خیلی از کسانی که از آنها خواسته شده بود از چشمانداز بیستوهشتمین جشنواره فجر بگویند اشاره کرده بودند که آقای دبیر، مدیر خوب و دلسوزی است؛ کسی که سینماییها از او خاطرات خوبی دارند؛ از قدیمیترین مدیران ارشاد که سالهای سال در این وزارتخانه حضور داشته و این خیلی خوب است که در این همه سال، برای هنرمندان تداعیکننده خاطرات خوش بوده است.
انرژی مثبتی که دبیر جشنواره منتقل میکند را به فال نیک میگیریم. مسعودشاهی 3دهه مدیریت فرهنگی کرده ولی قطعا در هیچ دورهای به اندازه امسال عملکردش مورد توجه قرار نگرفته است. پیشینه مثبت مسعودشاهی در تعامل با سینماگران میتواند یکی از اتفاقات خوب جشنواره امسال باشد. به خصوص اینکه در 2دوره اخیر جشنواره یعنی دورههای بیستوششم و بیستوهفتم، دبیر جشنواره فردی بود که تقریبا همه طیفهای سینما با او مشکل داشتند. از این منظر اگر به ماجرا نگاه کنید جشنواره فیلم فجر یک گام بلند به جلو برداشته است.
چگونه آمار رشد تهیه کنیم؟
وزیر ارشاد در نشست خبریای که هفته گذشته با خبرنگاران داشت وقتی خواست به رشد جشنواره فیلم فجر اشاره کند، گفت در دوره گذشته 22فیلم در بخش مسابقه حضور داشتند و امسال این آمار به 27 فیلم رسیده و در این زمینه رشد داشتهایم. (نقل به مضمون) اگر قرار است افزایش فیلمهای حاضر در بخش مسابقه به معنی رشد باشد، خب میشد تعداد فیلمهای این بخش را باز هم بالا برد؛ مثلا حضور 40 فیلم در بخش مسابقه منحنی رشد را بسیار بالاتر میبرد منتها باید یکی به این پرسش به ظاهر بدیهی پاسخ دهد که بالا بردن تعداد فیلمهای بخش مسابقه قرار است چه چیزی را ثابت کند؟علاقه به آمار و ارقام برای نشان دادن زمینههای رشد در مسائل نرمافزاری هنر، گاهی اوقات به نتایجی منجر میشود که هر علاقهمند کمی جدی سینما را هم شگفتزده میکند.
شکسته شدن رکورد فیلمهای حاضر در مسابقه جشنواره، باید یک پیام روشن داشته باشد که فقط پس از دیدن آثار میتوان در مورد صحت یا عدمصحتش صحبت کرد:«آنقدر کیفیت فیلمهای امسال خوب بوده که 27 فیلم شایسته حضور در بخش مسابقه بودهاند.» خدا کند اینگونه باشد.
جوانان میآیند
جشنواره شروع شده؛ جشنوارهای که حضور پرتعداد فیلمسازان جوان در بخشهای مختلفش میتواند امیدبخش باشد؛ همه فیلماولیهایی که به خاطر کارنامه سپیدشان میتوان امیدوار بود که هر یک قابلیت تبدیل به پدیده را داشته باشند. حضور جوانها را باید پاس داشته و مغتنم بداریم. جوانترین کشور جهان باید هم فیلمسازان جوان بسیاری داشته باشد. نسل تازهای میآید؛ نسلی که قرار است و باید آینده این سینما را بسازد. امیدواریم فیلماولیهای امسال چه آنها که در بخش نگاه اول حضور دارند و چه آنها که فیلمهای ویدئویی ساختهاند، حاصل کارشان امیدبخش باشد.
کاش امسال چندین و چند پدیده مثل «تنها دوبار زندگی میکنیم» بهنام بهزادی داشته باشیم. هیچ تجربهای به اندازه تماشای فیلم اول کارگردان جوانی که درخشان ظاهر شده، لذتبخش نیست.
نامها و نشانهها
حضور جوانان مغتنم،اما جذابیت اولیه جشنواره از تعداد نامهای بزرگ حاضر در آن میآید.
در جشنواره امسال، از نسل اول فیلمسازان سینمای ایران یعنی موج نوییهای دهه50، تنها مهرجویی حضور دارد، آن هم با فیلمی که زمانش زیر یک ساعت است؛ اپیزودی از فیلم «طهران:تهران» که 3سال پس از «سنتوری» به عنوان فیلم تازه مهرجویی روی پرده خواهد رفت. او میان همنسلانش پرافتخارترین کارگردان در جشنواره فیلم فجر است، فیلمسازی که باز بر عکس بسیاری از دوستانش در سالهای پس از انقلاب، نه تنها پسرفت نداشته که رشد چشمگیری هم کرده است. حتی اگر «سنتوری» فیلم سر وشکلداری نباشد و صرفا اثری گرم و تاثیرگذار (اما شلخته و پرایراد) از کار درآمده باشد، بازهم نمیتوان این نکته را انکار کرد. نام بزرگ مهرجویی همچنان بر تارک سینمای ایران میدرخشد.
از نسلی که در دهه60 به سینما آمد، امسال چند چهره حضور دارند؛ مجتبی راعی، عزیزاللهحمیدنژاد، حسن هدایت، تهمینه میلانی، شهریار بحرانی، علیرضا رئیسیان و ابراهیم حاتمیکیا که این آخری از جمیع جهات شاخصترین فیلمساز نسل پس از انقلاب نیز محسوب میشود.
حاتمیکیا به عنوان مهمترین فیلمساز این نسل، با بهترین فیلم یک دهه اخیرش (از «آژانس شیشهای» به این سو) به جشنواره آمده است. «به رنگ ارغوان» چراغ جشنواره را زودتر از همیشه روشن کرد ( همان روز اول، تا فجر 28از این لحاظ رکوردار باشد)؛ نگاه انسانی حاتمیکیا به سوژهای ملتهب در دل اثری که قوام یافتگی تکنیکیاش به شدت قابل توجه و یادآور کارگردان سرحال و مسلط به روح زمانه آژانس شیشهای است و نشانی از فیلمساز بیحوصله «به نام پدر»، «دعوت» و سریال «حلقه سبز» در آن به چشم نمیخورد؛ آثاری که همگی پس از به رنگ ارغوان ساخته شدند و شاید اگر این فیلم، در زمان خودش اکران میشد،جلوی دوربین نمیرفتند. به رنگ ارغوان فیلم ملتهبی است و سینمای ایران فیلم جنجالی و ملتهب زیاد دیده است؛ فیلمهایی که اغلب در سطح همان موضوع جسورانه متوقف شدهاند و خوشبختانه به رنگ ارغوان چنین فیلمی نیست.
راعی 11سال پیش با «تولد یک پروانه» قریحه و ذوقی را نمایان کرد که پیش از آن چندان در فیلمهای جنگیاش به چشم نیامده بودند. راعی که در این سالها مسیر پرفراز و نشیبی را پشت سرگذاشته، از نظر جنس فیلمسازی خیلی شبیه حاتمیکیا یا مرحوم ملاقلیپور نیست؛ یعنی او کارگردانی حسی- غریزی نیست.
«عصر روز دهم» هم موضوع جالبی دارد و هم اینکه گویا در ساخت، فیلم قابل توجهی از کار درآمده؛ از جمله فیلمهای مرتبط با دفاع مقدس جشنواره امسال و احتمالا مهمترین آنها. اما اینکه قرار است عصر روز دهم تداعیکننده سینمای ملاقلیپور باشد، خیلی امکانپذیر به نظر نمیرسد. راعی فیلمساز خوبی است ولی سبک و سیاقش با ملاقلیپور زمین تا آسمان متفاوت است.
عزیزالله حمیدنژاد کارگردان ساکت، آرام و بیادعای «هور در آتش» و «اشک سرما» امسال فیلمی ساخته که گویا اولین فیلم سینمای ایران است که براساس نظریهای علمی ساخته شده. البته حمیدنژاد در «آناهیتا» از این فرصت استفاده کرده و گویا یک تریلر ساخته است. به ندرت پیش آمده که تماشاگر پس از پایان فیلمی از حمیدنژاد، مغبون از سالن بیرون آمده باشد.
شهریار بحرانی در دهه60 فیلمهای ایدئولوژیک جنگی میساخت که برخی از آنها مثل «گذرگاه» بسیار پرفروش از کار درآمدند. بحرانی بیش از یک دهه است که به تولید آثار مذهبی در تلویزیون مشغول بوده. کارگردان «مریم مقدس» در این حوزه، کارگردان با تجربهای است و احتمالا امسال بیش از هر فیلمساز دیگری (حتی حاتمیکیا) روی شانه خود فشار احساس میکند. او سازنده پرخرجترین فیلم تاریخ سینمای ایران است. «ملک سلیمان» در اوج دورانی که فارابی از اغلب سینماگران حمایت مالی نمیکرد، با بودجهای که برای سینمای ایران غیرمتعارف محسوب میشود، ساخته شده است.
همه منتظرند ببینند ملک سلیمان چه اثری از کار درآمده و طبیعی است که با این بودجه عظیمی که صرف ساخت فیلم شده، توقعها حسابی بالا رفته باشد. خود بحرانی معتقد است حاصل کار از آنچه خود و همکارانش تصور میکردند هم بهتر شده است. ملک سلیمان کوششی است در جهت ارتقای سطح فنی و تکنیکی سینمای ایران و نزدیکتر شدن به استانداردهای جهانی؛ هرچند بخش عمده فناوریهای فیلم توسط تکنیسینهای خارجی و در خارج از کشور انجام شده است.
به نظر میرسد«تسویهحساب» که با تاخیری 2ساله به نمایش درمیآید،از جمله فیلمهایی باشد که تماشاگر علاقهمند به سینما تکلیفش کاملا با آن روشن است. کسی که آثار تهمینهمیلانی را دنبال کرده باشد میداند که با چه فیلمی سروکار خواهد داشت. صراحت، شاخصه مهمی در سینمای میلانی است و «تسویهحساب» هم در تداوم آثار زن محور سازندهاش ساخته شده.
در عوض اصلا نمیشود حدس زد که علیرضا رئیسیان در چهلسالگی چه کرده است. کارگردان «ریحانه»،«سفر»،«ایستگاه متروک» و «پروندههاوانا» معمولا در هر فیلمی مسیری تازه را آغاز میکند و به همین دلیل فیلمهایش ارتباط معناداری با یکدیگر ندارند. فیلم اقتباسی از داستان یک نویسنده زن است و گویا احساسات زنانه و لطیف سر از فیلم «چهلسالگی» هم درآورده. ضمن اینکه گویا این بار جزئیات داستانی بیشتری هم نسبت به کارهای قبلی سازندهاش، مشاهده میشود.