از همان دوران کودکی تقوا و ایمانش آنقدر قوی و محکم بود که مادرش او را الگو ومعلم خود می دانست. 9 سالش بود که به مادرش نماز امام زمان وجعفر طیار آموخت، سیزده سالشه بود که روزه می گرفت.
17 ساله که شد، دشمن به سرزمینمان، باورهایما، جوانانمان طمع کرده بود. به مادرش گفت که با خدا معامله کند و او را راهی میدان نبرد با دشمن سازد. آنقدر گریه و التماس کرد، که دل مادر به رفتنش رضایت داد. اینگونه بود که مسلم هفتده ساله رفت تا 5 تیر سال 61، در عملیات رمضان خود را به خدا برساند.
از آن روز تا کنون مادر صبور مسلم، هر سال در سالروز تولد فرزندش جشنی را، به مناسبت روزی که خدا او را به افتخار مادر مسلم شدن نائل کرده است، برگزار میکند. امسال جمعه 13 تیر، ساعت 10 صبح، قطعه 26 مانند تمام سالهای گذشته شاهد جشن تولد باشکوه مسلم بود.
مادر مسلم بعد از 31 سال از تولد عزیزش هنوز با بغضی در گلو و چشمانی تراز فرزند شهیدش این چنین می گوید:
من هرسال برای مسلم جشن تولد برگزار می کنم. امروز پسرم 47 ساله شده است. مثل تمام مادرها آرزو داشتم پسرم را بغل کنم. خدا را شکر می کنم که من مادر مسلم شدم(با اشک) من توفقیق مادری مسلم را داشتم، من نمی دانم چی شد این مسلم، پسر من شد!
من دلیلش را لقمه حلال می دانم. مسلم من مثل همه شهدا است و هیچ فرقی نمی کند، به خداقسم فرزندم کلاس اول ابتدایی بود که نماز می خواند و به مسجد میرفت. فکر می کنم مسلم از من بیشتر می فهمید! درک عمیق تری داشت.پسرم بسیار با ایمان بود کلاس دوم ایتدایی بود که به من نمازجعفرطیار و امام زمان(عج) یاد می داد، سیزده سالش بود که روزه می گرفت.
پسر من همیشه حرف از امام و ولایت میزد و می گفت: فقط پیرو رهبر باشید، پشت پا به حرف شهدا نزنید. ازحرف هر گروهی پیروی نکنید. نگاهتان به امر رهبر و ولی فقیه باشد. کسی که پیرو ولایت فقیه نباشد در تشییع جنازه من شرکت نکند.
منبع: خبرگزاری دفاع مقدس