این بنیاد در سال 1268 قمری/1231 خورشیدی/1851 میلادی، سیزده روز پیش از کشته شدن آن مرد بزرگ با هفت نفر آموزگار اتریشی و چند مترجم، که از میان دانشآموختههای فرستاده شده به فرانسه برگزیده شده بودند، بازگشایی شد.
دانشآموختههای دارالفنون، در دگرگون کردن چهرهی بازمانده از تمدن ایران، گسترش دانش در ایران و همچنین در انقلاب مشروطه، نقش چشمگیری داشتند.
جنگهای بیدار کننده
در دوران قاجار جنگهای ایران و روس رخ داد که با شکست ایرانیان و از دست رفتن بخشهای زیادی از ایران همراه بود. البته آن شکست دردناک باعث شد که دولتمردان دلسوز و فرهیختگان جامعه آن روز به علت شکست ایرانیان آگاه شوند که همانا بیخبری از دانش و فن آن روزگار بود.
از این رو، عباس میرزا، نایب السلطنه، در سال 1266 قمری چند نفر و چهار سال پس از آن، 5 نفر دیگر را برای فراگیری دانش به اروپا فرستاد. در همین سالها کارهای مهم دیگری انجام شد که زمینهی گسترش آموزش نوین را در ایران فراهم کرد.
از جمله، نخستین چاپخانه سربی در 1227 قمری در تبریز به کار افتاد؛ نخستین روزنامه را میرزا صالح، از دانشجویان فرستاده شده به انگلیس، به نام کاغذ اخبار در 1253 قمری منتشر کرد و نخستین مدرسه به شیوهی امروزی با همت میرزا حسنخان رشدیه در 1254 قمری در ارومیه و در سال پس از آن، در تبریز کار خود را آغاز کرد.
بنیانگذاری دارالفنون
بنیان گذاری دارالفنون مهمترین کار آموزشی در آن دوران بود که با کوشش میرزا تقیخان امیر نظام فراهانی، امیرکبیر، وزیر نامدار ناصرالدین شاه قاجار انجام شد.
میرزا تقیخان در سال 1244 قمری، هنگامی که تنها 22 سال داشت، همراه گروهی به سرپرستی خسرومیرزا برای پوزشخواهی از کشتهشدن گریبایدوف، کاردار روسیه در ایران، به روسیه سفر کرده بود و در آنجا مدرسههای نوین، کارخانهها و بنیادهای علمی و فنی روسیه را دیده بود.
همچنین، در سال 1259 قمری سرپرست گروه ایرانی در نشست ارزنهالروم در خاک عثمانی بود و در سه سالی که در آنجا بود نیز با مدرسههای نوین عثمانی آشنا شد و حتی از فرصت بهره گرفت و جانداوودخان، مترجم نخست دولت ایران، خواست چند کتاب شناختهشدهی تاریخی، جغرافیایی و سیاسی را که خود برگزیده بود، به زبان فارسی برگرداند. این کتابها نیز بر آگاهی امیر از بنیادهای علمی غربی افزود.
پس از این که میرزاتقیخان به صدراعظمی ایران برگزیده شد و امیرکبیر نام گرفت، به جای آنکه به گسترش شهر و برآوردن برج و بارو و برافراشتن کاخ و کوشک بپردازد، در بنیانگذاری دارالفنون کوشید. [دارالفنون 160 ساله شد]
ساختمان بنیاد آموزشی دارالفنون با معماری میرزا رضا مهندس باشی در بخشی از ارگ سلطنتی و زمینهای پیرامون آن پیریزی و کار ساختن آن از 1266 قمری آغاز شد.
کار ساخت و ساز بخش شرقی در 1267 قمری به پایان رسید و در همین سال بود که جان داوود، مترجم اول دولت، برای به خدمت گرفتن آموزگار به دربار امپراتور اتریش فرستاده شد.
کار ساخت و ساز دارالفنون در سال 1232 خورشیدی به پایان رسید. بر چهار سوی آن 50 اتاق هماندازه، هر یک با چهار متر درازا و چهار متر پهنا، ساخته و بخشهایی از دیوار آنها را با گچبری و نقشهای زیبا آراسته بودند.
جلوی اتاقها ایوان بود و در میان حیاط نیز حوضی ساخته و پیرامون آن درختان و سبزه کاشته بودند.
آب قناتی بسیار گوارا، که با آب شاهی شناخته میشد، از لولهای زیرزمینی به فوارهی حوض جریان داشت و شاگردان برای نوشیدن از آن بهره میگرفتند. این بنا در سال 1266 خورشیدی به کوشش نیرالملک، وزیر علوم، اندکی گسترش یافت و چند اتاق و تالار بزرگ در آن ساخته شد.
آغاز به کار دارالفنون
استادان اتریشی زمانی به تهران رسیدند که امیرکبیر از کار بر کنار شده بود و میرزا آقاخان نوری بهسردی و نامهربانی آنان را پذیرفت. [آغاز تبدیل دارالفنون به موزه]
دکتر پلاک، از جمله آن استادان، سرگذشت پذیرایی سرد ایرانیان را این گونه نوشته است:
ما در 24 نوامبر 1851 به تهران وارد شدیم. پذیرایی سردی از ما نمودند. کسی به پیشواز ما نیامد و اندکی پس از آن آگاه شدیم که در این میانه اوضاع دگرگون شده است و چند روز پیش از ورود ما، در پی کارشکنیهای درباریان و به ویژهی دسیسههای مادر شاه، که از دشمنان سر سخت امیرنظام بود، میرزا تقیخان از کار بر کنار شده بود. ... اما همینکه امیر از ورود ما آگاه شد، به میرزا داوودخان گفته بود این نمساویهای بیچاره را من به ایران آوردهام. اگر سر کار بودم، اسباب آرامش آنها را فراهم میکردم، اما اکنون نگرانم به آنان خوش نگذرد. سعی کن کارشان رو به راه شود.
سرهنگ شیل(1871-1803)، که از سال 1228 تا 1232 خورشیدی وزیر مختار انگلیس در ایران بود، اعتمادالدوله را برانگیخت تا استادان اتریشی را به بهانهای بازگرداند و بهجای آنان استادان انگلیسی بخواهد.
هر چند میرزا آقاخان نوری با این کار موافق بود، اما ناصرالدین شاه زیر بار نرفت و جانداوودخان را که زمینه آمدن آن استادان را به ایران فراهم کرده بود، به حمایل سرخ سرتیپی مفتخر کرد.
از آنجا که جانداوودخان از کارمندان وزارت امور خارجه بود و قرارداد استخدام استادان اتریشی را از سوی وزارت خارجه تنظیم کرده بود، مدیریت و زمینهسازی برای آغاز به کار دارالفنون به وزارت خارجه سپرده شد.
از این رو، محمدعلیخان شیرازی، وزیر خارجه، با راهنمایی چند نفر از دولتمردان نزدیک 100 نفر از فرزندان بزرگان قاجار، ثروتمندان و وابستگان دولتی را به عنوان نخستین شاگردان دارالفنون نامنویسی کرد.
سرانجام دارالفنون روز یکشنبه پنجم ربیعالاول سال 1268 قمری (1231 خورشیدی)، سیزده روز پس از کشته شدن بنیانگذار آن، کار آموزشی خود را آغاز کرد.
در آن روز ناصرالدینشاه پیش از رفتن به شکار به مدرسه آمد و جشن با شکوهی در حضور شاه و درباریان و استادان خارجی و ایرانی برگزار شد. نخستین درسی که آموزش آن در همان روز آغاز شد، مشق پیاده نظام بود و سپس آموزش رشتههای دیگر نیز آغاز شد.
در همان آغاز کار، نزدیک 50 نفر دیگر نیز به شمار دانشجویان دارالفنون افزوده شد و به این ترتیب شمار آنان، که بیشترشان بین 14 تا 16 سال بودند، در سال نخست به نزدیک 150 نفر رسید.
دارالفنون از آغاز به این نام خوانده نمیشد. در نامههای خصوصی و رسمی امیرکبیر از آن با نام مدرسه، مدرسه جدید، مدرسه نظامیه و مکتبخانه پادشاهی یاد شده است و نام مکتبخانه پادشاهی یا شاهی بیشتر به کار میرفته و در متن قرارداد ایران با استادان اتریشی نیز همین نام به کار رفته است. [مقاومسازی مدرسه دارالفنون، سال 89 به پایان میرسد]
در روزنامه وقایع اتفاقیه سال 1267 قمری، نامهای تعلیمخانه و معلمخانه نیز آمده است. نام دارالفنون پس از آغاز به کار آن بنیاد آموزشی بر سر زبانها افتاد و به نظر میرسد نخستینبار محمدعلیخان، وزیر امور خارجه، در نامههایی که به برخی دولتمردان برای گزینش شاگردان دارالفنون نوشت، آن را به کار برده باشد. در روزنامه وقایع الاتفاقیه نیز نخستینبار در شماره سوم صفر 1268 به کار رفته است.
استادان دارالفنون
در سال 1266 قمری، امیرکبیر جانداوودخان را به اتریش فرستاد تا چند استاد برجسته و توانا را به کار در دارالفنون فراخواند.
وی از جانداوودخان خواست 6 استاد توانمند در کارهای نظامی و زمینههای وابسته، برای 6سال استخدام کند که حقوق سالیانه همه آنان بیش از 4400 تومان نباشد و البته هزینه رفت و برگشت آنها را نیز دولت ایران بدهد.
پس از مدتی سفارش کرد یک استاد که بتواند فیزیک و شیمی درس بدهد و داروسازی را به شاگردان بیاموزد و دو معدنچی، که در کار معدن توانمند باشند، نیز به خدمت بگیرد که حقوق سالینه آن 9 نفر رویهم از 5 هزار تومان نگذرد.
در آن زمان فرانسوا ژوزف(1916-1830) امپراتور اتریش و مجارستان بود و جانداوودخان را به گرمی پذیرفت و او توانست هفت استاد اتریشی را به خدمت دولت ایران بگیرد.
