دهم بهمن سال 1299 هجری (30 ژانویه 1921) و در جریان بحران کابینه، ژنرال آیرونساید فرمانده نیروهای انگلیسی در ایران با رضاخان پهلوی فرمانده تیپ قزاق ملاقات و او را تشویق به کودتا کرد.
در این ملاقات، به رضاخان گفته شده بود که قرار است سیدضیا طباطبایی یزدی که از کسوت روحانیت خارج شده بود پس از کودتا رئیس الوزرا شود. درپی این ملاقات، تماس مستقیم سیدضیا با ژنرال رضاخان بر قرار شد و روز 29 بهمن که یگانهای تیپ قزوین به حومه تهران رسیدند و فرستادگان احمدشاه را که برای مذاکره رفته بودند بازداشت کردند.
سیدضیا به نیروی قزاق پیوست و گفته شده است که برابر 3 ماه مواجبشان را به آنان پرداخت کرد. اگر این خبر درست باشد، منبع پول قطعا خود او نبوده است؛ زیرا که چنین پولی را از خود نداشت. نیروهای قزاق سوم اسفند 1299 تهران را متصرف شدند.
روزی که گاندی، پدر هند نوین به قتل رسید
مهاتما گاندی رهبر انقلاب استقلال هند و نجات این کشور از استعمار طولانی انگلستان، سیام ژانویه 1948 به دست یک ناسیونالیست هندو که با تجزیه این شبهقاره مخالف بود، کشته شد. گاندی مبتکر مبارزه منفی برای رسیدن به هدف سیاسی بهشمار آمده است.
گاندی که هندیان او را مهاتما (آموزگار بزرگ) مینامند هنگام فوت 78 ساله بود. او برای شرکت در اجتماع روزانه هوادارانش وارد این جمع میشد که از فاصله نزدیک هدف گلوله «ناتوران وینایاک گدسه» قرارگرفت و 20 دقیقه بعد درگذشت.
قاتل وی مردی 36 ساله بود. گاندی تازه روزه 5روزهاش را پایان داده بود که به خاطر شنیده شدن پیامش مبنی بر تحمل پیروان ادیان دیگر و دوستی انسانها - صرفنظر از دین و نژاد - به آن دست زده بود.
«سیا» و قانونشکنی
درپی اعتراض به اینکه ماموران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بر خلاف قانون تاسیس این سازمان، در داخل آمریکا اقدام کرده اند، سیام ژانویه 1974 جرالد فورد رئیسجمهور وقت این کشور دستور رسیدگی و رعایت قانون را صادر کرد.
حوزه فعالیت «سیا» کشورهای خارجی و خارجیان مقیم آمریکاست، نه اتباع آمریکایی که تحقیق اطلاعاتی درباره آنان از وظایف افبیآی (پلیس امنیت داخلی) است.«سیا» متهم شده بود که در طول جنگ ویتنام درباره معترضان آمریکایی این جنگ دست به تحقیق زده بود.
درس عبرت از بازداشت دختر پینوشه در آمریکا
لوسیا پینوشه دختر ژنرال پینوشه دیکتاتور پیشین کشور شیلی پس از اخراج از آمریکا و بازگشت به شیلی، سیام ژانویه 2006 در یک مصاحبه عمومی گفت: بدگویی مردم از پدرم و دغدغه احتمال احضار خودم به دادگاه،
برایم اعصابی آرام باقی نگذارده بود و سرانجام تصمیم گرفتم که به آمریکا پناهنده شوم که پدرم دهها سال عامل اجرای سیاست آن دولت بود. با زحمت زیاد و از طریق آرژانتین به آمریکا رفتم.
در فرودگاه دالس (فرودگاه بینالمللی شهر واشنگتن) به ماموران مربوط، درخواست پناهندگی دادم ولی آنان به من دستبند زدند، لباس زندان پوشانیدند، مرا بازداشت کردند و رفتار خوبی نداشتند؛
حال آنکه پدرم دهها سال در خدمت آمریکا بود. رفتاری که با من در فرودگاه دالس شد باید درس عبرت برای همه کسانی باشد که در وطن خود ندانسته یا از روی خوشخیالی به آمریکا خدمت میکنند.
لوسیا گفت که پس از روبهرو شدن با آن رفتار بد ماموران آمریکایی درخواست پناهندگیاش را پس گرفت و به آرژانتین (همان کشوری که از آنجا به آمریکا پرواز کرده بود) دیپورت شد که ترجیح داد به وطن بازگردد و چند سال آخر عمر را در آنجا و در انزوا زندگی کند.
www.iranianshistoryonthisday.com
www.rooznamak.com