلی است بر این مدعا.
اردیبهشتماه 90معاون وقت مناطق خشک و نیمهخشک سازمان جنگلها در جمع خبرنگاران اعزامی به رویشگاههای زاگرسی در استان ایلام گفت: «بیش از 4میلیون پروانه چرای دام، کشت زیراشکوب(کشاورزی در اراضی منتهی به جنگل) و بهطور کلی وابستهبودن معیشت حاشیهنشینان جنگل به این رویشگاهها، فشار مضاعفی را بر جنگلهای آفتزده تحمیل میکند.» پرویز گرشاسبی در آن سفر، به نکته ظریفی اشاره کرد: «جنگلهای خارج از شمال تا سال 1380چندان مورد توجه سازمان جنگلها ومراتع نبود؛ در نتیجه اعتباری هم برای این رویشگاهها درنظر گرفته نمیشد.» براساس همین نگاه است که تا سال85 حتی یک ایستگاه تحقیقاتی مرتبط با بلوط در این عرصهها راهاندازی نمیشود هنوز هم راهاندازی نشده است. به اذعان گرشاسبی: «علت کمبود دانش ما (سازمان جنگلها ومراتع) نسبت به جنگلهای زاگرسی، ریشه در همین رویکرد دارد.»
از گفتههای آن روز معاون سازمان جنگلها و مراتع 2سال گذشته و بیش از یک میلیون و 200هزار هکتار از رویشگاههای زاگرسی مبتلا به خشکیدگی شدهاند. باوجود این، طی این 2سال و بهطور کلی 5سالی که از بروز پدیده خشکیدگی میگذرد، اقدام شاخص سازمان جنگلها و مراتع برای مقابله با این پدیده، تشکیل«کارگروه تخصصی مدیریت پایدار جنگلهای زاگرس» بوده است؛ کارگروهی متشکل از کارشناسان سازمان جنگلها و مراتع و شماری از اعضای «مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور» و تنی چند از استادان دانشگاه.
این کارگروه از بدو شکلگیری توانسته است با طراحی«پروژه ملی کنترل و پیشگیری از خشکیدگی اکوسیستمهای جنگلی زاگرس» جلسات مستمری برگزار کند. در کنار این جلسات البته سازمان جنگلها همواره کوشیده است تا برای مقابله با پدیده خشکیدگی اعتبار جذب کند. در این راستا پیگیری اختصاص ردیف اعتباری مستقل برای مقابله با خشکیدگی از اقدامات برجسته سازمان بوده که هنوز محقق نشده است. دکتر مهدی پورهاشمی، دبیر قطب علمی حفاظت، ارزیابی و بهرهبرداری پایدار از بلوط غرب تأکید میکند:«پدیده زوال بلوطها، بحران ملی است و بدیهی است که تخصیص ردیف اعتباری خاص، میتواند در مقابله با این بحران کارساز باشد.»
روزگار ناخوش جنگلهای شمال
درحالیکه روزبهروز بر گستره خشکیدگی در رویشگاههای زاگرسی افزوده میشود، جنگلهای شمال هم روزگار ناخوشی را تجربه میکنند. ازیک سو، تصرف و تجاوز به عرصههای جنگلی و مرتعی و تغییر کاربری این اراضی، قاچاق چوب، جادهکشی و اجرای پروژههای ناسازگار با طبیعت بلای جان جنگلهای شمال شده و ازسوی دیگر پدیده خشکیدگی رمق رویشگاههای هیرکانی را گرفته است. مهرماه سال گذشته بود که دکتر هادی کیادلیری، رئیس انجمن علمی جنگلبانی ایران در گفتوگو با همشهری از ابتلای بیش از 2هزار هکتار از رویشگاههای شمشاد غرب مازندران به پدیده خشکیدگی خبر داد. این متخصص علوم جنگلداری درباره علت ابتلای شمشادها به پدیده خشکیدگی گفت: «ما در غرب نسبت به وقوع آفت و پدیده خشکیدگی در رویشگاههای زاگرسی آنقدر بیتفاوت عمل کردیم و آنقدر منتظر ماندیم تا تمام عوامل زیستی در این رویشگاهها نابود شدند. وقتی این اتفاق افتاد آنوقت همه تلاشمان را روی نجات بلوطها متمرکز کردیم. در حال حاضر همین مسئله در رویشگاههای شمال در حال وقوع است.»
یک سال پس از این هشدارها، پدیده خشکیدگی دامن باارزشترین ذخیرهگاه شمشاد ایرانی را هم گرفت. خبری که کیادلیری تیرماه امسال آن را در گفتوگو با همشهری رسانهای کرد: «ذخیرهگاه سیسنگان با 600هکتار مساحت به خشکیدگی مبتلا شده است. نابودی این ذخیرهگاه، باعث حذف اینگونه نادر از تنوع زیستی جهان میشود.» کیادلیری در همان گفتوگو به نکته درخور تاملی اشاره کرد: «با وجود آنکه در سال89 پدیده خشکیدگی شمشادها شناسایی و نسبت به گسترش آن بارها هشدار داده شده بود، سازمانهای ذیربط هیچ اقدام کارسازی برای مقابله با این پدیده انجام ندادهاند.»
2ماه پس از هشدار رئیس انجمن علمی جنگلبانی ایران نسبت به گسترش پدیده خشکیدگی شمشادها، دکتر محمد امینی، رئیس مرکز تحقیقات منابع طبیعی و کشاورزی استان مازندران به همشهری گفت: «بیش از ۱۵۰۰هکتار از ذخیرهگاههای شمشاد در گیلان و مازندران مبتلا به پدیده خشکیدگی شدهاند.» شمشادهایی که میانگین قطر آنها 20تا 30سانتیمتر و میانگین سنی آنها 200تا 300سال است.
بررسیها نشان میدهد نخستین آثار بیماری شمشادها که ناشی از نوعی قارچ است، سال 89 در رویشگاههای جنگلی آستارا آشکار شده و طی 2سال به مناطق جنگلی مازندران سرایت کرده است. با وجود این، تهیه طرح جامع«بررسی وضعیت، حفاظت و راهکارهای جنگلشناسی برای احیای تودههای شمشاد» با 10زیرپروژه، تنها اقدامی است که برای مقابله با پدیده خشکیدگی شمشادها صورت گرفته است.
پدیده خشکیدگی گرچه یکی از مهمترین چالشهای پیشروی سازمان جنگلها و مراتع کشور است اما این سازمان با مشکلات دیگری هم مواجه است که از آن جمله میتوان به تنگناهای مالی و کمبود اعتبارات، کمبود تجهیزات و کمبود نیرو بهویژه نیروهای کارشناسی اشاره کرد. فراتر از این، وابستگی معیشت حاشیهنشینان جنگل به جنگل است که باید برای آن چارهای کرد. در چنین شرایطی جای خالی مدیران کارآمد، شجاع و دلسوز در سطوح عالی و بدنه سازمان جنگلها بیش از هرزمان دیگری احساس میشود. اکنون چشم جنگلنشینان و دوستداران طبیعت به اقدامات و تصمیمهای سازمان جنگلها و مراتع کشور دوخته شده است.
خسارت خشکیدگی از نگاه سازمان جنگلها و مراتع
رئیس سازمان جنگلها ، مراتع و آبخیزداری 5آذرماه جاری در نخستین نشست خبری خود با اصحاب رسانه بر آمار میلیونی جنگلهای آفتزده صحه گذاشت؛ «یک میلیون و 130هزار هکتار از رویشگاههای زاگرسی درگیر پدیده خشکیدگی شدهاند». خداکرم جلالی در همان نشست برای نخستینبار خسارت ناشی از بروز خشکیدگی در جنگلهای زاگرس را هم اعلام کرد؛«پدیده خشکیدگی تاکنون 4660میلیارد تومان با درنظر گرفتن میانگین قیمت 250هزارتومان برای هر درخت، به جنگلهای 7 استان زاگرسی درگیر با این پدیده، خسارت وارد کرده است.» به گفته این مقام مسئول «مقابله با پدیده خشکیدگی رویشگاههای زاگرسی به حداقل 900میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد».