وی فرزند سوم خانوادهای چهاردهنفره بود. پدر: کشاورز، شاعر و شاهنامهخوان. مادر اما خانهدار.
روزشمار زندگی سید علی صالحی در وبسایتش اینگونه آورده شده است:
- ۱۳۴۰ - شیوع بیماری حصبه در ولایت، مرگومیر کودکان، درگذشت برادر کوچکتر (عبدالله) بر اثر بیماری حصبه. کوچ دائمی خانواده به مسجد سلیمان و نجات علی از بیماری حصبه.
- ۱۳۴۱ - ورود به دبستان سعدی در مسجد سلیمان.
- ۱۳۴۳ - تاسیس روزنامه دیواری "ناقوس" در دبستان (ماهانه) و درج اولین زمزمههای کودکانه در همین روزنامه.
- تصادف شدید با اتومبیل، قطع امید پزشکان از بازگشت صالحی به زندگی.
- صالحی از سال اول دبستان، کار و نانآوری را در کنار تحصیلات تجربه میکند: شاگرد پادو، آبیخ فروشی، تدریس خصوصی همکلاسیهای خود، خرازی فروشی، شاگرد بنایی و فعلگی.
- ۱۳۴۷ - ورود به دوره اول دبیرستان - دبیرستان ۲۵ شهریور مسجدسلیمان.
- ادامه کار تهیه و تنظیم روزنامهی دیواری "ناقوس" در دبیرستان تا دو سال، اما سرانجام به علت درج شعرهای معارض با شرایط، روزنامه دیواری تعطیل میشود.
- ۱۳۵۰ - معرفی شعر صالحی در رادیوهای استان خوزستان (آبادان و اهواز) و حمایت مهدی اخوان ثالث از شعر صالحی. چاپ اشعار ایشان در مجلهی بومی شرکت نفت، به اهتمام ابوالقاسم حالت.
- ادامه مشاغل گوناگون و سخت در یاری رساندن مالی به خانواده.
- ۱۳۵۱ - شرکت در اولین شب شعر مسجد سلیمان در کنار شاعران پیشکوست و دبیران شاعر اهل جنوب و استقبال مردم از شعر صالحی.
پارهای از شعر "شبان" که سال ۱۳۵۰ سروده شد و سال ۱۳۵۱ در شب شعر خوانده شد:
شب،
شرجی،
نان و ستاره و نفت،
حتما
شبانی که شبان آمد
شبان هم رفت.
ورود صالحی به دورهی دوم دبیرستان و انتخاب رشتهی ریاضیات.
- ۱۳۵۲ - احضار صالحی به دفتر دبیرستان که توسط دو غریبه بازجویی میشود و سرانجام از او میخواهند که در شعر و انشاهایی که سر کلاس میخواند، دست از انتقاد و معارضه با شرایط بردارد. صالحی مدتی سکوت میکند.
- ۱۳۵۳ - احضار مجدد و تنبیه و تهدید از سوی مقامات وقت. صالحی ترک تحصیل میکند.
- بازی در نمایشنامهی "چشم در برابر چشم" اثر غلامحسین ساعدی. این نمایش تنها دو شب در شهر اجرا و سپس گروه را از ادامه کار بازمیدارند.
- استقبال جراید پایتخت از شعر صالحی.
- ۱۳۵۴ - به درخواست رئیس دبیرستان و خواهش خانواده، صالحی بر سر کلاس درس بازمیگردد و دیپلم ریاضی را میگیرد.
- سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۴ صالحی همراه تنی چند از شاعران پیشکسوت و همنسل خود جریان "موج ناب" را در شعر سپید پیریزی میکند. منوچهر آتشی و نصرت رحمانی در تهران از این جریان پیشرو حمایت میکنند و برای شعر صالحی ویژهنامههایی در مطبوعات جدی و معتبر ادبی منتشر میکنند. (دیدار صالحی با اخوان ثالث، منوچهر آتشی، منوچهر نیستانی، نادر نادرپور و سهراب سپهری در تهران).
- اواخر ۱۳۵۴ اعزام به خدمت نظام وظیفه. سه ماه در پادگان لشکرک تهران که به علت نافرمانی، دو ماه آن را صالحی در زندان گذراند. سه ماه خدمت در پادگان صُفه اصفهان که قریب به چهار هفتهی آن را صالحی در زندان گذراند. او در یکی از مصاحبههایش گفته است: "قادر نبودم زور و جور و تحمیل بیدلیل رنج را تحمل کنم". دو ماه و هجده روز خدمت در قوشچی رضاییه، که در واقع درجهی گروهبان سومی او را حذف کرده و به قوشچی رضاییه تبعیدش کرده بودند. سرانجام پس از سی روز در قوشچی، صالحی به دلیل ضعف بینایی و رفتارهای غیر قابل کنترل (به زعم فرماندهان) معافیت پزشکی میگیرد و سال ۱۳۵۵ به مسجد سلیمان باز میگردد. در تمام این مدت اشعارش به صورت مستمر در جراید مرکز به چاپ میرسیده است.
- ۱۳۵۵ - تلاش در راه تحکیم موج ناب در شعر.
- انتخاب مشاغلی مثل معلمی (تدریس خصوصی)، تدریس ریاضیات در سطح دبیرستان و کتابفروشی.
- استخدام موقت در شرکت ساختمانی خارج از شهر به عنوان سرنگهبان، مسئول خرید و حسابدار. اعتراض صالحی به سران شرکت اروپایی پرزیسیون به دلیل به تعویق افتادن حقوق کارگران و دعوت نگهبانان به اعتصاب. احضار صالحی، محاکمه و کسر سه ماه حقوق.
- ۱۳۵۶ - دی ماه این سال نام صالحی همراه با هوشنگ گلشیری در داستاننویسی و پرویز فنیزاده در بازیگری، به عنوان برندهی جایزهی فروغ فرخزاد در شعر اعلام میشود.
- صالحی سه روز به تهران میآید، تقاضای استخدام در مطبوعات از سوی سردبیران را رد میکند و به مسجد سلیمان بازمیگردد. اما در کمال تعجب به او گفته میشود که: "تو اخراجی!" صالحی از شرکت ساختمانی اخراج میشود و به تدریس خصوصی فیزیک، شیمی و ریاضیات در سطح دبیرستان میپردازد.
- ۱۳۵۷ - صالحی از گروه "موج ناب" فاصله میگیرد. او در این باره گفته است: "حس میکردم همه ما شاعران موج ناب داریم شبیه هم میشویم. درک و دریافتم درست بود. دیگر زبان موج ناب جوابگوی احوال و خلاقیت من نبود. یکی دوبار با دوستان شاعرم درباره نقض تقطیع غلط و سطربندی سنتی در شعر سفید بحث کردم و گفتم این شیوه زیرهم نویسی و پراکنده کردن کلمات بر صفحه سپید کاغذ درست نیست!"
- ۱۳۵۸ - یازدهم اردیبهشت این سال صالحی تصمیم میگیرد تا برای اقامت دایمی در تهران، شهر خود را ترک کند. او بر این باور بود که ماندن در مسجد سلیمانِ محروم، دستاوردی جز استمرار محرومیت (حتی در خلاقیت) ندارد. بیآن که کسی یا آشنایی در تهران داشته باشد، با صد تومان، مدرک دیپلم و مدرک معافیت از نظام وظیفه، راهی تهران میشود.
- بعد از تحمل سختیهای بسیار، پاییز ۱۳۵۸ در کنکور رشته ادبیات دانشکده هنرهای دراماتیک قبول میشود، و همزمان با حمایت اسماعیل خویی، غلامحسین ساعدی، نسیم خاکسار و عظیم خلیلی به عضویت کانون نویسندگان ایران درمیآید و در مطبوعات آزاد مشغول به کار میشود.
- شهریور ۱۳۵۹ صالحی با دشواری توانست مجددا به تهران بازگشته و به کار روزنامهنگاری و شعر خود بپردازد. اما با تعطیلی روزنامهها، او نیز بیکار میشود.
- ۱۳۶۰ - برای گذران زندگی به مشاغل گوناگونی در تهران روی میآورد: کتابفروشی کنار خیابان، دکه کبابی، رانندگی و مسافرکشی، کار در مهدکودکهای تهران به عنوان قصهگوی کودکان، مربی شنا و نجات غریق، و چاپ دفاتر شعر و استقبال ناشران و مردم از کتابهای صالحی.
- ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ - در پی حوادثی، دچار مشکلات عصبی و بیماری، سکوت و گریز از مجامع فرهنگی میشود. اما با حمایت دوستان بیدریغاش، به زندگی طبیعی خود بازمیگردد.
- ۱۳۶۳ - نقض تقطیع سنتی و سطربندی کلاسیک در شعر سپید، و پیشنهاد "تقطیع هموار و مدرن" و ایجاد واکنشهای مختلف از سوی شاعران در برابر این پیشنهاد. اما سرانجام صالحی موفق میشود تا امروز دستاورد او را در سرنوشت شعر سپید ببینیم. قریب به دو دهه است که کلیه آثار و کتب تازه در شعر و یا اشعار مندرج در مطبوعات، به روش صالحی تقطیع میشوند. (رجوع شود به کتاب "شعر در هر شرایطی" و دیگر مصاحبههای صالحی در اوایل دههی هفتاد.)
- صالحی در همین سال ازدواج میکند. همسر او که تحصیلکرده آمریکاست، صاحب و مدیر مهدکودک است. صالحی بارها گفته است که بدون حمایت همسرم، شاید حتی شعر را هم کنار میگذاشتم.
- ۱۳۶۴ - بنیانگذاری "جنبش شعر گفتار" و حرکت موثر و ملی او در سرنوشت شعر پیشرو پارسی، و پیشنهاد راهی تازه و فراگیر در "شعر زبان" (رجوع شود به کتاب "شعر در هر شرایطی") که با آغاز دهه هفتاد به جریانی همگانی بدل و بویژه مورد استقبال نسلهای پویاتر قرار گرفت. بعد از این سنتشکنی بود که جریانهای جوان دیگری از دل "جنبش شعر گفتار" به در آمد. صالحی با این جنبش به یکی از موثرترین شاعران زنده تبدیل شده و با کاستِ "نامهها" حقانیت این راه را تثبیت کرد.
