عرضۀ خویش در صفحات اول
هویت به صورت اجتماعی مطرح شده (Gilligan 1982) و بخش اعظم چنین مطرح شدنی از طریق زبان است (Harre1989).
پس نتیجه می گیریم که به موازات پدید آمدن فرآیندهای اجتماعی جدید و طرق نوین کاربرد زبان، احتمال به وجود آمدن جنبه های جدیدی از هویت را باید انتظار داشت.
برای مثال گرگن (1991,1992) (Gergen) پیشنهاد کرده است که تکنولوژیهای ارتباطی در حال توسعه طی 20 سال گذشته تأثیرات عمیقی بر روی درک ما از "خود" (Self) داشته است.
یکی از این تکنولوژی های جدید اینترنت است که تا کنون نوع غیر معمولی از ارتباطات را میسر ساخته است. وب به جای ایجاد یک ارتباط " تک به تک" یا "تک به بسیاری از افراد" ارتباط شبه تعاملی یک نفر با دنیا را فراهم کرده است.
تا پیش از این افراد قلیلی می توانستند آگهی یا مانیفست یا اتوبیوگرافی هایی را منتشر کنند که شاید عده زیادی آنها را مطالعه کنند. اما اینک هر کسی با چند مگابایت فضای سرور می تواند مطالبی را منتشر کند که شاید هر کسی در دنیا با یک مرورگر (Browser) آنها را مطالعه کند.
این انتشار مطالب معمولاً یک طرفه است ولی اگر نویسنده تصمیم بگیرد که آدرس ایمیل را در صفحه قرار دهد (که معمولاً روش خوبی در Web تلقی می شود) آنگاه اکثر خوانندگان می توانند در صورت تمایل بطور مستقیم با نویسنده تماس بگیرند.
تحقیقات زیادی در زمینۀ جنبه های اجتماعی ارتباطات الکترونیک از جمله تأثیرات آن بر روی هویت انجام شده است، اما بخش اعظم این پژوهش ها بر روی ارتباطات تعاملی در گروه های خبری، اتاق های چت، MUD ها و MOOها متمرکز بوده و علاو بر این متن- محور بوده و تعاملی بودن را دنبال کرده اند. در عین حال توجه کمتری به WWW بعنوان یک پدیده اجتماعی شده است.هر چند Erickson پدیدآمدن یک فرامتن اجتماعی را شناسایی کرده و Chandler و Miller1995 اثرات نگارش "خویشتن در هایپر اسپیس" را در نظر داشته اند.
Donath اشاره دارد که صفحۀ وب می تواند یک پشتیبانی قوی تر برای مطالبات مسـئله آفرین مرتبط با هویت، جنسیت یا تخصص را فراهم کند و این ویژگی خاص ارتباطات تعاملی الکترونیک است وسؤال اینجاست که چرا ما بر روی اینکه چه کسی هستیم این قدر تأکید داریم و بعد به سراغ MUDها و IRC می رویم تا فرد دیگری باشیم؟
در یک وب سایت مرسوم است که صفحه اولی (هوم پیج) داشته باشیم تا مقدمه ای را ارائه داده و هویت سایت را روشن کند. زمانیکه سایت حالت شخصی دارد، ظاهراً یکی از ابعاد "خویشتن وب پایه" از طریق صفحه اول انتقال داده می شود.
طی یک تحقیق قدیمی تر و امپرسیونیستی (Miller, 1995) یکی از تیم ها به این نتیجه رسید که اکثر صفحات اول شخصی به طریقه های قوام یافته ای به عرضۀ خویشتن متوسل می شوند.
Chandler چند دستۀ دیگر از قبیل اتوبیوگرافی یا عکس های خانوادگی را به این فهرست اضافه کرده است. اما همچنان بطور عمده گرایش به سمت بیان متنی است. شاید این رسانه ضمن تکامل؛ راه های جدیدی از نمایش خویش از جمله خود فرامتنی را ظاهر کند.
