سه‌شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۶:۲۹
۰ نفر

حامد فوقانی: درصد موفقیت، میزان بهره‌گیری از مهارت برقراری ارتباط‌های مناسب، موضوع تحقیق بسیاری از محققان و روانشناسان بوده است

به‌طوری که امروزه افراد جامعه به این مسئله اعتقاد دارند که روابط اجتماعی مناسب، در برگیرنده نتایج مناسب برای آنها در زندگی خواهد بود و این موضوع را فقط یک عامل ذاتی ندانسته و تلاش می‌کنند تا توانایی‌های خود را در جهت بهبود تعاملات اجتماعی‌شان افزایش دهند. برای این کار اول از همه سعی دارند تا اعتماد به نفس لازم برای به‌کارگیری مهارت‌ها و ترفندها را به دست آورند اما خیلی از همین افراد وقتی صاحب فرزندی می‌شوند به اهمیت برقراری ارتباط مناسب خود با کودکانشان توجهی نشان نمی‌دهند.

والدین یا به وسیله تحقیر کردن، آنچه را که می‌خواهند به فرزندانشان انتقال می‌دهند یا با سرکوب‌شان جلوی شکوفایی استعدادهای آنها را می‌گیرند. در ضمن خیلی از والدین به تصور غلط فکر می‌کنند که بچه‌ها به‌صورت ناخودآگاه و طی دوره‌های مختلف سنی چگونگی برقراری ارتباط با دیگران را می‌آموزند و بدتر آنکه وقتی می‌بینند فرزندشان در برقراری ارتباطات اجتماعی مناسب دچار مشکل است، مدام او را سرزنش می‌کنند.

سرزنش و سرکوب‌های والدین در بیشتر موارد به‌صورت غیرعمد از طرف آنها صورت می‌پذیرد اما نکته حائز اهمیت این است که همین رفتار غیرعمد طی بازه زمانی کوتاهی به یک عادت تبدیل می‌شود و اگر شکل‌گیری آن از زمان فرزند اول خانواده باشد و معالجه نشود، روی دیگر فرزندان هم  تأثیرخواهد گذاشت . اگر هم والدین به‌طور عمد دست به سرزنش فرزند خود بزنند برای رفتارشان توجیهاتی دارند و نوع عمل خود را سرزنش و سرکوب ندانسته و از آن تعبیر به تربیت یک فرد نابالغ و غیرمسئول می‌کنند.

این نوع والدین به‌دلیل اینکه از خراب شدن نتیجه کار واگذار شده به فرزندشان می‌هراسند، نه تنها هیچ مسئولیتی از خانه را به آنها تفویض نمی‌کنند بلکه با جملاتی مثل اینکه «این کارها به تو نیامده» باعث تخریب روحیه بچه نیز می‌شوند. این سرزنش والدین و سرکوب حس مسئولیت‌پذیری کودک باعث می‌شود تا او خود را هم اینگونه سرزنش کند که هنوز بچه است و نمی‌تواند فرق خوب و بد را تشخیص دهد و همین عاملی خواهد بود تا او غیرمسئول بار بیاید.

متأسفانه در خیلی از خانواده‌های ایرانی به خاطر پابرجایی بعضی از سنت‌های غلط، بزرگ‌ترها بر این تصورند که با ایجاد یک سیستم خودسالاری می‌بایست جلوی خیلی از کارهایی که فرزندان می‌خواهند با توانایی‌هایشان انجام دهند را بگیرند چراکه آنها مدام در معرض ارتکاب اشتباه هستند اما غافل از اینکه اشتباه اول را خود آنها مرتکب می‌شوند زیرا با گرفتن فرصت‌ها از فرزندشان، راه‌های شناخت از خود را برای آنها تنگ می‌کنند. در واقع این والدین، ارتکاب به اشتباه را از سوی فرزندان با ارتکاب به جرم اشتباه گرفته‌اند در حالی که درصد پیروزی عمل هر سیستمی بدون آزمون و خطاهای اولیه در آینده بسیار پایین است.

خانواده‌ها باید بدانند اگر کودک به جای اینکه تمجید و تعریف لازم را دریافت کند، مدام سرزنش و تحقیر شود، امکان بروز افسردگی در بزرگسالی برای او وجود خواهد داشت. همچنین روانشناسان علت بعضی از درگیری‌های خانواده‌هایی را که دارای فرزندان به بلوغ رسیده هستند ناشی از سرکوب و سرزنش‌هایی می‌دانند که از سوی والدین در گذشته نثار فرزندان شده است؛ از یک سو فرزندان نیز به‌طور ناخودآگاه آموخته‌اند تا مسئله‌ای را که مطابق میل‌شان صورت نمی‌پذیرد- چه مربوط به آنها و چه غیرمربوط به آنها- سریعا نفی کنند و از سوی دیگر ارتباط افراد خانواده با جامعه و دریافت اطلاعات از منابعی که در اختیارشان هست مثل دانشگاه، اینترنت، کتاب، روزنامه، مجلات و... باعث می‌شود تا فرزندان با اطلاعاتی که در اختیار دارند دیگر به پیام‌های منفی علیه خود سر تعظیم فرو نیاورده بلکه به نوعی جبهه‌گیری کنند.

اعتمادی برای افزایش اعتماد به نفس

اولین نتیجه تحقیر یک کودک، پایین آمدن حس اعتماد به نفس در اوست. اما از دست‌دادن اعتماد به نفس لازم در کودکان به چند نوع تقسیم می‌شود. در واقع کودکانی که از سوی والدین سرزنش می‌شوند در موقعیت‌های مختلف اعتماد به نفس کافی برای درست رفتار کردن را ندارند.

بعضی کودکان در محیط خانه و خانواده بسیار خوب هستند اما در مقابل جمعی هرچند کوچک، اعتماد به نفس لازم را از دست می‌دهند چراکه آنها از روی ترس همیشه متکی به پدر و مادر شده‌اند. بعضی دیگر از کودکان جلوی بعضی از اعضای خانواده مثل مادر، خوب عمل می‌کنند اما به محض برخورد با کس دیگر مثل پدر، دست و پایشان را گم می‌کنند، بنابراین والدین به جای اینکه دنبال راهکارهایی باشند که اعتماد به‌نفس را در کودک افزایش دهند نخست سعی کنند از انجام کارهایی که باعث سرزنش او می‌شود، بپرهیزند و به کودک خود اعتماد داشته باشند.

بسیاری از پدر و مادرها هم از روی صمیمیت یا از روی اینکه می‌خواهند خود را بانمک جلوه دهند کودک را با القاب تحقیرآمیزی مثل خنگ، چلمن، فسقلی و... مورد خطاب قرار می‌دهند که همین امر باعث بی‌اعتبار شدن وی شده و چون مدام تکرار می‌شود کم‌کم بار منفی این القاب جزئی از شخصیت اجتماعی کودک خواهد شد و قدرت ریسک‌پذیری او را پایین می‌آورد.

شهامت هم در کودک، هم در والدین

کودک باید در جایگاه خودش از شهامت و جسارت برخوردار شود؛ یعنی این حس در او به‌وجود ‌آید که می‌تواند از عهده کارهایی که حتی کمی از حد توانایی‌هایی او بیشتر هستند، برآید. افزایش شهامت در کودکان مستلزم داشتن صبر و حوصله کافی از سوی والدین است. در خیلی از مواقع شاهد هستیم که پدر و مادرها در جمع‌ سریعا به جای فرزندشان پاسخگویی می‌کنند یا از اینکه او قادر نیست کاردستی خود را تمیز و مرتب درست کند ناراحت هستند و با تحقیر او، کار را خودشان تمام و کمال در دست می‌گیرند. این کار به کودک القا می‌کند که وی توانایی انجام خیلی از کارها را ندارد و باید همیشه به پدر و مادر متکی باشد.

نتیجه بدتر این روند آن است که والدین با انجام کارهای کودک، بعدها به نوعی دنبال فرصتی هستند تا به محض رخداد اشتباهی از سوی او، از کارش ایراد بگیرند چراکه قبلا شکل درست انجام همه کار را جلوی وی نشان داده‌اند و او اجازه اشتباه کردن ندارد. والدین باید سعی کنند تا علاوه بر واگذاری مسئولیت‌هایی از خانه به فرزندانشان و تقسیم کار بین آنها، درصد زیادی از انجام کارهای مربوط به‌خود آنها را نیز بر عهده خودشان گذارده و آنها را در انجام کار آزاد بگذارند.

هستند جوانانی که هنوز قادر به انجام کارهای خود مثل کارهای دانشگاهی، بانکی و... نیستند و برای رفتن به یک دکتر عمومی ساده حتما باید پدر یا مادر همراه‌شان باشد. این مطلب به این معنا نیست که فرزندان در انجام هر آنچه می‌خواهند آزاد باشند. آزادی فرزندان باید با تدبیر والدین هدایت شود تا به انحراف کشیده نشود. اما سرکوب آزادی عمل فرزندان نیز خطای تربیتی بزرگی است. پدر و مادرها می‌توانند مخصوصا از سنین نوجوانی مقداری از کارهای خارج از خانه را به‌عهده فرزندشان بگذارند ولی با جویاشدن نتیجه کار و مراقبت دور، درصورت بروز اشتباه سنگینی با قاطعیت عمل کنند.

انتقاد‌های غیرسازنده

تذکرات و یادآوری‌های زیاد و پی در پی و انتقاد زیاد از کودک مخصوصا جلوی دیگران از نظر تربیتی روش صحیحی نیست و نتیجتا باعث بروز لجاجت و مقاومت منفی در کودک و نوجوان می‌شود. خیلی از والدین مترصد این هستند تا جلوی دیگران ایرادهای فرزندانشان که باعث دلخوری‌شان است برملا کنند، درصورتی که گفتن ایرادهای بچه‌ها به دیگران هیچ فایده‌ای نداشته و فقط خرد شدن فرزندشان را در پی دارد. توجه داشته باشید که در تربیت کودکان لازم است از خطاهای جزئی و کم اهمیت صرف‌نظر کرده و هر ایرادی و اشتباهی را بلافاصله مورد انتقاد و اعتراض قرار ندهید زیرا انتقادهای بیش از حد برای کودکان معنی تحقیر را پیدا می‌کند.

کد خبر 102157

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز