همشهری آنلاین: سومین نشست ماهانه مرکز تحقیقات و مطالعات رسانه‌ای روزنامه همشهری با عنوان زن؛ شهر و رسانه در سالن بتهوون خانه هنرمندان برگزار شد.

در این نشست سخنرانان [چکیده مقالات نشست زن؛ شهر و رسانه] با موضوع جنسیت در فضاهای شهری و نقش رسانه ها در تولید فضاها به سخنرانی پرداختند.

در ابتدای این نشست دکتر سهیلا صادقی با موضوع دیدگاههای جنسیتی و مسایل اجتماعی سخنرانی خود را ارائه کرد.

وی با اشاره به سابقه تاریخی برخورد فمینیسم و مباحث علوم اجتماعی گفت: ارتباط بین مسائل جنسی و اجتماعی به دلیل وجود رویکرد متنوع به مسائل، عمیق و پارادوکسیکال است . در بحث فضاهای شهری متغییر جنسیت به عنوان یک متغیر تبیین کننده عمل می کند.کما اینکه جغرافیدانان و برنامه ریزان فمنیست و معماران از این بعد نگاه کرده‌اند.

وی افزود با توجه به سنت فمینیستی دو رویکرد مهم را می‌توان تشخیص داد. یک رویکرد با توجه به بحث برنامه ریزی شهری و معماری، بر مردانه بودن فضاهای شهری استوار است. زنان در این فضاها احساس بیگانگی می‌کنند. بسیاری از صاحب نظران بر این عقیده اند که با دستکاری فضاها و تلطیف آن می توان احساس امنیت را در زنان زیاد کرد. اما تحقیقاتی که پین و والنتین انجام داد نشان می دهد صرف place , environment space عامل ترس از جرم در میان زنان نیست. زنان نشان داده اند که در محیط های یکسان به یک میزان واکنش نشان نمی‌دهند. به این معنا که برخی از زنان از فضاهای خلوت و برخی از فضاهای شلوغ می‌ترسند. خود فضا عامل ترس از جرم و عدم ایمنی نیست.

دکتر صادقی با اشاره به این تئوری گفت: نظریه پردازان کنترل اجتماعی به این نتیجه رسیده اند که دستکاری محیط نرخ جرم را کاهش می دهد ولی متغیر ترس از جرم تغییر نمی‌کند.
رویکرد دیگر در سنت فمینیستی معنا می‌یابد. دکتر صادقی درباره این رویکرد گفت: این رویکرد با ریشه در سنت انتقادی در علوم ترس را در مناسبات سیاسی ، اجتماعی و قدرتی جستجو می‌کند. در این رویکرد بایستی به منزلت اجتماعی زنان توجه شود.در همین رابطه جداسازی زنان یا کنار گذاشتن آنها و عدم ادغام شان با اجتماع بر احساس عدم امنیتشان می افزاید.

وی با اشاره به تازگی این رویکرد در میان جامعه شناسان گفت: نمی توان گفت که زنان در فضاهای خاصی می ترسند. اگر این گونه باشد زنان دیگر نباید از فضاهای خصوصی تر خود ترسی داشته باشند.

به اعتقاد دکتر صادقی ترس یک پروسه انباشتی است و با ادغام آنها در فضاهای شهری می تواند از ترس آنها بکاهد.

در ادامه سید مهدی اعتمادی فرد کارشناس ارشد مرکز مطالعات زنان در مورد تحقیق انجام شده در زمینه جنسیت و فضاهای شهری گفت: فضاهای شهری مثل یک متن می مانند و شهروندان به عنوان خوانندگان آن به بازخوانی نشانه ها می پردازند معانی و مفهایم ادراک شده به کنش و واکنش می پردازیم.

وی با اشاره به سه تقسیم بندی فضاهای شهری ، محیطهای اجتماعی و جنسیت گفت: زنان بخشی از کنشگران را محیط های شهری تشکیل می دهند. معانی و مدلول های شهری غامض  به دلیل هویتهای جنسی باز تولید میشوند.

وی با اشاره به اینکه با گسترش فضاهای شهری مدرن ابهام در فضاهای شهری افزایش می یابد گفت: زنان به دلیل ابهام ایجاد شده از حضور در فضاهای شهری ترش دارند.
اعتماد کارشناس ارشد مرکز مطالعات زنان دانشگاه تهران افزود: با توجه به زمینه های فرهنگی و دینی جامعه ما انتظار می رود هر چه از فضاهای عمومی مانند بزرگراه ها ، خیابانهای اصلی به خیابانهای محلی و کوچه های بن بست می رویم نقش جنسیت مشخص تر می شود.

