افسردگی «نامرئی» است و بهترین کسی که می‌تواند آن را توصف کند، کسی است که تا اعماق تاریکی رفته و بازگشته است. مت هیگ، در کتاب پرفروش «دلایلی برای زنده ماندن» از این سفر اودیسه‌وار خود نوشته است.

همشهری آنلاین - روناک حسینی: مت هیگ می‌گوید «تردیدها مثل پرستوها هستند. همدیگر را دنبال می‌کنند و با هم گرد می‌آیند.» ترس‌ها، خیالات پریشان و ذرات تاریکی را هم به آن اضافه کنید، خواهید دید که چطور آن «یک نفر از هر پنج نفر» ‌ در رنجی غیر قابل وصف فرو می‌رود.  

مت هیگ، نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی، در کتاب دلایلی برای زنده ماندن، ماجرای افسرده شدنش در ۲۴ سالگی را شرح داده است و اینکه چطور رفته‌رفته تاریکی او را فراگرفت. او با زبانی صریح و البته با شوخ‌طبعی، از جرئیات این تجربه گفته و اینکه چطور با کمک خود و دیگران، توانست دوباره به زندگی برگردد.  

هیگ توضیح داده است که چطور وقتی افسرده‌ایم، احساس تنهایی می‌کنیم.  از آن‌جا که هیچ‌کس چیزهایی را که از سر می‌گذرانیم تجربه نکرده، گمان می‌بریم اگر از آنچه بر ما می‌گذرد حرفی بزنیم، ممکن است دیوانه به نظر برسیم. همه چیز را درونی می‌کنیم. چون می‌ترسیم تنها بمانیم، ظاهری آرام برای خود می‌سازیم،  از حالمان حرفی نمی‌زنیم و همین می‌تواند کارمان را بسازد؛ چرا که افسردگی می‌تواند به مرحله خودکشی برسد.

نویسنده حرف زدن را ایده بهتری می‌داند. او معتقد است کلمات به زبان آورده یا نوشته شده ما را با دنیا مرتبط می‌کند و در نتیجه حرف زدن با دیگران و نوشتن درباره این تجربه، ما را با خودمان و دیگران مرتبط می‌کند. او معتقد است کلیشه‌ای‌ترین ایده، واقعی‌ترین است: در انتهای تونل واقعا نور وجود دارد.  

هیگ در بخشی از کتاب با عنوان چطور کمی از شوپنهاور خوشحال‌تر باشیم، از نگاه این فیلسوف آلمانی، زندگی بر اساس اهداف را سرمنشاء درماندگی می‌داند. هدفی که محقق نشود موجب رنج است، اما دستیابی به آن تنها رضایتی کوتاه در پی دارد:  «ما یک حباب صابون را به طولانی‌ترین مدت و به بزرگ‌ترین حد ممکن باد می‌کنیم، اگرچه به یقین می‌دانیم خواهید ترکید.»

اهداف ممکن است موجب پیشرفت ما شوند، فصل‌های تازه‌ای در زندگی ما بگشایند و چیزهایی به زندگی ما اضافه کنند، اما در نهایت چه؟ هدف دیگری تعیین می‌کنیم، نگرانیم که چطور آنچه را به دست آورده‌ایم حفظ کنیم و در نهایت ممکن است اصلا به خوشحالی نرسیم. شوپنهاور می‌گوید اگر مشکل خواستن است، پاسخ احتمالا رها کردن خواهد بود. او عامل رنج را شدت اراده می‌داند، هر چند خودش چندان به توصیه‌های خود پایبند نمی‌ماند. او ظاهرا یکی از مشهورترین بدبین‌ها است، گرچه هیگ معتقد است او باید ریاکار بزرگی هم پنداشت. هیگ با ارائه راهکارهای عملی توضیح می‌دهد که چطور می‌توان در زندگی، کمی از شوپنهاور خوشحال‌تر بود.  

کتاب پرفروش هیگ، در قالب تئاتر هم روی صحنه رفته است و دو سال پیش، سازندگان سریال فلیبگ اعلام کرده بودند که می‌خواهند با اقتباس از آن درامی کمدی بسازند. کتاب این نویسنده انگلیسی در سال ۲۰۱۹ پس از خودکشی کرولاین فلک مجری مشهور تلویزیون، دوباره در بریتانیا سر و صدا به پا کرد. فلک در توییتی در سال ۲۰۱۵ اثر هیگ را «زیبا و صادقانه» توصیف کرده بود، اما کتاب با همه زیباییش، نتوانست چهار سال بعد جلوی خودکشی او را بگیرد. به هر حال، افسردگی را نمی‌توان با یک کتاب درمان کرد، همان‌طور که مثلا با یوگا نمی‌توان از شر سرطان خلاص شد. با این وجود، خواندن کتاب،  امیدبخش و البته تلنگری برای آگاه‌سازی است.  

دو سال پیش، پس از خبر خودکشی این مجری ۴۰ ساله که ظاهرا چند سال قبل نامزدیش با پرنس هری را به هم زده بود، صدها شهروند بریتانیایی در کمپینی، چندین جلد از این کتاب را به مردم هدیه دادند. نویسنده کتاب این عزم عمومی را تکان‌دهنده توصیف کرده بود: « «شگفت‌انگیز است... این پاسخ از سوی مردم به این اتفاق در نوع خود پدیده‌ای است. و این سخاوتمندی داوطلبانه برای دادن کتاب به غریبه‌هایی در فضای مجازی...باید بگویم که حرف ندارد. این نشان می‌دهد که اینترنت و در حالت کلی زندگی، وقتی سعی می‌کنیم حواسمان به هم باشد، چقدر بهتر است. خوشحالم کتابی که ۵ سال پیش نوشتم، هنوز هم می‌تواند اندکی به دیگران کمک کند.» 

کتاب دلایلی برای زنده ماندن را گیتا گرکانی ترجمه و انتشارات علمی فرهنگی منتشر کرده است.

برچسب‌ها