کودک در آن زمان نسبت به پدیدهها و وقایع اطرافش بهشدت کنجکاو است و از آنها تأثیر میپذیرد. زمانیکه برای پرداختن بلیت سینما یا اتوبوس، به دروغ سن فرزند خود را پایینتر از واقعیت بیان میدارید، او میفهمد، وقتی بعد از پایان تماس، به همسرتان میگویید که چگونه با دروغ از غائلهای فرار کردهاید، کودک میفهمد، وقتی غذای ناهارتان را به همسایهتان دروغ میگویید کودک میفهمد و... . شاید شما از روی مصلحت مرتکب دروغ میشوید ولی آیا کودک شما مصلحتی بودن دروغهایتان را درک میکند؟ کودکان، نخستین و بزرگترین تأثیرات زندگی خود را از والدین میپذیرند و چون در سنین کودکی الهام میگیرند، نمیتوانند بهراحتی آن چیزها را ترک کنند. شاید شما متوجه این نباشید که فرزندتان از واکنشهای شما الهام میگیرد و این بزرگترین گام در راه تربیت غلط آنان است.
ذهن کودک همچون لوح سفیدی است که بازتابهای مختلف بهخصوص بازتابهای والدین خود را عینا در آن منعکس میکند و اکثر این بازتابها تا پایان عمر در ذهن وی باقی میماند. مطمئنا هر یک از ما هماکنون جلوههای مختلفی از خردسالی خود را به یاد میآوریم و همچنین برخی از عکسالعملهای والدینمان را. پس حتما به خاطر داشته باشید که نزد فرزندانتان به هیچ وجه دروغ(ولو کوچک و جزئی) نگویید و از اقرار به دروغگویی نیز بهشدت بپرهیزید.
با عصبانیت در مورد خطایی که فرزندتان مرتکب شده، از او سؤال نکنید
وقتی شما با عصبانیت از فرزندتان سؤال میکنید و به او فشار میآورید، طبیعتا او با دروغ گفتن واکنش نشان میدهد.
زمانی که کودک از سن الهامپذیری صرف از شما بیرون آمد، دورانی فوقالعاده خطرناک به لحاظ قرار گرفتن در کانون دروغگویی را پشت سر میگذارد؛ سن 4 تا 7 سالگی که فرزند نسبت به زندگی و جریانات حول آن، سایهروشنی نسبی به دست میآورد. در این سن، بازیگوشی کردن و عدمحرفشنوی از مختصات اصلی هر فرزندی به شمار میرود و طبیعتا در جریان همین بازیگوشیکردنها، مرتکب اشتباهاتی نیز میشود که میداند درصورت فهمیدن شما، مورد تنبیه قرار میگیرد، بنابراین به دروغگویی پناه میبرد. شما نقش تعیینکنندهای در بروز این رفتار در کودکان دارید. به این ترتیب:
الف) ابتدا حقیقت و ماهیت دروغ را برای فرزندانتان با توجه به فهم خودشان تشریح کنید و به او بفهمانید که اگرچه دروغ برای لحظهای، خوشایند است ولی تبعات منفی بسیاری دارد.
ب) به کودکتان قوت قلب دهید که درصورت بروز خطا و اشتباه عصبانی نمیشوید و او میتواند با یک عذرخواهی ساده، ماجرا را برای والدینش تعریف کند.
ج) نوع تنبیه را مشخص کنید. حتیالامکان از تنبیه فیزیکی استفاده نکنید بلکه باید تنبیهی فرهنگی را برای خطای فرزندتان درنظر بگیرید تا وی را به انجام مجدد آن ترغیب نکنید. حبس یکساعته در اتاق یا محروم کردن از دیدن برنامه کودک و تنبیهاتی نظیر این، بهترین واکنش برای کودکی است که مرتکب خطا یا دروغ شده است. ضرب و شتم و تنبیه فیزیکی بیش از آنکه جنبه بازدارندگی داشته باشد، کودک را به انجام اشتباهات و دروغهای بعدی ترغیب میکند. اگر فرزندتان بهخاطر خطایی که مرتکب شده دروغ بگوید، شما باید او را بیشتر تنبیه کنید. دروغگو بر اثر ارتکاب خطا باید 2بار تنبیه شود؛ یکی بهدلیل انجام خطا و دیگری به خاطر دروغگویی. بنابراین شما میتوانید در این مرحله حساس از حیات شخصیتی کودک، به سادگی و در حالتی دوستانه وی را به راستگویی تشویق کنید.
