این موضوع به بازار برنج ایران نیز سرایت کرد. بسیاری از کشورهای صادرکننده برنج به ایران، از عرضه بدون سقف برنج به میهن اسلامیمان خودداری کردند و عرضه به میزان محدود صادراتی با نرخ بالا انجام شد. در همین اوضاع، بدون اینکه برای تولید برنج سال86 خللی ایجاد شده باشد، برنجهای داخلی نیز بدون منطق گران شدند؛ به طوری که در اواخر اردیبهشت 87 و اوایل خرداد همان سال، این نرخها در تهران به کیلویی 50هزار ریال هم رسید، گرچه این موج خیلی زود فروکش کرد و کاهش قیمت جهانی برنجهای صادراتی ادامه یافت. به عنوان مثال نرخ صادراتی برنج درجه2 تایلندی از 787دلار در هر تن در مرداد1387 به 565دلار در مرداد سال88 کاهش یافت.در همین فاصله زمانی، قیمت برنج دانه بلند صادراتی آمریکایی از 853به 544دلار در هر تن رسید و قیمت برنج تایلندی با 5درصد خرد از 771 به 532دلار در هر تن کاهش یافت. قیمت برنج ویتنامی نیز با 5درصد خرد از 599 به 400دلار در هر تن رسید.
قیمت برنجهای ایرانی از مرداد ماه سال87 تعادل پیدا کرد اما متأسفانه در فروشگاههای ایرانی، نرخ فروش برنجهای صادراتی که بین 20هزار تا 23هزار ریال در هر کیلو نوسان داشت، شاهد این تغییر نرخ نبود. از سوی دیگر ورود بیش از حدود 5میلیون تن برنج از کانالهای رسمی در فاصله 4ساله 84 تا 87 نیز خود مزید بر علت شد، چرا که متوسط تولید برنج در ایران و در این فاصله بین 25/2 و 200/2میلیون تن در هر سال بود.
پیشبینی خشکسالی تابستان 87 باعث کاهش سطح زیرکشت برنج و در نتیجه کاهش میزان تولیدداخل به 2/2میلیون تن شد، اما علت اصلی خشکسالی نبود بلکه محافظهکاری برنجکاران، کاهش سطح کشت را موجب شد اما همین پیشبینی حداقل برای شالیزارها در سال88 هم اتفاق نیفتاد و با وجود پیشبینی قبلی میزان تولید سال88 به همان میزان 250/2میلیون تن رسید.
فراموش نکنیم ثبات میزان تولید برنج در سالهای 88-84 (به استثنای سال87 به دلیلی که گفتیم) در واقع جای سؤال دارد، چراکه براساس قول وزیر جهاد کشاورزی قرار بود در سال1387 به خودکفایی برنج دست یابیم و ثابت ماندن تولید، در حالی که مصرف به طرف افزایش میرفت نوعی عقبنشینی بود. این مسئله یعنی عدمافزایش تولید برنج در این سالها، هرگز مورد سؤال نمایندگانی که به امید رسیدن به خودکفایی برنج به وزیر جهادکشاورزی، رأی اعتماد داده بودند، واقع نشد و کسی نپرسید با وجود نبود خشکسالی- حداقل در مورد شالیزارها- چرا میزان تولید سالانه در این سالها ثابت ماند و حتی کاهش نیز یافت؟
به هر حال، میزان واردات از کانالهای رسمی در 4ساله 87-84 به 5میلیون تن رسید و میزان تولید در این مدت و 7ماهه اول سال88، بالغ بر 10میلیون تن شد. یعنی مجموع برنجهای وارداتی از ابتدای سال84 تا پایان سال88، به بیش از 15میلیون تن( با واردات رسمی) بالغ شد و اما مصرف، بحث اصلی انجمن برنج ایران این است که میزان مصرف سرانه که در سال1384 معادل 36کیلوگرم برای هر نفر در سال بود، با وجود ادعای برخی سازمانهای مسئول واردات، نمیتواند به 44کیلوگرم جهش یافته باشد. چند دلیل واضح و روشن این ادعا را تأیید میکند:
1- مردم گیلان و غرب مازندران، مدتهاست عادت صرف کتهوکباب را به عنوان صبحانه ترک کردهاند یا حداقل، اکثریت آنان، چنین کردهاند.
