نشست "زیبایی و شهر" 15 اسفند در خانه هنرمندان برگزار میشود. خلاصه مقالات این نشست را در این قسمت بخوانید:
دکتر عبدالله گیویان
موجودیت شهر و شهروندی در معنای مدرن آن تنها با کثرت و انبوهی جمعیت آن مشخص نمی شود. درواقع، تراکم و انبوهی جمعیت یکی از عوامل بنیادینی است که ویژگی های اختصاصی شهر را رقم می زند و آن را به هویتی متمایز و فضایی متفاوت تبدیل می کند.
شهر مدرن فضایی است که در آن بسیاری از مفاهیم از جمله زیبایی معنایی دگرگون مییابد. شهر مدرن متنی است مشحون از نشانه های متنوع و متمایز و رسانه ای است گسترده. خواندن این متن و درک معانی مستتر در آن، راه های خاص خود را دارد.
یکی از این راه ها، نگاه به متن شهر از منظر فرهنگ عامه پسند (popular culture) است، فرهنگی که شاید بتوان آن را مهمترین بنیاد شهر مدرن تلقی کرد. مقاله حاضر با مروری بر برخی از ویژگی های شهر به معنای جدید آن به بررسی رابطه بین فرهنگ عامه و فرهنگ رسانه ای شده خواهد پرداخت و مفهوم زیبایی درشهرهای جدید را در این زمینه تحلیل خواهد کرد.
در شهر مدرن، زیبایی همچون یکی از انبوه کالاها، موضوعی برای تولید انبوه، مبادله و مصرف می شود. فرهنگ عامه پسند و زندگی روزمره متاثر از پدیده هایی چون تنوع طلبی و اصالت تغییر، معطوف به حال می شود و آینده را به فراموشی می سپرد و در جستجوی لذات و زیبایی های آنی و زودگذر برمی آید.
این به نوعی زیبایی شناسی سردستی دامن می زد و محصول آن خلق فرهنگ یا نوعی از زیبایی شناسی که قرار است باقی بماند و پایدار باشد، نیست، بلکه بازتولید نوعی از زیبایی است که در ذات خود قرار است پاسخی به امور گذرا و طبیعت متحول آن ها باشد.
فرهنگ زیست شهری فرهنگ زندگی برای نسل بعدی نیست بلکه ماحصل ساخت و ساز رویکردی بساز و بفروشی است. ما به ناگزیر می سازیم که زندگی را بگذرانیم، نمی سازیم تا بمانیم و بمانند یعنی نمی توانیم. زیبایی هم کالایی شده است که باید مرتب به روز شود، طبع عجول ما مجالی برای ماندگاری قائل نمی شود.
زندگی شهری ما بشکل ساختاری به دنبال تغییر است و در این تغییر چیزهایی باید نابود شوند تا چیزهای تازه شکل بگیرند و جایگزین شوند.
یکی از ویژگی های مهم شهرهای مدرن سیطره فرهنگ رسانه ای شده بر آن هاست. تصور ما از شهر بزرگی که در آن زندگی می کنیم بیشتر از آن که حاصل تجربه شخصی و فردی ما باشد تصوری رسانه ای (mediated) است و به همین خاطر باید گفت که الگوهای آرمانی از زیبایی، برازندگی، و مطلوبیت شهر نه واقعی که بازنمایی است متاثر از اراده ها و عمل های رسانه ای. لذا فرهنگ رسانه ای عامل موثری است که با مواردی چون پایگاه اجتماعی فرد، پیشینه قومی و فرهنگی وی، و تجارب فردی او از واقعیت های زندگی در تعامل است.
منظر و مرآ را در شهر جدید کسانی می سازند و استاندارد می کنند که برآمده از و متناسب با فرهنگ عامه پسند امروزی هستند نه نخبگان سنتی. فرهنگ و زیبایی ای که این گروه می شناسند قدر مشترک فرهنگ و درک زیباشاسانه جامعه است.
این قدر مشترک، تمامی فرهنگ ما نیست، فقط همان قدر مشترک است، همان حداقلی که ما را به هم پیوند می دهد و البته این حداقل متاثر از کمیابی ها یا همان عوامل اقتصادی هم هست.