همواره درنظر داشته باشید وقتی کودکتان را به راستگویی دعوت میکنید، وجهههای مختلفی از سجایای اخلاقی را در وی پرورش میدهید. مثلا وقتی فرزندتان در غیاب شما با شوتکردن توپ، گلدان را میشکند و به جای آنکه تقصیر را به گردن گربه یا شخص دیگری بیندازد، آن را قبول میکند، شهامت و شجاعت به خرج میدهد که از راست گفتن (آن هم در آن سنی که بهشدت از تنبیه فیزیکی وحشت دارد) نمیهراسد؛ ضمن اینکه راستگویی، نوعی تمرین اعتماد بهنفس در کودکان است که سبب تقویت انگیزه میشود. بالاتر از همه این مسائل، شما کودکتان را فردی باوجدان و با شخصیت تربیت میکنید که زمام هدایت صحیح آن به کلی در دستان شماست و بدینترتیب بهراحتی میتوانید موجبات رستگاری فعلی و آتی وی را پدید آورید.
وقتی فرزندتان دروغ میگوید، ناراحتیتان را به شکلی ادامهدار نشان دهید
هرگز با علم به اینکه فرزندتان چه خطایی را مرتکب شده، وی را مورد بازجویی قرار ندهید چرا که شما فقط زمینههای دروغگویی او را فراهم میآورید. زمانی که حقیقت را میدانید چرا فرزند خود را در دام دروغگویی میاندازید؟
لازم نیست به او کمک کنید تا حس دروغگویی را در خود تقویت کند. زمانی که فرزندتان مرتکب خطایی میشود، با عصبانیت او را بازخواست نکنید و بعد از اینکه اشتباهش را پذیرفت او را به سختی تنبیه نکنید زیرا اگر مجددا با این مورد روبهرو شوید، کودک برای جلوگیری از تنبیه شدید، طبیعتا دروغ میگوید. در چنین مواقعی باید ناراحتی خود را بهصورت ادامه دار نشان دهید. مطمئنا پس از لحظاتی فرزندتان به سراغ شما میآید. با او سنگین صحبت کنید یا درصورت لزوم به وی اخم کرده یا به او نگاه نکنید؛ به عبارتی دیگر واکنشی از خود نشان دهید که فرزندتان متوجه شود، این سرسنگینی شما به خاطر دروغی است که گفته است.
فرزندتان باید بداند که شما به هیچ وجه، دروغگویی را تحمل نمیکنید. این واکنشها نباید عمر کوتاهی داشته باشد. شما با هر دروغ فرزندتان، حداقل یک روز با وی چنین برخوردی داشته باشید و در پایان، زمانی که متوجه شدید فرزندتان به لحاظ درونی متنبه شده، با گذاشتن پیش شرط به رفتارتان پایان دهید؛ پیش شرطی همچون اینکه اگر بار دیگر دروغ بگوید دیگر با او صحبت نمیکنید و... . مراقب باشید که حین انجام این رفتار، کودکتان که میخواهد دل شما را به دست آورد، دست به دامن دروغ دیگری نشود که اگر اوضاع را اینگونه دیدید حتما پیش شرط خود را خیلی زودتر از موعد یکروزه بیان کنید.
فرزندتان را از دروغگویی بترسانید
فرزندان در هر سنی از برخی اتفاقات میترسند، مثلا یکی از بزرگترین این ترسها زمانی شکل میگیرد که شما وی را نزد دوستانش بیاعتبار کنید. شما با وقوف به اخلاقیات فرزندتان، وی را از دروغگویی بترسانید. درصورت دروغگویی، تهدیدش کنید که جلوی دوستانش میگویید که به حرفهای او توجه نکنند. به او بفهمانید که اگر دوستانش پی به دروغگویی او ببرند از وی سلب اطمینان کرده و دیگر همبازی او نمیشوند. هرگز کودک را با نام دروغگو صدا نزنید. شما نمیخواهید که این صفت، قسمتی از شخصیت کودک شود.
اهمیت اعتماد در روابط را به کودک بیاموزید و خطرات ناشی از دروغگویی را به او بگویید. سعی کنید در راه پیاده کردن این سیاست، حتما موقعیتهایی را مثال بزنید که برای فرزندتان حقیقی بنماید نه اینکه وی از روی مثال یا حالت صورتتان پی به تهدید شما ببرد که در این شرایط، وی بدون هراسی از گفتههای شما، بیشتر به سمت دروغگویی میرود.
