همشهری آنلاین - محمد ملاحسینی: محمدتقی جواهری گیلانی؛ مشهور به شمس لنگرودی، شاعر و پژوهشگر، در سال ۱۳۲۹ در محلۀ آسید عبدالله لنگرود به دنیا آمد.

وی در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شد. پدرش آیت الله جعفر شمس لنگرودی از روحانیان و امام جمعۀ لنگرود بود. این شاعر پرکار، دوره دبستان و دبیرستان را در لنگرود و دورۀ دانشگاه را در رشت گذراند.

لنگرودی سرودن شعر را از دهه ۱۳۵۰ آغاز کرد و نخستین دفتر شعرش با نام «رفتار تشنگی» در سال ۱۳۵۵ منتشر شد. وی پس از انتشار مجموعه‌های«خاکستر و بانو» و «جشن ناپیدا» در اواسط دهه ۱۳۶۰ به شهرت رسید.

در سال‌های پرتب ‌و تاب دهه ۱۳۶۰ از او چهار مجموعه شعر منتشر ‌شد؛ سپس حدود 10‌ سال را با سکوت در شعر ‌گذراند و سرانجام در سال ۱۳۷۹، مجموعه شعر «نت‌هایی برای بلبل چوبی» را به بازار کتاب عرضه کرد.

این شاعر در دهه ۱۳۸۰ «سال‌های سکوت و کم‌کاری» را جبران می‌کند؛ در این سال‌ها هشت مجموعه شعر از او منتشر ‌شد که برخی از آنها عبارتند از: «پنجاه‌وسه ترانه عاشقانه»، «رسم‌کردن دست‌های تو» و «شب، نقاب عمومی است».

وی که در دانشگاه، تاریخ هنر درس می‌دهد، کتابی با نام رباعی محبوب من منتشر کرده که مجموعه‌ای از بهترین رباعیات از رودکی تا نیما به شمار می‌آید.

شعری از محمد شمس لنگرودی:

دلم به بوی تو آغشته است
سپیده دمان
کلمات سرگردان برمی خیزند و
خواب آلوده دهان مرا می‌جویند
تا از تــــــو سخن بگویم
کجای جهان رفته‌ای
نشان قدم هایت
چون دان پرندگان
همه سویی ریخته است
باز نمی‌گردی، می‌دانم
و شعر
چون گنجشک بخارآلودی
بر بام زمستانی
به پاره یخی
بدل خواهد شد.

شعری برای سالگرد درگذشت خسرو شکیبایی:

مرا به حال خودم بگذارید
سنگ‌ها
خسرو مرده است
و شما بی‌قرارید
نامش روی کدام شما حک شود.

می‌خواهم
در تاریکی سینما بنشینم
و رؤیاهایم را ببینم
رؤیاهایی که فقط
در تاریکخانه‌های شما ظاهر می‌شوند.

مرا به حال خودم بگذارید
صف‌ها، باجه‌ها!
همه‌تان به خانه‌ی خود می‌روید
تنها اوست
در صف ناآشنایانی بی‌بازگشت ایستاده است
و دلش
برای باجه‌ی سینما تنگ می‌شود
تنها او
به پشت سرش نگاه می‌کند و پیش می‌رود.

مرا به حال خودم بگذارید
تا صدای قطار را بشنوم
که چهره‌ی او را دور می‌کند.

آه خسرو مردگان!
با چشم بسته چطور بازی می‌کنی
در فیلمنامه‌ای که نشانت ندادند
در جمع مردگان تماشاچی
که از دلتنگی بسیار
آه می‌کشند.

بازی مکن
فرقی میان تماشاگر و بازیگر مردگان نیست.
بازی مکن
خیمه‌شب‌بازی‌ها فقط برای ادامه‌ی زندگی بود.

برخی از آثار محمد شمس لنگرودی:

  • رفتار تشنگی
  • در مهتابی دنیا نشر چشمه
  • خاکستر و بانو نشر چشمه
  • جشن ناپیدا نشر چشمه
  • قصیده لبخند چاک چاک نشر مرکز
  • نت‌هایی برای بلبل چوبی نشر سالی
  • پنجاه و سه ترانه عاشقانه انتشارات آهنگ دیگر
  • باغبان جهنم انتشارات آهنگ دیگر
  • ملاح خیابان‌ها انتشارات آهنگ دیگر
  • توفانی پنهان شده در نسیم گزیده شعرها با مقدمه و انتخاب بهاءالدین مرشدی نشر چشمه
  • مجموعه اشعار انتشارات نگاه
  • هیچ کس از فردایش با من سخن نگفت گزیده شعرها با انتخاب و مقدمه آزاده کاظمی
  • ۲۲ مرثیه در تیر ماه؛ شامل اشعاری مرتبط با رویدادهای پس از انتخابات ۱۳۸۸
  • مرا ببخش خیابان بلندم گزیده شعرها با انتخاب غلامرضا بروسان
  • لب خوانی‌های قزل آلای من انتشارات آهنگ دیگر
  • رسم کردن دست‌های تو انتشارات آهنگ دیگر
  • می میرم به جرم آن که هنوز زنده بودم نشر چشمه
  • چوپانی سایه‌ها گزیده شعرها با انتخاب کریم رجب زاده
  • شب نقاب عمومی است انتشارات نگاه
رمان:
  • رژه بر خاک پوک

تحقیق:

  • تاریخ تحلیلی شعر نو
  • گردباد شور جنون
  • مکتب بازگشت
  • از جان گذشته به مقصود می‌رسد
  • رباعی محبوب من
  • روزی که برف سرخ ببارد
  • درباره شمس لنگرودی
  • بازتاب زندگی ناتمام، مجموعه مصاحبه هابه کوشش مژگان معقولی
  • تاریخ شفاهی، زندگی نامه شمس لنگرودی با مصاحبه کیوان باژن
قصه برای کودکان:
  • شبی که مریم گم شد
  • رومی و بومی
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها