هم این ، هم آن!
هم خدا را می خواهی، هم خرما را. تو میدانی چه موقع این ضربالمثل را بهکار میبریم؛ وقتی کسی همه چیز را با هم میخواهد و حاضر نیست در قبال چیزی که به دست میآورد، چیزی را از دست بدهد. برای همه آدمهای دنیا پیش میآید که در چنین موقعیتی قرار بگیرند، برای همین در کشورهای دیگر هم ضربالمثلهایی شبیه به این وجود دارد. مثلاً در فرانسه می گویند:«هم کَره را میخواهد هم پول کره را!» در انگلیس میگویند: «میخواهد کیکش را بخورد و آن را نگه دارد!» بلژیکیها میگویند: «هم سیبزمینی سرخکرده میخواهد هم ظرفش را!» مردم اسپانیا میگویند: «میخواهد بین مردم باشد و ناقوس را هم بزند!»*.
در چه حالی؟
سالهاست که علامتهایی مثل پرانتز، دو نقطه، خط فاصله و ... در نوشتههای همه زبانها استفاده میشوند تا خواننده، آنها را راحتتر بخواند و منظور نویسنده را بهتر بفهمد. اما چند وقتی است که این علامتها نقش دیگری هم در بعضی از نوشتهها پیدا کردهاند، بهخصوص در نوشتههای خودمانی. شاید تو هم بعضی از آنها را در پیامهای کوتاه یا پیامهای اینترنتی دوستهایت دیده باشی:
(-: علامت خنده
)-: علامت غصه و ناراحتی
(-; یعنی چشمک
D: یعنی غشغش خنده و ...
حالا، در عصر سرعت که خیلی از ارتباطهایمان را از راه دور برقرار میکنیم و چهره همدیگر را نمیبینیم، این نشانهگذاریها به ما کمک میکنند احساسهایمان را خیلی سریعتر و راحتتر به همدیگر نشان بدهیم.
-----------------
* در مراسمی که در کلیسا برگزار میشود، کسی که ناقوس را به صدا در میآورد باید به برج کلیسا برود و نمیتواند در میان مردم باشد.