چرا که این ویژگی در صورت و چهرهاش هم نمایان بود. دیگران باید کلی عرق میریختند تا صداقتشان را دریابی،اما ولی بیهیچ زحمتی حس صداقت و سادگی را در بیننده تحریک میکرد.
سادگی و بیپیرایگی استاد ولی رحیمی را همان شبی دریافتم که به اتاق مشترک وی و استاد سهراب محمدی، بخشی و دوتارنواز و خنیاگر نامی منطقه آشخانه و بجنورد ،رفته بودم. آنها برای اجرای برنامه و دریافت تندیس ویژه ششمین جشنواره موسیقی نواحی ایران(زمستان 83) به کرمان آمده و در طبقه دوم هتل گواشیر در اتاقی رخت سفر انداخته بودند. دو یاری که در دیگر همایشها هم تقریبا با هم بودند و گویی در یکدیگر ممزوج شده بودند.
ابتدا تکریمم کردند و بیمعطلی رحیمی دست به آرشهبرد و کمانچهای نواخت.ساز کمانچهاش طعم و رنگی دیگر داشت و نحوه آرشهکشی نوع صدادهی سازش هم برخواسته از سنت کمانچهنوازی منطقه و البته تا حدودی آدمی را به یاد کمانچهنوازان دوره قاجار میانداخت.
ملودیها همانند دریایی بیپایان بر ضمیر و دستانش میبارید و از آرشه به تارهای کمانچه میرسید و مدتی بعد پژواکش را ما درگوشمان حس میکردیم. صدای ساز استاد، ولی ،همراه همیشگیاش را هم به تکان واداشت. استاد سهراب محمدی دستی به دوتار برد و شروع به خواندن و نواختن کرد. صدایی پرهیمنه و طنیندار که با لهجه و کلام کردی کرمانجی برخی دوبیتی های معروف آن دیار را میخواند.
وقتی فهمیدند دستی به قلم دارم و آماده نوشتن درددلها آنها و سخنانشان ،هر دو از مشکلات ومصایب گفتند و اینکه درآمد آنها کفاف زندگیشان را نمیدهد. استاد رحیمی گفت که با این همه مشکلات تنها ماهی 80 هزار تومان میگیرد و بازار نوازندگیآنها هم کساد است.
استاد سهراب محمدی ،نوازنده دوتار و خنیاگر نامی در کنار همراهش زندهیاد ولی رحیمی
او هنرمند و نغمهپرداز مراسم شادیانه و سرور بود و گرایش به سازهای آسانپسندی چون ارگ، بازار کارشان را کساد کرده بود. گلایه استاد و گفتن این نکته از دردی عمیقتر حکایت میکرد و آن نبود هیچ اداره و نهادی که بتواند برای برنامههای شادیانه مردم فکری کند و حتی نهادی را شکل دهد تا اگر موسیقیای قرار است در برنامهای شادیانه اجرا شود، ابتدا موسیقی سنتی و مقامی منطقه باشد و نه ارگ و کف و دفی که وقاحت و سرسریکاری از آن میبارد.
روز قبل(سه شنبه،13 بهمن) که خبر مرگش را شنیدم، با هوشنگ جاوید تماس گرفتم که این روزها به پیامآور مرگ این بزرگان تبدیل شده است. این پیام اگر چه تلخ است، اما بهتر از بیخبری است. اکنون جاویدی که قرار بود از هفت تن از اساتید موسیقی نواحی( از جمله استاد ولی رحیمی) تقدیر کند، یک تن کم آورده است. وقتی می پرسم جایگزینی برای استاد رحیمیداری یا نه؟ میگوید:نه؟ هیچکس جای رحیمی را نمیگیرد. او رفت و نغمههای بسیاری را با خود به خاک برد.حیفاز آن دستان،حیفاز آن نغمهها و حیف از آن همه سادگی ...