به عبارت دیگر این قدر مشترک چیزهایی است که ما می توانیم نه این که جمعا و مشترکا می خواهیم. پس زیبایی شناسی زندگی روزمره "مجموعه استانداردی" از کمترین میزان مشترک کالاییست که مصرف کننده معمولی باید دارا باشد تا شهروند این جامعه مصرفی باشد...
دکتر ناصر کرمی
سازمان فضایی مرحله نهایی در تمام برنامه های جامع محیطی است . در سازمان فضایی تلاش می شود شکل عمومی کاربری زمین منطبق با تصویر نمایی چشم انداز باشد . در این باره ، نظریه چشم انداز دلالت دارد بر تاثیر متقابل تمامی مولفه های حاضر در محیط .
یعنی به مثابه یک فضای اکولوژیکی این انگاره وجود دارد که تمامی عناصر شکل دهنده چشم انداز با یکدیگر در تعامل بوده و حضور هر مولفه کوچکی ولو در یک مقیاس وسیع ، در نهایت عاملی برای شکل گیری چشم انداز نهایی است.
سازمان فضایی می کوشد استقرار تمامی این فعالیت ها را بسامان و مرتبط با چشم انداز غایی کند . اما سازمان فضایی مطلوب در صورتی قابل دستیابی خواهد بود که حقوق عمومی مرتبط تدوین شده ، مسئولیت های اجتماعی مرتبط با آن تبیین شده و ساز و کارها و الزامات اجرایی ذی مدخل نیز پیش بینی شده باشد.
نکته ای که مداقه در آن می تواند زمینه های عدم توازن در چشم اندازهای عمومی کشور ما را روشن سازد . از جمله اصول مقدماتی سازمان فضایی در برنامه ریزی منطقه ای جایابی فعالیت ها بر مبنای کارکرد بصری آنهاست . یعنی فعالیت هایی که در تعارض با کاربری عمومی محیط است .( برای مثال وجود سوله یک کارگاه در قلب یک منطقه توریستی) و یا فعالیت هایی که عرفا" به زیبایی و توازن بصری محیط لطمه می زند ( برای مثال انبوه مراکز خدمات خود رو در جاده های توریستی دیر گذر ) می بایست از محل های تردد عموم دور شده و به مسیر های کاملا کم گذر منتقل شود.
حتی در صورت الزام در حضور این فعالیت ها در شریان های پر تردد معماری آنها کاملا می بایست با چنین اقتضایی هماهنگ شود . اما همچنانکه ذکر شد نبود یک چارچوب مدون حقوقی در این باره موجب عدم توازن در غالب چشم انداز های محیطی کشور شده است .
دکتر راضیه رضازاده
همواره سئوالات متعدد فلسفی در حوزه زیباشناسی ذهن اندیشمندان نظری را به خود مشغول داشته است. این در حالی است که دست اندرکاران دانشهای کاربردی در پی یافتن پاسخهایی صریح برای پرسشهای خود در حوزه زیباشناسی کاربردی هستند.
در این میان طراحان محیطی شامل، معماران و طراحان شهری ومعماران منظر، در پی یافتن اصول راهنمای طراحی و حتی دستورالعملهایی برای ارتقای کیفیت محیطی هستند. آنها از ایجاد محیطهای سرزنده، شاداب، فعال، یا زیبا، آرامش بخش و لطیف برای انواع فعالیتها سخن به میان آوردند و برای تحقق چنین فضاهایی به اصول خاص طراحی متوسل می گردند.
بدون تردید طراحان محیطی تنها توانایی مداخله در فضای کالبدی و به تبع آن تا حدودی فضای مناسب اجتماعی را دارند. اما آیا محیط کالبدی- اجتماعی شکل گرفته میتواند در ایجاد احساس اعم از حالت احساسی و یا احساسات بطور عام مؤثر باشد.