2 – جوانان به غذاهای معروف به فستفود اقبال بیشتری نشان میدهند. اکثر آنان، اینگونه غذاها را به پلو و کته ترجیح میدهند.
3 – درآمد خانوار آنقدر رشد نکرده که بتواند در مقابل افزایش قیمت برنج، مقاومت کند. خانوادهها حتی اگر بخواهند قادر به خرید، به میزان سالهای قبل نیستند.
4 – اکثر خانوادهها به دلیل مسائل بهداشتی، در رژیم غذایی خود تغییر داده و مواد غذایی دیگری را جایگزین برنج کرده و الگوی تغذیه خود را تغییر دادهاند.
با توجه به این نکات حتی با نگاهی به میزان مصرف هر خانوار، میتوان قطع و یقین حاصل کرد که مصرف سرانه برنج اگر کاهش نیافته باشد، افزایش نداشته است. اکثر کارشناسان برنج، محققان، انجمن برنج ایران و حتی وزارت جهاد کشاورزی، مصرف سرانه 36کیلوگرم در سال را قبول دارند. اما وزیر سابق جهادکشاورزی- بنابر مصلحتهایی- در برههای کوتاه، دنبالهرو سازمان دیگری شد و بر مصرف سرانه 44کیلوگرم مهر تأیید زد.
گرچه انتظار میرود فضای این وزارتخانه بار دیگربه حالت کارشناسی برگشته و آنان نیز سرانه مصرف 36 کیلوگرم را قبول کنند با این وجود، دلایل دیگری نیزدراشتباه محاسبه مصرف سرانه برنج کشور در آغاز سال1388 دخیل بوده است.آن زمان که برنجکاران و کارخانهداران، شکایت به ریاست جمهوری بردند و کمک خواستند، ایشان نیز 2 بار دستور رسیدگی دادند. بعدها استانداران، نمایندگان مجلس و دیگر اقشار نیز همآوا با انجمن برنج ایران خواستار ساماندهی این وضع شدند.
ورود بیش از حد برنج به کشور باعث عدم استقبال خریداران از برنجهای تولید داخل شد، چراکه ظاهر خریدارپسند برنجهای وارداتی و گرانی برنجهای تولید داخل، این روند را تسریع کرد.با این روند همه یقین کردند که انبارها، بیش از نیاز و سرشار از برنج داخلی یا وارداتی است و این، یعنی اشتباه محاسبه میزان مصرف سرانه که حتما لازم است گروهی محقق و کارشناس، با بررسی میدانی، میزان واقعی مصرف سرانه برنج را تعیین کنند تا به این آشفتهبازار خاتمه داده شود.
چرا برنج ایرانی گران است؟
گرچه در اوایل سال87، قیمت جهانی برنج افزایش یافت اما این بحران به شهریور87 نیز نرسید و اکنون در سال1388، متوسط قیمت برنجهای صادراتی از انواعی که ایران خرید میکند حدود 500دلار در هر تن آن هم به شرط تحویل در بنادر جنوبی کشور است. در واقع قیمت هر کیلوگرم برنج وارداتی، به طور متوسط 4هزار و 500تا 5هزار ریال است. در خصوص تعرفه این برنجها نیز حرف و حدیث بسیار است.
بحران اوایل سال87 باعث شد که برای حمایت از مصرفکنندگان داخلی، میزان تعرفه به صفر کاهش یابد. گرچه در نرخ عرضه این برنجها به مصرف کننده داخلی، تغییری ایجاد نشد اما در پایان سال 87مجلس شورای اسلامی، این تعرفه را به 90درصد رسانید که هرگز رعایت نشد.بعد از رفع بحران جهانی، در اواخر تابستان87، فراموش کردیم که تعرفه صفردرصدی را تغییر دهیم با این روند در نیمه دوم سال87 تعرفه به 20درصد رسید. در اوایل سال88 اعلام شد که تعرفه برنجهای وارداتی به 41درصد افزایش یافته، موضوعی که کسی از صحت و سقم آن آگاه نیست. اما به فرض صحت این شایعات! و افزودن نرخ حمل و نقل و هزینههای جانبی، علیالقاعده قیمت تمام شده برنجهای وارداتی در بازار فروش،نباید از 10هزار تا 12هزار ریال در هر کیلو افزایش مییافت. اما نرخ فروش به مراتب بیش از این ارقام بود.