سعی کنید دایره گفتههایتان را بر مبنای شخصیت کودک خود استوارسازید و به او بفهمانید که یک انسان با شخصیت و دوست داشتنی هرگز به سمت دروغ نمیرود.
شما اگر بتوانید این کار را بهخوبی انجام دهید، به فرزند خود حس مسئولیتپذیری دادهاید. وقتی شرایط انگیزشی فرزند خود را مهیا کردید با سپردن مسئولیتهایی هر چند جزئی مثل نگهداری خواهر کوچکترش و پررنگکردن عملکرد وی، از همین سن، ذهن وی را به سمت شخصیت پروری و مسئولیتپذیری سوق دهید تا از فرایند دروغگویی منحرف شود. همیشه به یاد داشته باشید که اگر فرزندتان را از سنین خردسالی بر مبنای شخصیت محوری پرورش دهید او هیچگاه به سراغ رذایلی همچون دروغ نخواهد رفت؛ این دو کارکرد در انسان نقیض یکدیگرند که جمع میان این دو محال است؛ پس تا میتوانید راه تربیت را بر خود هموار ساخته و از کودکی، وی را با شایستهسالاری آشنا کرده و او را در همین راستا پرورش دهید.
دقت داشته باشید فرزندتان درباره چه مسائلی دروغ میگوید
اکثر دروغ فرزندان قابل تشخیص است، بنابراین باید توجه ویژهای داشته باشید که کانون موضوعی دروغگوییهای فرزندتان را بشناسید. گاهی اوقات فرزندان در اثر فشارهای والدینشان به دروغگویی روی میآورند، گاهی در اثر نمره بدی که گرفتهاند، گاهی در اثر اشتباهی که مرتکب شدهاند و... . شما باید دغدغه فرزندتان را در این زمینه از بین ببرید. لازمه چنین کاری نیز این است که وقتی متوجه کانون موضوعی دروغگویی فرزند خود قرار گرفتید، غافلگیرش کنید و با اذعان به اینکه در تمام این مدت متوجه دروغگوییهای وی بودهاید، از او بپرسید که چرا در چنین شرایطی به دروغ روی میآورد. به نرمی با او سخن بگویید تا احساس آرامش خاطر کرده و به راحتی بتواند با شما درد دل کند.
در این قضیه نباید تمام تقصیرات را به گردن فرزند انداخت. شما بهعنوان والدین او، نباید فشارهای بیموردی را به وی وارد آورید و یا قوانین سختی را وضع کنید که کودکتان به دروغگویی ترغیب شود. شما باید زمینه بهینه برای راستگویی فرزندتان را فراهم آورید تا او خواسته یا ناخواسته نتواند در مسیر دروغ قرار بگیرد. جستوجوی دائم برای پیدا کردن دلایل دروغگویی، نشان میدهد که شما باور ندارید که فرزندتان در حال پیشرفت و بهبود است. همچنین فرزندان در زمان بلوغ نیاز به حریم شخصی دارند. والدین ممکن است گاهی اوقات با جستوجوهای بیش از حدشان فرزندان را به سمت دروغگویی سوق دهند، بنابراین از بازجوییهای سختگیرانه درباره حریم شخصی زندگی فرزندتان پرهیز کنید.
راستگو باش و هر چه خواهی کن
نباید کودک بیاموزد که با دروغ گفتن، آسودگی خاطر بیشتری خواهد داشت. همچنین دروغها ممکن است کودکان عصبانی را برای تلافی کردن و صدمه زدن به شما آماده کنند. والدین؛ این کلمه، شاه کلید رهایی فرزندان از دروغگویی است. حتی اگر گروه دوستان و همسالان، فرزند را به دروغگویی ترغیب کنند، حتی اگر شرایط زندگی بر او سخت شود، حتی اگر جامعه وی را مجاب به دروغگویی کند و... اگر والدین تربیت صحیح راستگویی را از همان سنین خردسالی در فرزندشان نهادینه سازند دیگر هیچچیزی نمیتواند وی را از این مسیر منحرف سازد.
شما وقتی اسلوب راستگویی را به فرزندتان میآموزید، در واقع او را با زندگی منطقی آشنا کرده و روح حقیقتبین او را بیدار میکنید، اعتماد به نفس درونی او را هشیار ساخته و از فرزندتان انسانی با شهامت و مسئولیت پذیر میسازید. چنین فرزندی در زندگی آینده خود، انسانی با وفا و متعهد به کار خواهد بود و هیچگاه طریق غیرمستقیم را در پی نخواهد گرفت.