وی درمورد معانی و نشانه های فضاهای شهری چون کوچه های بن بست و کوچه های محلی گفت: این فضاها بیشتر باید حاوی آرامش و دنجی باشند. سر و صدا و ازدحام باید کم تر باشد و ساکنان بر محیط نظارت داشته باشند. فضا بایستی غریبه گز و به عبارت بهتر کنشگر غیر محلی با دیدن فضا جذب نشود.

هر چه از فضاهای خصوصی تر به محیط های عمومی تر می آییم خصوصیات محیط های شهری تغییر پیدا می کند. تغییری که برنامه ریزان شهری در این فضا ایجاد میکنند احساس امنیت را در زنان بیشتر می کند.

روان بودن وضوح مسیر امکان حرکت بی وقفه پیاده ها و سوارها خصوصیاتی است که فضای شهر ی بایستی برخوردار باشد.

وی در پایان گفت: فضایی که در آن زندگی می کنیم با توجه به بستر های فرهنگی جامعه ما باید حضور جنسیت پر رنگ تر شود. ولی به دلیل تناقضات مدرنیته و سازوکارهای زندگی شهری بر کنشگران انسانی دارد ابهامات معنایی ایجاد می کند. به این معنا که جامعه کنونی با فراهم آوردن تسهیلات ، احساس ترس و دلهره را برای زنان کودکان به همراه می آورد.

دکتر حسین کچوئیان ، رئیس دپارتمان دانشکده جامعه شناسی دانشگاه تهران در این نشست با موضوع کلیشه های جنسیتی و دین به سخنرانی پرداخت و گفت: به طور کلی بحث جنسیت و دین به دو بخش رابطه عینی و رابطه ذهنی بین این دو مقوله تقسیم می شود. به این معنا که چه قدر دیانت ، ساختارها و قواعد ناظر بر جنسیت را ایجاد می کند و برعکس. به عبارت دیگر از طرفی بیشتر قواعد و ساختارهای دینی و مناسک ، زیارت گاهها که قالب دیانت را شکل می دهند توسط مردان ساخته می شوند و از طرف دیگر نیز کل رفتارها و حقوق و نهادهای جنسیتی (خانواده ، حقوق زنان ، مناسبات روابط زن و مرد و...) توسط دیانت تدوین شده است.

وی در مورد روابط ذهنی دو مقوله دین و کلیشه های جنسیتی گفت: در این رابطه با مسئله آگاهی دینی و آگاهی جنسیتی سر و کار داریم. کلیشه های جنسیتی به رابطه ذهنی این دو مقوله مربوط می شود.

وی افزود: گفتمانی که در آن مفهوم کلیشه در آن استفاده می شود گفتمان مدرنی است که خواست مبارزاتی دارد. جهان مدرن بر مبنای گفتمانهای غیر اخلاقی شکل می گیرند. به این معنا که سعی می کنند نزاعهای اخلاقی گذشته را در قالب های طبیعت گرایانه دنبال کنند.

دکتر کچوئیان گفت: کلیشه بار اخلاقی همراه خود دارد ولی در قالب غیر اخلاقی عرضه می شود. استفاده از کلمه کلیشه معنای بدی را در ذهن تداعی می کند . کلیشه یک مفهومی است که اگر در گفتمانی جای خود را پیدا کند قطعا می توانید با ذهنیت های موجود پیروز شوید.

وی در مورد این سوال که کلیشه چیست گفت: پاسخ این سوال را باید در مدرنیته می توان یافت. مدرنیته دگرگونی ، خاص بودن ، تنوع و تکرار ناپذر نبودن و تنوع را برای ما محدود کرده است.

وی با اشاره به اینکه کلیشه ها در نزاع های معرفت شناسانه گفتمانی بسیار مهم اند گفت: یکی از دال های مهم و قوی در بحث های مربوط به جنسیت اصطلاح کلیشه و کلیشه های جنسیتی است. بسته به اینکه در چه گفتمانی خود را تعریف می کنید امکان دارد مشکل در استفاده از آن داشته باشید. کلیشه جلوی ذهن را می بندد. کلیشه های جنسیتی سلاحی است علیه نگاه دینی به مسائل.

وی تاکید کرد : هیچ جا ندیدم کلیشه های جنسیتی در غیر از مصادیق دینی استفاده شود. گفتمان حاکم بر ایران از این برچسب استفاده می کند تا به طور اتومانیک و ناخود آگاه شما را ار تامل در مورد درستی یا نادرستی گفتمان دینی در مورد مسئله جنسیت باز بدارد.

وی با اشاره به مثالهایی از این کلیشه های مورد نظرش گفت: باید در به کار بردن این قسمت از زبان حساس بود و به جای استفاده از زبان خنثی از زبان اخلاقی استفاده شود. چرا که در پس زبان خنثی مدرن بیشترین تجاوزات به ذهن و اندیشه صورت می گیرد. اما اگر مواجه اخلاقی داشته باشید آدم ها برای ورود به بحث با شما تکلیف خود را می دانند.

وی در ادامه گفت: با فرض بر وجود کلیشه های جنسیتی چه چیز تعیین میکند کلیشه جنسیتی چیست؟ برای درک این مسئله بایستی تعمق بیشتری کرد.

دکتر یوسف اباذری با موضوع فضای شهری و جنسیت  به سخنرانی پرداخت و گفت: بدون کلیشه ها نمی توان زندگی کرد و دیگران را فهمید اما برخی از کلیشهها مانع فکر کردن می شوند. یکی از مسائلی که در 20 سال اخیر رسوخ گرایشات مدرنیستی و نئولیبرالیسم مطرح شد این بود که کلیشه مدرنیسم و مدرنیته را جایگزین جامعه سرمایه دار کردند.
پس از اینکه وعده های سرمایه داری به تحقق نرسید خیلی زود بر آن برچسب زده شد و کلیشه ها ساخته شدند.

وی در مورد فضاهای شهری و جنسیت گفت: به طور کلی دو نوع نظریه پردازی در این زمینه وجود دارد. یکی مربوط به زیمل و دیگری مربوط به بنیامین است. زیمل معتقد است که کلانشهر  جای بیگانگی است و کسی  که د راین شهر زندگی میکند مدام زندگی شمارشی را سپری می کند. در این شهرها افراد اسیر عدد و رقم هستند . از سوی دیگر سرمایه داری و جامعه مدرن جامعه ای به شدت مهاجم است به طوری که برای یک مهاجر  آدمها و ساختمانها عجیب و بیگانه اند. در نتیجه دچار دلزدگی می کنند. به همین دلیل است که کلان شهرنشینان حتا دوست ندارند همسایگان خود را ببینند.

دکتر اباذری افزود: از طرف دیگر یک نگاه جدید به جامعه جدید وجود دارد که برای اولین بار بودلر آن را از روی زندگی یک خیابان گرد تئوریزه کرده است. از نظر بودلر نگاه کردن و نگاه شدن مسئله مهمی در زندگی شهری است.

وی با اشاره به مفهومی که بنیامین به دیدگاه بودلر اضافه می کند گفت:با توجه به کالایی شدن جامعه فلونر –آن خیابان گرد- یک کالا است. هر فردی که در جامعه قدم برمیدارد از مرد و زن کالایی است که باید به صورت در خور و شیک به دیگران ارائه شود.

وی در مورد کلان شهر تهران گفت: افراد در تهران حضور هم دیگر را تحمل نمی کنند نفرت و انزجار (مکانیزم نفرت زا است و شخصی نیست) حاکم است.با نگاهی به شهر و آدمهای آن به خصوص زنان ، هر فردی سعی کرده خود را به بهترین شکل به صورت کالا در بیاورد.

وی با اشاره به قضیه رد دوئالیسم دکارتی (فلاسفه بعد از دکارت به دنبال آشتی دادن روح و جسم به هم هستند) گفت: در عصر جدید این دوئالیسم دکارتی در حال بروز است. این که جسم به عنوان مکانیزمی که از روح در حال جدا شدن است در حال شکل گیری است. سرمایه داری متاخر به این تغییر دامن زده است و کلیشه های مدرنیستی چشم ما را بر آن بسته است.با نگاهی به گرایش افراد به یوگا و گرایشات سرخ پوستی می توان به این نتیجه رسید که توجه به تن در تمام آنها مد نظر است.در هیچ کدام از این کلاسها توجه به تعالیم بودا مد نظر نیست بلکه بیشتر جنبه جسمانی مسئله پیگیری می شود.

وی با اشاره به اینکه گرایشات زیبایی شناسانه حاکم است گفت:همه به دنبال ساختن کالایی خوب هستند.

وی در ادامه با تاکید بر اینکه باید کلیشه های مدرن و پست مدرن را برداشت گفت: افراد در متن همین تفکر سعی می کنند خود را به صورت قابل عرضه ارائه کنند

دکتر یوسف اباذری درمورد تغییرات ایران در این زمینه گفت: در ایران پروسه اخلاقی کردن جامعه چنان افراطی بوده است که باعث شده پروژه زیبایی سازی به عنوان نوعی مقاومت در برابر این اخلاق پا بگیرد.

وی با ابراز تعجب و نارضایتی از آرایش زنان در دانشگاه های کشور گفت: د رهیچ جای دنیا نمی توانید دانشجویی را ببینید که به اندازه دانشجوی ایرانی آرایش کند .متاسفانه بسیاری از سانه های بیگانه این حرکت زنان را در ایران به معنای رهایی آنان نشان می دهند.

وی در مورد کلیشه زیبایی شناسانهدر سیاست گفت: فجایه این نوع نگاه به ود و یا سیاست د رهمه جا وجود دارد.هیتلر و فاشیست‌ها کسانی هستند که می‌خواهند از سیاست یک امر زیبا بسازد.

وی افزود : ما باید به هوش باشیم تا سیستم سرمایه داری جهانی نئولیبرالی که در قالب فروش کالا و جهانی سازی خود را نشان می دهد ، فریبمان ندهد.

دکتر حسن خجسته عضو هیات علمی دانشگاه تهران با موضوع گفتمان رسانه‌ای زن در ایران سخنان خود را به شروع کرد. او گفت: سه عنصر  جنس خانواده و جامعه در مورد هویت یابی زنان نقش مهمی دارد.  در مورد حوزه اول اینکه زن چه موجودی است دو دیدگاه وجود دارد که مبتنی بر تعریف حقیقت و واقعیت است. واقعیت این است که زن را به عنوان اولین گناه کار می شناسند و وسیله ای برای لذت؛ ولی واقعیت این است که بر اساس تعارف دینی زن محبوب حق و ناموس الهی است. به همین دلیل در صورت هتک حرمت یک زن در صورت بخشش آن زن حکومت مرتکب جرم را مجازات می کند.

در عنصر دوم سه نوع خانواده وجود دارد . برای عده آی خانه زندان است، برای عده آی دیگر خانه کنج و مامنی برای آرامش است و برای عده ای دیگر تشکیل خاواده به معنای به دست آوردن حقوق و جایگاه جدید است.جامعه به عنوان عنصر سوم تاثیر زیادی بر خانواده و درک جنسی دارد.

به اعتقاد دکتر خجسته جامعه به سه دسته پدر سالار ، مرد سالار و انسان مدار تقسیم می شود. ویژگی این جوامع با هم متفاوت است.

در جامعه پدر سالار قدرت در اختیار پدر بوده و با ویژگی خیر خواهانه یک نوع دیکتاتوری حاکم است. در جامعه مرد سالار که محصول جامعه مدرن است زن بایستی مطابق این اصول عمل کند . در جوامع غربی اگر زنان مطابق میل مردان عمل نکنند حذف می شوند
در جوامع نوع سوم زن و مرد هر دو انسانند و جنسیت بحث ثانوی است. رابطه آنا مبتنی بر مودت است.

وی با اشاره به کارکرد های رسانه ها گفت: رسانه ها مشخصه جامعه مدرن هستند. هر مدیری بنا به مسئولیتی که بر عده آش می گذارند یکی از رسالت های رسانه ها را انتخاب می کند. زنان در این حوزه به سه شکل هویت پدر سالار ( کاملا انفعالی ) هویت مرد سالار ( که در آن زن در باطن به مانند مرد عمل می کند) و رویکرد ضد زن ( جنس دومی که دست و پا چلفتی و پر توقع است) خود را نشان داده  می شوند.

وی با اشاره به اینکه رویکرد رسانه ها استفاده از هویت مرد سالارانه و مرد پسندانه است گفت: بازبینی در حوزه زنان امری ضروری است تا مسیر هویت یابی آنان مناسب شان آنها انجام پذیرد.