در مورد برنجهای داخلی نیز واقعیت آن است که هزینه تولید برنجهای ایرانی بالا بوده و نباید صرفا برنجکاران را عامل این گرانی دانست. چند عامل باعث میشود که بتوان، هزینه تولید را کاهش داد که 3 اصل مهم، در این زمینه نقش اساسی دارند. عواملی مانند کاهش ضایعات، افزایش تولید برنج و مراحل تکمیلی و جانبی بعد آن و کاهش هزینههای مؤثر در تولید عوامل مذکور هستند. برای رفع مشکل، نخست کافی است تا مراحل کاشت، داشت، برداشت و بعد از برداشت برنج را بررسی کنیم. در همه این مراحل به خصوص در مرحله برداشت و بعد از برداشت ضایعاتی داریم. آمار نشانگر این نکته است که متوسط ضایعات در همه این مراحل کمتر از 15درصد نیست (البته اگر خرده برنج را ضایعات محاسبه نکنیم).
ضایعات برنج طی این مرحله در خوشبینانهترین حالت حدود 15درصد است که خود باعث افزایش هزینه تولید میشود. از اصلیترین مراحل این بخش، کارخانههای شالیکوبی هستند. زمانی بود که دولت درصدد رفع عیوب کارخانهها و اصلاح آنها بود و کارخانهداران مقاومت میکردند اما حالا کارخانهداران از هرگونه همکاری، دریغ نمیورزند و این دولتیها هستند که با کاهش اعتبارات، وقفه در این حرکت ایجاد کردهاند. با رفع این معضل و جدیتر شدن وزارت جهاد کشاورزی، میتوان ضایعات را به حداقل رساند.در زمینه افزایش تولید و توسعه صنایع وابسته نیز کارهایی انجام شده اما کارهای زیادی مانده؛ معرفی ارقام اصلاحشده پرمحصول و خوش کیفیت، توسعه کشت دوم بعد از برنج، توسعه کشت زیتون، استحصال روغن از سبوس برنج و دیگر مشتقاتی که میتوان از برنج و سبوس و دانه برنج و... استحصال کرد.
به این ترتیب با بالا بردن ظرفیت مزارع در تولیدات مختلف، میزان هزینه تولید کاهش مییابد. هزینههای عوامل مؤثر در تولید، مانند کارگر و نهادهها نیز از دیگر موارد افزایش قیمت تمام شده برنج است. همه میدانیم که هزینه اصلی تولید برنج، هزینه کارگری است که همه ساله نیز روبه افزایش است. تسطیح و تجهیز و نوسازی و یکپارچهسازی اراضی، توسعه مکانیزاسیون و به کارگیری ماشینآلات فنی درهمه مراحل کاشت، داشت و برداشت برنج میتواند نیروی انسانی را به نیروی ماشینی تبدیل کرده و از هزینه تولید بکاهد، ضمن اینکه ثابت شده مکانیزاسیون، خود عاملی در افزایش عملکرد و تولید است.
از سوی دیگر، میتوان این نیروی انسانی را به جای دیگری مثلا به کارگاههای کوچک مستقر در روستاها برای توسعه صنایع تبدیلی، تکمیلی و جانبی منتقل کرد.به این ترتیب، عملا هزینه تولید کاهش مییابد و ورود به سازمان تجارت جهانی، رقابتپذیری برنج تولید داخل را تسهیل میکند. و اما نکته آخر؛ به دلایلی که ذکر شد، مصرفهکننده ایرانی، اجبارا خرید برنجهای خوشظاهر وارداتی را ترجیح میدهد و البته باید به مصرفکننده ایرانی گفت، طول برنج، دلیل بالابودن کیفیت نیست. برنج مطلوب خواص متعددی دارد که ورود به این بحث، فرصت دیگری میطلبد.
با اعلام ناگهانی و شوکآور آلوده بودن این برنجها، مصرفکننده را دچار ابهام کردهایم و با زمینهای که برای بدبینی مصرفکننده ایرانی وجود دارد، هرگز و به هیچ ترتیبی، نمیتوانیم این ذهنیت را از او دور سازیم. در اینگونه مسائل باید ابتدا بررسی بیشتری صورت گرفته و سپس آن را اعلام کرد. امیدوارم همه ما به این نکته واقف باشیم و مصرفکننده داخلی را که به هر دلیل خرید برنج قدبلند وارداتی را ترجیح میدهد، نگران نسازیم.