از آنجا که web می تواند به افراد کمک کند تا حجم وسیعی از اطلاعات را دربارۀ ابعاد وجودی خویش در آن واحد و بدون هیچ نظم خاصی عرضه کنند، می توان چنین گمان کرد که شاید نوعی از اجتماع شبیه سازی شده باشد. بنابراین این صفحات می توانند نظرات مرد خانواده X یا خوانندۀ X را ارائه کنند. این امکان وجود دارد که هویتی ارائه شود و ساختاری پدید آید که دیگران آن را تکمیل کرده و یا در آن دخل و تصرف کنند.
جالب آن است که این نوع از صفحات از ساختمان ها به عنوان استعاره هایی برای ساختار ارائه شده استفاده کرده اند . کاربرد استعاره های فضایی برای دیتا بسیار رایج است - بالاخره هر چه باشد سایبر اسپیس نام دارد – شاید فرامتن غیر فضایی، غیر قابل استفاده باشد. یک خانه میتواند استعاره ای مناسب برای ساختار دیتای "خویش" باشد.
یکی از دسته بندی های صفحه اول ارائه شده از سوی Chandler به این صورت است: تمامی فضاهای مسکونی و خاص زندگی و خانه ها همراه با اثاثیه، پوسترها،قفسه های کتاب، کلکسیون های موسیقی،عکس ها و غیره.
از نظر Auerbach منزل مسکونی مقیاس مفیدی است تا افراد دریابند چگونه اتیکت قابل قبولی در اوضاع اجتماعی تعریف ناشدۀ Web برقرار کنند.
تفاوتهای جنسیتی در صفحات اول
تیم تحقیق بر آن شد تا به تفاوتهای جنسیتی هم در صفحات اول بپردازد. آیا تفاوت هایی بین انواع هویت های ارائه شده از سوی مردان و زنان وجود دارد و یا سطح ارائه هویت متفاوت است ؟ جنسیت بکی از موضوعات اصلی و قابل بحث در مقولات مربوط به ارتباطات الکترونیک بوده اما عمدتاً حول محور جنسیت و سبک های خاص هر جنسیت در برقراری ارتباط تعاملی متمرکز بوده است.
البته این رویکرد دچار مشکلات اساسی است چراکه توجه به تفاوت بین جنسیت ها از قدیم به عنوان جنس گرایی مورد انتقاد بوده است و اینکه اساسا چرا باید تفاوت را آشکار کرد؟ آیا هدفی غیر از مشروعیت بخشیدن به تبعیض ها وجود دارد؟ از طرف دیگر،آنجا که روان شناسی مذکر بودن را نرمال می داند باید توجه برابر و معادل آن به سایر گونه های بودن ابراز شود؛ به خصوص در حوزه هایی از قبیل ارتباطات الکترونیک که تحت سلطه مردان است.
به علاوه مناسب بنظر نمی رسد که مردان به یکی از ابعاد ساخت خویشتن زن بپردازند. بنابراین باید از محققین زن استفاده کرد و باید از نویسندگان خانم صفحات اول سؤال کرد که ادراک و مقاصد آنها چیست. ناظر خارجی صرف بودن در این پژوهش- بدون پیوند ضروری با زنان - منجر به عدم تحقق اهداف و کشف حقیقت خواهد شد.
بنابراین به وسوسه بررسی تفاوت های جنسیتی تن داده ایم. زنان حضور خود را در Web تثبیت میکنند و صفحات وب به اندازۀ کافی فرصت این کار را فراهم کرده اند.
اگر چه تحلیل فوق تا حدی بر پایه تـئوری بوده ؛ اما اساساً ماحصل پراگماتیسم ساده انگارانه ای بوده است که برای شروع کار خوب بنظرمی رسد. هر آنچه که شمارش اش ساده بوده شمارش شد و هر آنچه را که شاید تحت تأثیر تفاوت های جنسیتی رخ داده باشد در نظر گرفته نشد و به این ترتیب بوده است که صفحات اول مردان و زنان بررسی شد ه است. برای انتخاب استراتژی و نمونه گیری برای چنین تحقیقی یک مشکل وجود دارد: هیچ کس نمی داند که بواقع درWWW چه می گذرد؛ چند صفحه اول حالت شخصی دارد؛ افراد مسئول آنها چه کسانی هستند و امثالهم .... هر چند که علاﺋم و سرنخ هایی در دست هست.
حتی اگر دربارۀ این نکات اطلاعات کافی وجود داشته باشد؛ امکان یافتن یک راه سیستماتیک نمونه برداری از سایت ها علی الظاهر وجود ندارد.
تحقیق از منبع سهل الوصول صفحات اولyahoo’s white pages استفاده کرده و نمونه برداری نسبتاً سیستماتیکی انجام شده است. تلاش شده تا بر اساس حروف اول به جنسیت سایت پی برده شود و اولین مواردی را که شخصی پنداشته می شود ثبت شود . صفحات تجاری هم کنار گذاشته شده اند . جنسیت نویسنده کاملاً روشن کرد که یک نسبت 15% مونث و 75% مذکر وجود دارد (10% بقیه را سایت های دانشگاهی؛ تجاری و یا غیر قابل تشخیص بواسطه نام آنها تشکیل می دادند).
اولین صفحۀ هر سایت به صورت سیاه و سفید برای تحلیل چاپ شده و همه گونه ویژگی متمایز با پس زمینه یا رنگ ها و غیره که در نسخه پرینت شده از دست می رفت ٬در نظر گرفته شد.
تحلیل
طول هر صفحه اندازه گیری شد. به صورت نیم صفحه های A4 چاپ شده ( تقریباً معادل صفحۀ نمایش ها screens) . اکثر صفحات یک، دو یا سه صفحه نمایش بودند( به این معنی که 1/3 برای زنان و 5/2برای مردان). در نهایت تفاوت در ابزارهای بکار رفته به زیر گروه های صفحات زنان منجر می شد.
سبک:
دو نوع صفحه اصلی تشخیص داده شد: صفحات با مطالب اندک و تشکیل شده از لینک به سایر صفحات یا سایت ها و صفحات پر از مطالب و مضمون که غا لباً شخص به تشریح خود پرداخته است. صفحات به صورت کم مطلب٬ پر مطلب و یا غیر قابل طبقه بندی گروه بندی شدند. در این مرحله هیچ تفاوت جنسیتی در کار نبود. در هر گروه 22 صفحۀ کم مطلب، 11 صفحه پرمطلب و 2 صفحه غیر قابل طبقه بندی وجود داشتند.
یک تفاوت جنسیتی قابل تشخیص بصورت سنتی از منظر (بیانگر بودن) و (ابزارگرا بودن) طرح شده است. به آنچه که ذکر شده بود و در ان صفحه به سایر لینک ها متصل می شد٬ توجه شد. یک سبک با تمرکز بیشتر به بیانگر بودن روی احساسات افراد و روابط تمرکز داشت در حالیکه سبک معطوف به ابزار گرا بودن خود را در ارتباط با توانائی ها و دست آورد ها، کالاهای مادی، سازمان و تولیدات در عوض انسان ها٬ مورد تأکید قرار می داد .
Mary gergen گرایشات و ذائقه ها ی مشابهی را در اتو بیوگرافی های مقبول همگان تشخیص داده است و سایر پژوهشگران نیز تفاوت های مذکر-مونث را در راستای واکنش نسبت به امور مادی و اینکه چگونه این امور با دیدگاه آنها نسبت به خود ارتباط پیدا می کردند، اثبات کرده اند.
معیارهای متعددی را می توان با این جنبه ارتباط داد. لینک های به سایر افراد شمارش شد و این لینک ها با سایتهای غیر شخصی مقایسه شد. زنان لینک های بیشتری را به سایر افراد فراهم می کنند (متوسط 8/1 در مقایسه با 2/1 برای مردان) اما لینک های بیشتری را نیز به سایت های غیر شخصی ارائه می دهند (0/12 در برابر 4/9).
بعلاوه زنان آگاهی بیشتری نسبت به بازدید کنندۀ سایت پیدا کرده و بیشتر با وی درگیری ذهنی پیدا کرده اند. صفحات زنان دارای یک متوسط 5/4 ارجاعات به خواننده بوده (بکار گیری لغاتی مانند شما ٬ “yours“ و یا عباراتی حاکی از آگاهی خواننده) در حالیکه صفحات مردان دارای متوسط 6/2 است . Guestbooks در صفحات زنان رایج تر هستند (6 تا10) .
بسیاری از صفحات اول عکس هایی از نویسنده را نشان می دهند . این مسئله چنان رایج است که بصورت یک هنجار در آمده است و با آن شوخی شده، به آن اعتراض شده و حتی بعضی عذر خواهی می کنند که فعلاً عکسی ندارند و هرچه زودتر اقدام خواهند کرد.
تصویر افراد در صفحه اول
در عین حال 4 رتبه بندی برای تصویر خویش در صفحه تشخیص داده شد:
مستقیم: تصویری که یک شباهت صریح را نشان می دهد.
شوخی: یک تصویر مخدوش یا کاریکاتوری شده یا غیر معرف کارتون٬ عکس کودک ٬ تصویر نویسنده پس از آنکه از دوچرخه اش به درون یک چاله آب گل آلود افتاده است. کاریکاتور نویسنده به شکل یک قورباغه و غیره...
نمادین: تصویری که معرف یک انسان بوده ولی تصویر طراح صفحه نمی باشد. این کار معمولا بصورت یک کلیپ هنری در قالب یک نوشته کوچک یا طرح های سایه روشن ارائه می شود.
هیچکدام: هیچ تصویری از انسان در میان نیست
عکس های مات شده یا پیکسل پیکسل شده که شاید از نویسنده بودند شمارش شد اما این تصاویر چنان نا واضح بودند که واقعاً معرف یک فرد در دسته بندی سمبلیک قرار می گرفت.
جالب اینجاست که عموما(15 مورد از میان 35 صفحه) هیچ تصویری در صفحات وجود نداشت. اما در مجموع صفحات مردان دارای تصاویر واقعی تری بودند (10در مقایسه6). تفاوت بزرگ مربوط به دو دسته دیگر بود. تصاویر مربوط به جوک و شوخی فقط در صفحات مردان وجود داشتند (در 4 صفحه) و تصاویر سمبلیک فقط در صفحات زنان وجود داشتند (در 10 صفحه) این تصاویر رایج ترین شکل تصویری صفحات زنان هستند.
نتیجه گیری
بنابراین در نمونه کوچک مورد بررسی چندین تفاوت جنسیتی جالب در صفحات اول شخص وجود داشت. صفحات زنان گاهی اوقات طولانی تر بوده و در بر گیرندۀ لینک های بیشتری بوده و نمایانگر آگاهی بیشتر نسبت به خواننده و حس پاسخ گوئی به وی است.
زمانیکه زنان و مردان خود را بصورت دیداری به نمایش گذاشته و معرفی می کنند ٬ فقط مردان جوک استفاده کرده و فقط زنان از علائم سمبلیک بهره برده اند. این مسئله جالب است ولی هنوز کارهای زیادی باید انجام شود و این محققین درصدد تحلیلی کیفی بیشتری هستند: نوع زبان بکار رفته تفاوت های جنسیتی روشنی را به لحاظ زبان بکار رفته در ارتباط الکترونیک تعاملی یافته است.
نحوۀ بکار گیری اسامی توسط افراد و اینکه چگونه اسمی را انتخاب می کنند (اسم مستعار٬ اسمی انتخابی٬ اسم به عنوان تیتر صفحه و...) مباحث انتخاب شده و چگونگی بکار بستن کلمات من(I) و من را (ME). تمام این نتایج را باید مجدّداً با تئوری مرتبط نمود.
از همه مهم تر آنکه این سوژه ها را باید در تحقیقات خود لحاظ کرد. اگر افراد در حال ساختن خود در فضای اینترنتی، مورد سوال واقع شوند که از نظر خود در حال ایجاد چه فردیتی (SELF) برای خویش هستند و چرا ، آن گاه به مراتب مطالب بیشتری بدست آمده و دانش و اطلاعات در این زمینه غنی تر و عمیق تر خواهد شد. این اقدام به مراتب مفیدتر از تحلیل کردن آنچه که روی صفحه نمایش ایجاد شده و به مخاطب عرضه میشود خواهد بود.
مرکزتحقیقات ومطالعات رسانه ای