مستحضرید که علم را معمولاً به لحاظ موضوع و محمول و مسئله و مبادی تقسیم میکنند؛ یکی علم حکمت است، دیگری کلام، فقه و اصول است.
گاهی علم را به لحاظ معلم تقسیم میکنند، که این علم را این شخص پیش چه کسی یاد گرفت. البته همه علوم از ذات أقدس إله است؛ نه تنها براساس «مَا بِکُمْ مِنْ نِعمَهٍ فَمِنَالله»(1) که هر نعمتی هست از خداست بلکه درباره علم بالخصوص ذات أقدس إله فرمود: «عَلَّمَ الإنسانَ مَا لَمْ یَعلَمْ»(2).
فرمود: خدای سبحان بشر را آموخت، علم به او یاد داد. در مسائل ساده و پیچیده، همه را ذات أقدس إله بهخود اِسناد میدهد. در سوره مبارکه نحل فرمود: «وَالله اَخرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ اُمَّهاتِکُمْ لا تَعلَمُونَ شِیئاً»(3). شما در زادروز میلادتان چیزی نمیدانستید و خدای سبحان چشم و گوش و دل به شما داد که مجاری ادراکند تا یاد بگیرید.
بعد فرمود: این مسائل ابتدایی آنچه را که شما در اسناد و قبالههایتان مینویسید، اینها را ما به شما آموختیم؛ «وَ لْیَکتُبْ بِینَکُمْ کاتِبٌ بِالعَدلْ کَمَا عَلَّمَهُالله»(4). هم حکم را خدا یاد داد، هم تنظیم سند را. این حیوانهای شکاری را که کسی تعلیم میدهد، خواه مرغ دستآموز را که پرواز کردن و صید کردن و بازگشت را به او یاد میدهند، یا سگ شکاری، خدا فرمود: ما به شما گفتیم چطوری این حیوانات را دستآموز کنید؛ «تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُالله...». هیچچیز از خود انسان نیست! بنابراین تمام علوم ما از ناحیه خدای سبحان است اما مهم این است که یک معلم خوبی داشته باشیم که از او بهتر در عالم نیست و راه هم هست. آن تقسیم این است که علم یا «لَدنّی» است یا «غیر لَدنّی».
این علم لَدنّی نظیر حکمت و فقه و اصول نیست که به لحاظ موضوع و محمول و مسئله و مبادی و مبانی تقسیم بشود. اگر این علم را انسان «لَدُن» یعنی نزد، یعنی پیش خدا یاد گرفت، این علم میشود لَدنّی. اگر پیش استاد و حکیم و متکلّم و فقیه و فلان مرجع یاد گرفت، همین علم حوزوی و دانشگاهی است. این علوم حوزوی و دانشگاهی گاهی با آدم هست، گاهی نیست؛ گاهی با سهو و خطا همراه است، گاهی هم ممکن است در اواخر عمر از انسان گرفته بشود که «وَ مِنکُمْ مَنْ یُرَدُّ إلی اَرذَلِ العُمُرِ لِکَی لا یَعلَمَ مِنْ بَعدِ عِلمٍ شِیئاً» (5).
کم نبودند علمای حوزوی یا دانشمندان دانشگاهی که در آخر عمر گفتند: ما هر چه خواندهایم، همه از یادمان برفت! آخرهای عمر از خواندن یک سطر فارسی هم عاجز بودند! در واقع خیلی به این علوم حوزوی و دانشگاهی اعتمادی نیست؛ مگر اینکه انسان این را با عمل صالح مخلوط کند و کمکم شرائطی را پیدا کند که پیش خدا این حرفها را یاد بگیرد.
خدای سبحان هم آماده است. فرمود: «اِتَّقُواالله وَ یُعَلِّمُکُمُالله» (6) یا «اِنْ تَتَّقُواالله یَجعَلْ لَکُمْ فُرقاناً»(7). حالا لازم نیست که انسان به آن مقام عالی برسد؛ چون دیگر مال دیگران است. انبیاء و معصومین و اینها حسابشان جداست، که کسی طمع آن مقامها را نخواهد داشت. اما همین یک مختصری که ما بلدیم، این مختصر را اگر پیش معلم یاد بگیریم، این میماند و این علم میشود علم لَدنّی.
علم لَدنّی یک علم دیگر است! همین اسمای الهی، همین معارف الهی، همین تفسیر را انسان یک وقتی پیش فلان مفسر یاد میگیرد، میشود عالم حوزوی یا دانشگاهی اما یک وقتی پیش «الله» یاد میگیرد... .
(1) نحل / 53(2) علق / 5(3) نحل / 78(4) بقره / 282(5) نحل / 70(6) بقره / 282(7) انفال / 29