در اینجا به بیان و تمیز دو مقوله ارزیابی احساسی محیط و کیفیت احساسی محیط پرداخته شده است. ارزیابی احساسیمحیط در واقع بیان ادراک ما از کیفیت محیط به عنوان پدیده ای خارجی می باشد. در حالیکه قابلیت محیط در ایجاد تغییر در احساس درونی استفاده کننده با عنوان کیفیت احساسی محیط نامیده میشود.
اما سوال اساسی در اینجاست که ایا محیط ارزیابی شده توانایی تاثیر بر احساس ما را نیز دارد و به عبارتی میزان توان احساسی محیط در تغییر حالت در فرد چیست. در اینجا نخست به بررسی تاثیر این کیفیت بیرونی محیطی براحساس درونی استفاده کننده پرداخته خواهد شد. در نهایت تلاش خواهد شد فضای مناسب انواع حوزههای فعالیتی با توجه به کیفیت احساسی محیط مشخص گردد.
مهندس رضا سمایی
محله ، شهر و کشوری که در آن زندگی می کنیم به دلایل مختلف سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی در طول سال های اخیر تحولات سریع و چشمگیری را تجربه کرده است شاید از نظر جامعه شناسی به دلیل سرعت بسیار بالای تحولات اجتماعی جامعه ایران این اجازه را به ما نداد که به مفاهیم زیبایی و شهر که در آن زندگی می کنیم بیندیشیم . باید قبول کرد که امروز تاثیر شهر و مردم که در آن زندگی می کنند متقابل است.
جامعه امروز ایران بیش از هر چیز دیگر نیاز به دوست داشتن دارد این مقاله به قسمتهای زیر می پردازد :
1- تعریف و جایگاه و ارائه مدل حرفه ای منظر شهری برای ساختار فرهنگی اجتماعی امروز در ایران
2- بررسی طراحی منظر شهری بیش از 30 کشور ( ایتالیا ، فرانسه ، آلمان ، آمریکا و ....)
3- استفاده از جلوه های ویژه نوری، لیزری، فیبر اپتیکال و........
4- طراحی هنری منظر شهری
5- استفاده از special effect art (جلوه های ویژه هنری) در منظر شهری
6- انتخاب پژوهشی و پیشنهاد بعضی از فضاهای ممتاز شهری در ایران بویژه تهران
7- ایجاد فضاهای شاعرانه ، رمانتیک و دراماتیک در دل شهر
8- نورپردازی فضاهای باستانی و آثار باستانی داخل موزه
9- ایجاد فضاهایی که نیازهای روحی و روانی شهر و شهروندان را تامین کند ، رنگی کردن آب آشامیدنی شهر تهران توسط لیزر
10- شعور معماری تجسمی ، اغتشاشات بصری ، بحران هویت ملی ایرانی اسلامی ، معرفی آخرین فناوریها و تکنولوژی های صنعت تبلیغات
11- نورپردازی آیینی باستانی و نجومی و آب نماهای موزیکال لیزری سه بعدی نمایانه .
تذکر : به دلیل کوتاهی زمان، سخنرانی بصورت بسیار خلاصه به شکل ( اسلاید ، فیلم ) ارائه می شود.
عارف اقوامی مقدم
“شهر زیبا” به روایت تکنوکراتها پدیدهای است که عمر آن از یک سده تجاوز نمیکند. این مفهوم مولود پلشتی شهرهای اروپایی در اواسط دورة صنعتی بود .اما زیباییشناسی شهری، ریشه در تاریخ شکلگیری شهر دارد و نمونة برجستة آن تمدن درخشان یونان باستان است.
تنها وجهی از پدیدة شهر که مرزهای جغرافیایِتاریخی را درمینوردد، مقولة “شهر زیبا” است که دغدغة خواص در دورههای تاریخی، و دلمشغولی خواص (علما و دولتمردان) و عوام (مردم) در سدههای متاخر است. زیبایی از این منظر در شهر، به ادارة شهر بازمیگردد و “شهر زیبا” معادل “شهر عادله” و “مدینة فاضله” میباشد.
مفهوم “شهر زیبا” با افول حوزة عمومی در یونان و تبدیل آن به ملکطلق نمایندگان قدرت (به عبارت دقیقتر تبدیل حوزة عمومی به حوزة خصوصی صاحبان قدرت) تا ظهور مجدد حوزة عمومی در دورة بورژوازی به فراموشی سپردهشد.
