چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۶:۰۷
۰ نفر

آیت‌الله عبدالله‌ جوادی‌آملی: قرائت زیارت اربعین از علائم پنج‌گانه مردان با ایمان است. در آن زیارت هدف انبیاء و اولیاء و هدف ائمه (ع) تبیین شده.

اصل مسئله از اینجا شروع می‌شود که انبیاء(ع) گرچه اهداف فراوانی داشتند اما مهم‌ترین و محوری‌ترین هدف آنها دو چیز است: یکی «تعلیم» و دیگری «تزکیه». یکی یاددادن معارف الهی و آشناکردن انسان به حقیقت عالم و آدم، مبدأ و منتها و وحی و نبوت است و دیگری تزکیه و تهذیب روح؛ هم معرفت خدا، هم محبت خدا هم معرفت اولیای الهی، هم محبت اولیای الهی که «معرفت» از شئون بخش نظر انسان است و «محبت» از شئون عقل عملی انسان است. انسان همین دو شأن را داراست؛ اینکه می‌فهمد و اینکه کشش دارد.

اگر اندیشه انسان درست رهبری شود و کشش‌های انسانی درست هدایت شود، این انسان از اولیای الهی خواهد بود. انبیاء برای همین منظور آمدند: «یعلمهم الکتاب و الحکمه و یزکیهم»(1) یعنی معارف عالم را به انسان یاددادن و کشش انسان را رهبری کردن تا انسان خوب بفهمد و به سمت خوبی حرکت کند. این دو محور اصلی اهداف انبیاء(ع) است که قرآن‌کریم به این دو محور اشاره کرده است.

در نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین(ع) هم به همین دو محور اصیل اشاره شده است.
وجود مبارک امیرالمؤمنین طبق اولین خطبه نهج‌البلاغه جریان رسو‌ل‌اکرم(ص) را که تبیین می‌کند، می‌فرماید: «فهذا هم به من الضلاله و انقذهم بمکانه من الجهاله»(2) یعنی خداوند با فرستادن رسول گرامی دو کار کرد؛ یکی مردم را از بی‌سوادی رهایی بخشید،  دیگر اینکه مردم را از بدرفتاری رهایی داد؛ یعنی مردم را اندیشور و اندیشمند کرد و البته مهذب. وقتی جامعه خوب بفهمد و سمت خوبی حرکت کند، چنین جامعه‌ای مهد پرورش اولیای الهی است.

برخی نمی‌دانند چه چیز بد است و چه چیز خوب؛ بعضی می‌دانند چه چیز بد است و چه چیز خوب، ولی در رفتن عاجزند. انبیاء آمدند انسان‌ها را به این دو اصل آشنا کنند که چه چیز خوب است و چه چیزی بد و آموختند که چگونه راه خوب را طی کنیم و راه بد را طرد کنیم. پس قرآن اهداف انبیاء را همین تعلیم و تزکیه ذکر کرد. در نهج‌البلاغه هم این دو محور اصلی بازگو شد.

نوبت به سالار شهیدان، حسین‌بن‌علی(ع) که رسید و جریان کربلا  در زیارت آموزنده اربعین هدف نهضت حسینی درست تبیین شد. در آن زیارت که حتما ان‌شاءالله در روز اربعین می‌خوانیم؛ آغاز این زیارت عرض ارادت به پیشگاه سیدالشهداء است به عنوان ولایت؛ آنجا که می‌گوییم تو ولی خدایی، تو حبیب خدایی، تو نجیب خدایی، تو صفی خدایی، از صفوت او، از ولایت او، از اینکه او منتخب خداست سخن به میان می‌آید. بعد عرض می‌کنیم ما معتقدیم که حسین‌بن‌علی این چند کار را کرد:

«فاعذر فی‌الدعا و منه النصح، و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله»(3)؛ یعنی ما معتقدیم که حسین‌بن‌علی‌بن‌ابیطالب(ع) تا آنجا که ممکن بود، راه عذر بهانه‌جویان را بست، آنها را با علوم الهی آشنا کرد، استدلال کرد، برهان اقامه کرد. در قبال برهان، در کنار دلیل،  نصحیت کرد، موعظت کرد. در بذل نصیحت کوتاهی نکرد و دریغ نکرد. آنگاه که استدلال اثر نکرد، آنجا که موعظت سودمند نبود، شروع کرد به خون دادن، شروع کرد به اسیر دادن، شروع کرد به سر و اعضا در راه خدا دادن. پس اول «برهان»، بعد «نصیحت». وقتی استدلال سودمند نشد، نصیحت اثر نکرد، آنگاه پاره تن خود را در راه خدا داد، برای اینکه اهداف انبیاء محقق بشود.

«و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله»؛ یعنی پروردگارا! ما معتقدیم که حسین‌بن‌علی‌بن‌ابیطالب(ع) با سخنرانی‌ها و ارشادها وظیفه خود را انجام داد، با نصیحت‌ها و موعظت‌ها وظیفه خود را انجام داد. آنجا که برهان اثر نکرد، آنجا که نصیحت سودمند نشد، آنگاه پاره‌ تن و جگر خود را در راه رضای تو داد، برای دو چیز: مردم را «عالم» کند،  مردم را «مهذب» کند.

«بذل مهجته»، یعنی جگر خود و خون‌دل خود را داد؛ «لیستنقذ عبادک» تا استنقاذ کند. «انقاذ» را معمولا درباره غریقی که به هلاکت مبتلا می‌شود، به کار می‌برند. فرمود: ای در دریای فساد اخلاقی به دام هلاکت افتاده و حسین‌بن‌علی‌ خون قلبش را داد تا مردم را از جهل و ضلالت برهاند؛ «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من‌الجهاله و حیره الضلاله».پس از آنچه در قرآن آمده، در نهج‌البلاغه آمده. در زیارت اربعین حسین‌بن‌علی‌بن‌ابیطالب هم آمده است. اکنون وظیفه ما، این است که همین دو محور را تقویت کنیم؛ یکی اینکه معارف الهی را خوب بفهمیم، بعد فهمیده‌ها را خوب پیاده کنیم؛ یعنی جامعه خود را اندیشمند کنیم و سپس مهذب کنیم.

به عبارتی مردم را درست به اصول اسلامی، قرآن و روایات آشنا کنیم تا بفهمند چه چیزی خوب است، چه چیز بد است بعد این فهمیده‌ها را درست عمل بکنند، چون ما چند روزی بیشتر مهلت نداریم! ماییم و ابدیت ما. هیچ‌کسی به سراغ ما نخواهد آمد؛ و هر چه هست، همین چند روز باید بسازیم. لذا بعد از اینکه در محور اول مشخص شد اهداف انبیاء از نظر قرآن‌کریم همین دو چیز است، و بعد روشن شد نهج‌البلاغه علی‌بن‌ابیطالب(ع) همین دو محور را بیان می‌کند و بعد روشن شد که زیارت اربعین ابی‌عبدالله به ما می‌فهماند وجود مبارک ابی‌عبدالله خون قلبش را برای همین دو اصل داد؛ در زیارت اربعین به اهل بیت(ع) عموما، و شهیدان (سلام‌الله علیه) خصوصا عرض می‌کنیم که ما هم همین دو محور را می‌طلبیم. «انی سلم لمن سالکم، و حرب لمن حاربکم»(4).

باز می‌گوییم: «قلبی لقبکم سلم و امری لامرکم متبع». قلب من تابع قلب شماست؛ آنچه را شما حق دانستید، ما حق می‌دانیم. آنچه را شما باطل دانستید، ما باطل می‌دانیم. آنچه را شما انجام دادید، ما انجام می‌دهیم. ما هم همین دو رسالت را داریم که خوب بفهمیم و فهمیده‌ها را خوب پیاده کنیم. این جریان نگذشت! هر روز ما این صحنه را داریم: «قلبی لقبکم سلم، و امری لامرکم متبع، و نصرتی لکم معده»(5)؛ این در زیارت اربعین است. یعنی ما به اهل بیت عرض می‌کنیم: ما کمک را آماده کردیم.

راه امام، دستور مقام معظم رهبری، تقویت نظام اسلامی همین دو محور را به همراه داردکه انسان بفهمد چه چیز حق است، چه چیزی باطل و آنچه حق تشخیص داد، در راه او مقاومت کند و آنچه را که باطل تشخیص داد، او را طرد کند.

پی‌نوشت‌ها:
(1) بقره/129
(2) نهج‌البلاغه/ خطبه1
(3) تهذیب‌الاحکام/ج6/113
(4) تهذیب‌الاحکام/ج6/102
(5) تهذیب‌الاحکام/ج6/114

کد خبر 100906

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز