چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۶:۰۸
۰ نفر

سعید مروتی: جشنواره‌فجر ‌هنوز هم فستیوالی محلی است به طوری که کشورهای همسایه‌ ‌با جشنواره‌های نوظهورشان آن را کاملا در سایه قرار داده‌اند

نسبت تعداد فیلم‌های خارجی به نمایش درآمده در جشنواره فیلم فجر (بیش از 70 فیلم) در مقایسه با تعداد آثار قابل تأمل این فستیوال، تا حد زیادی عیار بین‌المللی بودن این رخداد بین‌المللی را مشخص می‌کند. مطابق سال‌های گذشته،  شاهد نمایش انبوهی از فیلم‌های گمنام هستیم که تجربه نشان داده در مورد اکثریت قریب به اتفاق آنها، چیزی به نام کشف پدیده نمی‌تواند مصداق یابد؛ فیلم‌هایی که بسیاری از آنها فاقد قابلیت‌های اولیه راهیابی به فستیوالی بین‌المللی هستند ولی در جشنواره فیلم فجر به نمایش درمی‌آیند.

نکته دیگر تعداد بالای بخش‌های فیلم‌های خارجی است. 3بخش مسابقه بین‌المللی، نمایش‌های ویژه و جشنواره جشنواره‌ها از همان 20سال پیش در جشنواره پیش‌بینی شده بودند ولی در طول این سال‌ها به صورت مداوم به تعداد بخش‌ها افزوده شده؛  بخش مسابقه سینمای آسیا و بخش مسابقه فیلم‌های معناگرا با عنوان «در جست‌وجوی حقیقت» که حالا واژه «عدالت» هم به آن اضافه شده بی‌آنکه فیلمی عدالت‌محور (با تعریفی که مدیران سینمایی از آن ارائه می‌دهند) در این بخش حاضر باشد.

و حالا نوبت به بخش سینمای سلطه‌گر رسیده است. به نظر می‌رسد این عنوان‌های بخش‌ها هستند که بیشتر اهمیت دارند تا فیلم‌هایی که به نمایش درمی‌آیند. در همین بخش تازه‌تأسیس سینمای سلطه‌گر، تقریبا نیمی از  فیلم‌ها را آثار ضدجنگ هالیوود تشکیل می‌دهند که جز یکی، دو استثناء بقیه آنها در همین یکی، دو دوره پیش جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده‌اند؛ کاری که یادآور تلاش‌های برنامه‌ریزان جشنواره در دهه60 است که مدام با فیلم‌های تکراری فیلمخانه ملی، بخش‌های تازه ابداع می‌کردند. در بخش مسابقه سینمای آسیا، فیلم‌هایی به نمایش درمی‌آیند که برخی از آنها، فاقد کمترین میزان جذابیت و کشش هستند و بی‌آنکه حتی به دروازه‌های فستیوالی معتبر نزدیک شده باشند، گشاده دستانه سر از جشنواره بین‌المللی فیلم فجر درآورده‌اند.

می‌ماند چند استثناء مانند «در جست‌وجوی اریک»(کن‌لوچ) و «جعبه درد»(کاترین بیگلو) که قرار است همان نام‌های بزرگی باشند که در پناهشان انبوهی از فیلم‌های ضعیف و ناشناخته پنهان می‌شوند. در مراسم افتتاحیه هم سال‌هاست که عادت کرده‌ایم هیچ چهره شاخص جهانی‌ای را نبینیم؛ جایی که سفیر سوئیس یا فلان کاردار فرنگی یک کشور اروپایی یا آسیایی دیگر باید سیمرغ‌هایی را دریافت کند که برندگان اصلی‌شان گاهی روحشان هم از برگزاری جشنواره فیلم فجر خبر ندارد.

در حالی که 10سال پیش، گوستاگاوراس و فرانچسکو رزی همزمان با برنامه بزرگداشت‌شان به تهران آمدند و در جشنواره فیلم فجر حضور یافتند، درست در بهار سینمای سیاسی ایران، 2فیلمساز برجسته جهان در این‌ ژانر، در تقدیری بسیار به موقع که برایشان برپا شد، میهمان‌جشنواره فیلم فجر شدند. حالا حتی برخی از چهره‌های درجه چندمی که به عنوان داور جشنواره انتخاب می‌شوند، در این رویداد حاضر نمی‌شوند.

کاملا پیداست که بین‌المللی بودن جشنواره موضوعی است که حتی گردانندگان آن نیز جدی‌اش نمی‌گیرند. این را می‌شود از شیوه انتخاب فیلم‌ها به سادگی دریافت؛ اینکه یک فیلم سینمایی در ابتدا باید برای تماشاگر جذاب باشد لحاظ نمی‌شود و نتیجه‌اش سالن‌های تقریبا خالی سینماها هنگام نمایش اغلب آثار خارجی حاضر در جشنواره است.

جشنواره فیلم فجر در حالی که28 دوره را پشت‌سر گذاشته و بیش از20 دوره است که به صورت بین‌المللی برگزار می‌شود، هنوز هم فستیوالی محلی است که کشورهای همسایه‌ای که اساسا نسبتی با هنر و سینما ندارند، با جشنواره‌های نوظهورشان آن را کاملا در سایه قرار داده‌اند. هرچند خیلی نمی‌توان در این زمینه مدیران فعلی سینما را که تازه چند ماهی است در مسند کار قرار گرفته‌اند سرزنش کرد. مشکلات جشنواره‌ای که می‌خواهد بین‌المللی باشد ولی نمی‌تواند، بسیار ریشه‌دارتر از آن است که بتوان مدیران فعلی و حتی سابق سینمایی را مقصر نامید.

شاید هم بهترین کار این باشد که توجهی به عنوان بین‌المللی و فیلم‌های خارجی جشنواره فجر نکنیم و آن را در حد رخدادی داخلی (که بسیار هم با اهمیت است) جدی بگیریم. کار بهتر اما، نقد مداوم و پیوسته این جریان است و تلاش برای اینکه برگزارکنندگان جشنواره فجر اگر نمی‌خواهند نمونه‌های معتبر جهانی را الگو قرار دهند، کمی به گذشته بازگردند و فستیوالی را مدنظر قرار دهند که بیش از 3دهه پیش در همین تهران برگزار می‌شد و معتبرترین جشنواره سینمایی قاره کهن بود.

کد خبر 100907

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز