زندگی مستقل یعنی اینکه بتوانیم در خانواده خود رشد کرده، در نزدیکترین مدرسه تحصیل کنیم، سوار همان اتوبوسی شویم که همسایه غیرمعلولمان میشود، شغل مرتبط با علاقه و تحصیلاتمان را انتخاب کنیم، ازدواج کرده و خانواده تشکیل دهیم. ما افرادی کاملا عادی هستیم که میخواهیم کشف شده، در نظر گرفته و دوست داشته شویم.» (دکتر ادولف راتزکا).
زندگی مستقل در واقع یک فلسفه است، راهی است برای نگاه به جامعه و معلولیت و حرکت جهانی معلولانی است که بهدنبال بهدست آوردن فرصتهای برابر، عزت نفس و کمال هستند. در اغلب کشورها، طرفداران جنبش زندگی مستقل (Independent Living Movements) بر این باورند که پیشداوری و وجود نگاه غالب مدل طبی به معلولیت، منجر به ایجاد نگرش منفی نسبت به افراد معلول میشود و تصویر بیمارگونه، ناقص و ناسالمی از آنها مجسم میکند و آنان را باری بر دوش خود و خانوادهشان معرفی میکند که وابسته به کمک دیگراناند.
در نگاه جنبش زندگی مستقل، این تصاویر موانعی برای داشتن خانواده، تحصیل و اشتغال فرد معلول بهشمار میروند که بهوجود آورنده بخش عظیمی از افراد فقیر در هر جامعه هستند.
جنبش زندگی مستقل براساس جنبش حقوق معلولان بهوجود آمد و در دهه 1970 آغاز شد. این جنبش بهدنبال جایگزینکردن آموزش استثنایی و تغییر عقاید کارشناسان توانبخشی در مورد یکپارچهسازی، عادیسازی و توانبخشی با روشهای جدیدی است که توسط خود معلولان ارائه شدهاند. نخستین ایدئولوژیستها و مدیران جنبش زندگی مستقل، افرادی با معلولیتهای شدید بودهاند.
این فعالان که ارزشهایی مشابه با ارزشهای جنبش دفاع از حقوق معلولان دارند، معتقدند افراد معلول، شهروندان درجهاول هستند و در مرتبه دوم بهعنوان مصرفکنندگان خدمات درمانی، توانبخشی و اجتماعی باید دیده شوند. این جنبش معتقد است معلولان از حق یکسان مشارکت در جامعه و حقوق مشابه سایر افراد برخوردارند.
به همین خاطر در پی اصلاح موانع شهری، نگرشهای منفی و نظارت بر رعایت مناسبسازی و اصل طراحی جهانی برای استفاده همه افراد از خدمات شهری هستند. میتوان گفت این موارد همانند مواد خامی هستند که محصول نهاییشان حضور معلول در جامعه است بنابراین، مورد توجه فعالان و طرفداران این جنبش قرار میگیرند.
در نگاه آنان افراد معلول بهترین متخصصان در امور موردنیازشان هستند. بنابراین باید بهصورت فردی و گروهی برای ارائه طرحها و راه حلهای بهتر پیشقدم باشند و بهمنظور بهدست آوردن قدرت سیاسی، اجتماعی خودشان را سازماندهی کنند. چرا که در معادلات اجتماعی داشتن قدرت بهمنظور عملی کردن طرحها یک مزیت است و چنین مزیتی از راه مسئولیتپذیری و نقشپذیری در اجتماع حاصل میشود.
در طول سالهای پس از شکلگیری این جنبش و پس از فعالیتهای گسترده برای دیدهشدن و شنیده شدن با تصویب قوانین و لایحههای مختلف هماکنون دامنه فعالیتهایشان در بسیاری از کشورها گسترده شده است و توانستهاند خود را با شرایط مختلف فرهنگی و اقتصادی سازگار کنند.
حجم قابلتوجهی از پژوهشها، مطالب آموزشی و نمونههای موفق این جنبش که میتوان به آنها اشاره کرد عبارتند از: بررسی مسائل مربوط به زندگی اجتماعی، اشتغال یا خود اشتغالی، سازماندهی جامعه، فرهنگ ناتوانی، دختران و زنان معلول و ارتباط معلولیت با پیشرفت و توسعه و مهمتر از همه آموزش و راهنمایی برای داشتن زندگی مستقل است.
پایگاههای اینترنتی طرفداران شعار این جنبش، به ارائه، معرفی و گاها فروش وسایل و تجهیزات مورد نیاز معلولان و حتی سالمندان بهصورت دستهبندی شده براساس نوع، شدت و سن فرد معلول میپردازند تا فرد معلول آگاهانه و براساس نیاز خود از خدمات و تجهیزات برای داشتن زندگی مستقل ولی در تعامل با دیگران برخوردار شود. چرا که ناآگاهی از تکنولوژیهای روز یا حتی راهحلهای ساده منجر به انزوا و گوشهنشینی بسیاری از معلولان میشود.
حمایت و پشتیبانی از فعالیتهای این جنبش همواره یکی از سیاست مهم اجتماعی بسیاری از کشورها بوده است.