علی صالحی معتقد است که: "ریشه شعر گفتار به گاتهای اوستا بازمیگردد. معمار نخست آن حافظ است و نیما و شاملو هم چند شعر نزدیک به این حوزه سرودهاند. اما فروغ دقیقا یک شاعر کامل در "شعر گفتار" است. من تنها برای این حرکت "عنوانی دُرُست" یافتم و سپس در مقام تئوریسینِ مولف، مبانی تئوریک آن را کشف و ارائه کردم. همین!"
- ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۳ - تلاش و پویش در راه تحکیم و توسعه "جنبش شعر گفتار".
- ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹ - دبیر سرویس ادبی و صفحه شعر مجله "دنیای سخن".
- ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۰ - شرکت در مجامع ادبی و فرهنگی بینالمللی در کانادا، سوئد و آمریکا. سخنرانی و شعرخوانی در دانشگاههای کشورهای میزبان.
سرآغاز ترجمه شعر صالحی به زبانهای فرانسه، عربی، آلمانی، انگلیسی، ارمنی، روسی و کردی به صورت پراکنده در مطبوعات جوامع نامبرده. ترجمه دو دفتر شعر از صالحی در کردستان عراق (به زبان کردی) و استقبال از شعر او. پیوند و دوستی با "شیرکو بیکَس" شاعر نامدار کردستان عراق و دیگر شاعرانی مثل لطیف هملت، رفیق صابر، عبدالله پَشیو، و ...
کارگاههای شعر
صالحی در سال ۱۳۷۵ اولین کارگاه شعر خود را در تهران تاسیس کرد که مورد استقبال دانشجویان و شاعران جوان قرار گرفت. اما پس از سه ماه و در پی دو سکتهی پیاپی مغزی و قلبی، کارگاه شعر معیار (در مجله معیار) تعطیل میشود. صالحی پس از ده ماه بستری بودن، دوباره زندگی را آغاز میکند.
در سال ۱۳۷۹ صالحی مجددا کارگاه شعر دنیای سخن (در مجله و دفتر دنیای سخن) را راهاندازی میکند که این وهله با استقبال پرشوری مواجه میشود. این کارگاه شعر از حیث حقوقی زیر نظر ناشر معتبری است و هنوز نیز در حال فعالیت است.
گفتنی است که تنی چند از شاعرانی که کار جدی خود را در کارگاههای شعر صالحی آغاز کردند، تا هماکنون برندهی چند جایزهی معتبر در رشتهی شعر شدهاند. از جمله: علی آموختهنژاد، مهری رحمانی، محمد آشور، علی اخوان، خانم فریسآبادی و زیبا کاوهای.
برخی از آثار سیدعلی صالحی:
- سمفونی سپیدهدم: نگاه - 1386
- یوماآنادا: ناهید - 1384
- از آوازهای کولیان اهوازی: رامانیوش - 1382
- چیدن محبوبههای شب را
- تنها به باد یاد خواهد داد: ابتکارنو - 1380
- دریغا ملا عمر ...: آرویج - 1380
- دعای زنی در راه که تنها میرفت: ابتکارنو - 1380
- آسمانیها: انتشارات تهران - 1376
- رویاهای قاصدک غمگینی که از جنوب آمده بود: انتشارات تهران - 1376
- آخرین عاشقانههای ریرا: انتشارات تهران - 1378
- سفر بخیر مسافر غمگین پاییز پنجاه و هشت: انتشارات محیط - 1376
- ساده بودم، تو نبودی، باران بود: دارینوش - 1380
- نشانیها: دارینوش - 1374
- دیرآمدهای ریرا! باد آمد و همه رویاها را با خود برد: دارینوش - 1380
- عاشق شدن در دیماه
- مُردن به وقت شهریور: دارینوش - 1375
- مثلثات و اشراقها،
- پیشگو و پیاده شطرنج: محیط، 1367
- عاشقانههای ابونواس اهوازی: سالی - 1383
- منم کوروش، شهریار روشناییها: ابتکارنو - 1382
- ترانههای ملکوت) بازسرایی چهار دفتر از کتاب مقدس): برسان - 1381
- این منم زرتشت ارابهران خورشید (بازسرایی یشتهای اوستا): ابتکارنو - 1381
- زرتشت و ترانههای شادمانی (بازسرایی گاتهای اوستا): برسان - 1381
منتخب اشعار:
- یادت بخیر شادمانی بیسبب: چیچیکا - 1384
- وقتی رسیدیم که قطار رفته بود: علمی - 1381
- نان و شراب و قصیده: علمی - 1381
- نامهها (متن کامل نامههای ریرا): علمی - 1381
- زمزمههای ازلی: یادواره کتاب - 1376
- نامهها: دارینوش - 1375
- هفت دفتر: یادواره کتاب - 1374