دکتر ناصر کرمی دبیر سرویس شهری روزنامه همشهری در این نشست با اشاره منابع محدود زمین برای ایجاد رفاه برای همه ساکنان آن گفت: اگر تصور کنیم که دولتها حداقل های مورد نیاز شهروندان خود را فراهم کنند در همین لحظه تولید زباله 70برابر و مصرف انرژی 100برابر خواهد شد. کره زمین قطعا قابلیت فراهم آوردن این میزان از امکانات را ندارد.
وی با اشاره به این که عده ای بر این عقیده بودند که رشد تکنولوژی می تواند از مرگ 700 میلیون انسانی که به خاطر گرسنگی می میرند را بگیرد اما در دهه های اخیر که تکنولوژی پیشرفت چشمگیری داشته است ، کمترین تغییر در تکنولوژی تولید غلات برای رفع گرسنگی صورت گرفته است.

وی افزود: فاصله دهک اول و دوم جامعه در دهه 60 ، چهل برابر بود ولی این روند بر خلاف پیش بینی ها فاصله فقر و غنا 80 برایر شده است.

وی گفت: برای رهایی از این وضعیت یک مجموعه ای از راه ها، هنجارها، در عرصه های مختلف فرهنگی ، اجتماعی ، فرهنگی و.... ارائه شده است که به آن توسعه پایدار می گویند.

محور دستیابی به توسعه پایدار زنان هستند. در بررسی نقش زنان در شکل گیری توسعه پایدار به دو نکته باید اشاره کرد: در شکل گیری جریان های سبز و در کل انگاره سبز گرایی زنان نقش مهم و موثری داشته و دارند. اکثریت اعضای احزاب سبز را زنان تشکیل می دهند در ایران نیز اکثر NGO های محیط زیستی را زنان اداره می کنند.  دیگر این که الگوی مصرف با روند کنونی بایستی تغییر کند. از آنجایی که زنان مدیرت مصرف در خانه را در اختیار دارند بایستی بدانند تصور منابع تمام نشدنی اشتباه محض است.

شیوا کریمی کارشناس ارشد مطالعات زنان در این نشست گزارشی از تحقیقی را که در مورد زنان در سریالهای سال 83 صدا و سیما انجام داده بود ارائه کرد.

وی گفت: رسانه‌ها خواه آشکار، خواه نهان مملو از گفتمان های جنسیتی هستند. اینکه ما به عنوان زن یا مرد کیستیم و چگونه باید در فضاهای مختلف رفتار کنیم، بخشی از فرهنگ جنسیتی است که توسط نهادهایی چون رسانه بازتولید می‌شود.

در عصر فرا واقعیت که تمایز میان امر واقع و مجاز مخدوش گشته است بازنمایی های جنسیتی در رسانه اهمیت افزون‌تری یافته است. دلالت های ضمنی و صریح جنسیتی در سریال‌های تلویزیونی برای تأثیرگذاری نیازی به شناخته شدن در سطح خودآگاه ندارند.

بدین ترتیب این برنامه ها نقشی مهم در بازآفرینی تصورات جنسیتی جامعه ما دارند. آنها بیان کننده تصورات فرهنگی از نقش‌های مناسب زنان و مردان، هویت‌های جنسی و جنسیتی هستند.

وی در مورد هدف این تحقیق گفت: هدف ازاین مقاله بررسی این مطلب است که آیا در تلویزیون ایران، کلیشه‌های جنسیتی برگرفته از فرهنگ سنتی ایرانی در حال بازتولید هستند؟

 بر اساس این تحقیق مجموعاً پنج کلیشه شخصیتی سنتی در فرهنگ سنتی ایرانی شناسایی شد. زن در سریالهای صدا و سیما فریبکار، ناقص‌العقل، بی‌وفا، منفعل و فرودست و مرد صادق، عاقل، وفادار، فعال و فرادست است.

از میان این کلیشه‌ها، کلیشه‌های زن فریبکار و زن منفعل در حال بازتولید هستند و ناقص‌العقلی به زن منتسب شده و در مجموع زنان فرودست مردان هستند.

در مقابل مردان صادق، عاقل، فعال و در مجموع فرادست زن توصیف می‌شوند. بی‌وفایی کلیشه‌ای فراموش شده است که از گردونه بازتولید خارج شده است. به عنوان کلیشه نقش‌های جنسیتی، در فرهنگ سنتی ایرانی؛ دو کلیشه کدبانویی و اندرونی بودن برای زنان و کلیشه بیرونی بودن برای مردان شناسایی شد که تمامی آنها در حال بازتولید بوده‌اند.

مرکز تحقیقات و مطالعات رسانه‌ای روزنامه همشهری

برچسب‌ها