در شهرهای موجود، فرمانروایان، «گدایان و گرسنگان مال و منالاند» و پیکار همیشگی آنان برای بهدست آوردن جاه و مال، سامان شهری و انسجام اجتماعی آن را نابود می کند.
بدینسان، شهر به عرصة دور باطل تباهی فرمانروایان و بحرانهای اجتماعی تبدیل میشود و دور باطل شهرهای تباهی که فرمانروایان پتیاره آنها را اداره میکنند، تنها با تحقق شهر زیبا . . . به پایان خواهدرسید . اگر نگوییم که این جملات به افلاطون تعلق دارد، سیاق کلام گویی زمان حال را هدف قرار دادهاست.
دستورکار شهر زیبا در دورة متاخر چیست؟
روایت اول: زیبایی شهر را از منظر جمالشناختی صرف به سوژة ذهنی تبدیل میکند و در این وادی وقعی به علل زشتیها و پلشتیها نمینهد. از این منظر زشتی شهر، ریشه در جهل و یا حداقل بیتفاوتی سکنة شهر به زیبایی دارد و به همین دلیل تلاش میکند از جایگاه فعالمایشایی نسخههای زیباسازی را با اتکا به دانش فنی از تناسبات و رنگ تهیه و با توسل به قدرت بر پیشانی شهر بکوبد.
این روایت، از آنجایی که رابطهای میان زیبایی و ادارة شهر نمیبیند، در جمیع موارد با اقبال قدرت حاکمه روبرو میشود. کتاب مقدس این روایت که نَقل و نُقل مدارس شهرسازی ایران و جهان است، انباشته از واژههایی چون خط آسمان، کفسازی، بدنهسازی، روانسازی و ... است، و با توجه به کمک شایان توجه به چرخة دوم انباشت سرمایه (تولید کالاها و خدمات عمومی یا در حقیقت همان تولید شهر) با استقبال دو چندان صاحبان سرمایه نیز روبرو است.
این روایت، چون شهر را پدیدهای سیاسی (یا بهعبارت دقیقتر جامعة سیاسی) نمیداند بهجای کالاهایی چون دمکراسی و عدالت، کالاهای را ارایه میکند که جایگزین خواستههای اصلی شهروندان (بخوانید تبعه یا رعایا!) است.
در این روایت ظهور بیغولههای شهری ارتباطی با توزیع فرصتها و ثروت ندارد. ایدئولوژی این روایت، ارایة قرائت فنی و تکنوکراتیک از مسایل شهری (بخوانید اجتماعی)، و هدف آن کتمان تصرف حوزة عمومی از سوی دولت و گروههای همسود است.
روایت دوم: روایت دوم، زیبایی را از منظر تدبیر امور، و شهر را یگانه تبلور جامعة سیاسی میداند. این روایت ذاتاً هنجارگراست. این قرائت نقش انتقادی در تسهیل و ارتقاء خودـتوانمندسازی خانوارها، محلات و مناطق؛ کمک به تمهید و تدارک دیدگاههای عملی نسبت به آینده؛ کمک به شکلگیری ائتلافهای سیاسی برای پیشیجستن بر اهداف نیروهای مخالف؛ شکلدادن به گزینههای راهبردی فعالین؛ و ترغیب کنش گفتگو و یادگیری دوجانبه را برعهده میگیرد.
شهر زیبا در این روایت به شیوة ادارة شهر، و به عبارت دقیق به چگونگی بهقدرت رسیدن و خروج از قدرت گردانندگان شهر میپردازد. “هدف جنبش شهر زیبا” (در این روایت) تلاش برای افزایش گسترة فضاهای آزادشده از قلمرو سیطرة دولت و اقتصاد شرکتی است.
این روایت در مواجهه با قدرت بیطرف نیست و با ایستادن در موضع مقابل و مخالف قدرت، در خدمت ارزشهای رهائیبخش و جامعة سیاسی قدرتمند قرار میگیرد. از این منظر، نه تنها اصلاح امور در هیچ شهری جز با اصلاح شیوههای ناظر بر بنیادهای آن امکانپذیر نیست، بلکه ادارة امور شهر دشوارترین مسئله در طول تاریج جوامع بشری بوده و خواهد بود.
زیبایی در اینجا به قلمرو علایق عمومی (چگونه هزینههای ادارة شهر سرشکن میشود؟ چگونه منافع حاصل از زندگی شهری توزیع میشود؟) بازمیگردد. ایدئولوژی این روایت، ترجمان فنیترین مسایل به پدیدههای اجتماعی است و هدف آن احیا حوزة عمومی و بازپسگیری آن از دولت و گروههای همسود است.
فضای اقتصادی حاکم بر شهرهای “بلبشو” (شهرهای زشت موجود) امکان آن را فراهم ساخته تا سرمایه بتواند هزینههای اجتماعی تولید را به دو شیوة اساسی با توسل به اهرم و دستگاه دولت به جامعة سیاسی [[بهتر است بگوییم در فقدان جامعة سیاسی حداقل در اقتصادهای روستایی جهان سوم از جمله ایران]] منتقل کند.
الف) از طریق یارانههای مستقیم و غیرمستقیم بهواسطة معافیتهای مالیاتی، واگذاری زمین، مالیات کمبهره، سرمایهگذاری در زیرساختهای عمومی، نرخهای پائین خدمات رفاهی بهشکل ساختگی، و هزینههای بازـتولید اجتماعی نیروی کار؛ ب ) از طریق هزینههای مستقیم اجتماعی، نظیر بیکاری، فقر، مسکن نازل، بیخانمانی، آلودگی، انسداد ترافیک و فهرست مطولی از دیگر معایب شناختهشده که بر جامعة سیاسی بهشکل هزینههای بودجهای توسط سرمایه تحمیل میشود.
این روایت ذیل خلق شهر زیبا، سه پروژة عمده را تعقیب می کند: (1) عدالت سیاسی (دمکراسی و قراردادگرایی)، از منظر زیباشناختی، بر تلاقی آزادی و سعادت متکی است، یعنی نظام سیاسی (حکومت) شهری که بیشترین سعادت را برای بیشترین شمار از افراد با کمترین هزینه فراهم سازد. ادارة شهر زیبا بر اجماع شهروندان و قرارداد مورد وثوق همة آنان اتکا دارد.
وزن اقشار و طبقات حاضر در شهر، ناظر و تعیینکننده نقش آنان در ادارة امور است، و مشروعیتی ورای اجماع و قراردادگرایی مسموع نیست. تمامی شهروندان فارغ از تعلقات عرضی (رنگ، دین، طبقه، . . .) از حق برابر در حکومتکردن و حکومتشدن برخوردارند.
اولین گام برای رام کردن شهر بلبشو، گسترش فضای کارآمد سیاسی تا مرزهای تقریبی فضای اقتصادی میباشد. این راهبرد میتواند توان سرمایه و دستگاه سیاسی آن، دولت، را در استفاده از تحرک ذاتیاش بهمثابه تهدیدی به هنگام مذاکره برای کسب امتیاز از شهرها را تحلیل برده و شهر را به تحمیل مالیات متناسب با هزینههای اجتماعی بر شرکتها و نمایندگان سیاسیاش، توانا سازد.
(2) عدالت اقتصادی: تولید، توزیع و تخصیص منابع (بالاخص کالاها و خدمات عمومی) تنها با اتکا بر بازار آزاد و رقابتی امکانپذیر است. حق انتفاع برابر برای تمامی شهروندان از کالاهای جمعی و صلاحیتی محفوظ است.
(3) عدالت قضایی: معیار قضا در شهر زیبا، قرارداد است که ذیل منشور شهر با اجماع شهروندان تدوین میشود. هدف عدالت قضایی نیز رفاه عمومی است. قوانین را میتوان با توجه به اهداف آنها یعنی رفاه عمومی، عدم تخطئی واضع آنها به حقوق شهروندی و همچنین شکل آنها که باری بر دوش شهروندان بیارتباط با توسعة رفاه عمومی تحمیل نکردهباشد، ارزیابی کرد.