با هر یک از استادان جداگانه قرارداد بسته شد که مادهی سوم و چهارم آن شایان توجه است.
بر اساس ماده سوم استادان اتریشی هر گونه شکایت خود را باید بدون واسطه دیگری به آگاهی دولت ایران برسانند و بر اساس ماده چهارم، آنان باید به آداب و رسوم و قانونهای ایران احترام بگذارند و خلاف آن انجام ندهند.
استادانی که به ایران آمدند:
- دکتر ادوارد ژاکوب پولاک. او نخستین پزشک و جراح پزشکی نوین است که به خدمت دولت ایران درآمد و استاد پزشکی دارالفنون بود.
- کاپیتان زاتی، مهندس نظام و استاد هندسه بود، اما چون کم به مدرسه میآمد، میرزا ملکمخان به جای او هندسه آموزش میداد. زاتی در سال 1269 قمری در پی شیوع وبا در ایران، جان باخت و او را در کلیسای ارمنیها در محلهی دروازه به خاک سپردند. عبدالرسولخان، یکی از بهترین دانشآموختههای دارالفنون، مترجم او بود.
- کرشیش، به عنوان استاد توپخانه به دارالفنون آمد، اما چون تاریخ، جغرافیا و حساب و هندسه میدانست، این رشتهها را نیز آموزش میداد. او به کمک دانشجویان خود کتابهای زیادی نوشت یا ترجمه کرد.
- چارنوتا، استاد معدنشناسی بود و در پی همهگیری وبا در سال 1269 قمری جان باخت. نخست میرزا رضا کاشانی، که در زمان محمدشاه به اروپا رفته بود و سپس میرزا آقای تبریزی مترجم او بودند. او پیرامون معدنهای البرز برسیهایی انجام داد و به مازندران نیز سفر کرد. به سال 1270 قمری در تهران درگذشت.
- فوکاتی، شیمی و داروسازی را آموزش میداد. میرزا کاظم محلاتی، مشهور به محمد کاظمخان شیمی، برجستهترین دانشآموخته او بود که پایهگذار شیمی نوین در ایران است. میرزا رضای کاشی مترجم او بود.
- نمیرو، استاد سواره نظام و روشهای نظامی بود و همانند کرشیش پس از پایان قرارداد خود زمانی در ایران ماند. اندره خیاط اتریشی، که پیش از او به ایران آمده بود، مترجم او بود. در کار جراحی با دکتر پولاک همکاری داشت و بیماران را با اتر بیهوش میکرد.
- کاپیتان گومنز، استاد پیاده نظام و روشهای نظامی و مشاور امیرکبیر در اصلاح نظام بود. او برای دو سال به ایران آمده بود، اما چند ماهی پیش از پایان آن در آغاز 1269 قمری، استعفا داد و از ایران رفت.
امیرکبیر باهوشمندی و دوراندیشی به جای انگلیس و روسیه از اتریش آموزگار برگزید.
دکتر پولاک، که کتابی درباره سفرش به ایران نوشته، این دوراندیشی امیر را این گونه بیان کرده است:
- نظر امیر آن بود که معلمان خارجی باید از مداخله در کارهای سیاسی مملکت پرهیز کنند و تنها به کار تدریس بپردازند. به همین ملاحظه از استخدام معلم روسی و انگلیسی و فرانسوی پرهیز کرد.
با این همه، امیر برای کامل شدن شمار استادان و تنظیم برنامهی درسی دارالفنون از بیگانگانی که در خدمت دولت ایران بودند، مترجمهای دولتی و نیز ایرانیانی که در بیرون از ایران آموزش دیده بودند، برای استادی یا مترجمی استادان خارجی بهره گرفت.
در سال 1273 قمری چند استاد فرانسوی به خدمت دارالفنون گرفته شدند: مسیو بنزک، مسیو پتی(استاد پیاده نظام)، مسیو نیکولا(معلم توپخانه)، مسیو یش(استاد زبان فرانسه) و دکتر تالوزان(استاد پزشکی).
از میان این استادان، دکتر تالوزان برای همیشه در ایران ماند و پزشک ویژه ناصرالدین شاه شد. او در سفرهای ناصرالدینشاه به اروپا از همراهان شاه بود و چون در سفر سوم میخواست چندی در پاریس بماند، دکتر فوریه را به جای خود به شاه معرفی کرد.
دکتر فوریه سه سال در ایران ماند و در بازگشت با اروپا کتابی با نام "سه سال در دربار ایران" نوشت و منتشر کرد.
تولوزان نیز در سال 1276 خورشیدی(1897 میلادی) در تهران درگذشت و در اکبرآباد دولاب به خاک سپرده شد. زبدهالحکمه، بدایع الحکمه، رسالهای در طب، رسالهای درباره طرز جلوگیری از بیماری طاعون و چند نوشته دیگر، از آثار اوست.
برخی از استادانی که در سال 1288 قمری در دارالفنون به کار آموزش میپرداختند:
- میرزا رضا دکتر، استاد پزشکی فرنگی، میرزا عبدالوهاب حکیمباشی، استاد پزشکی ایرانی، ملا اسدالله، استاد زبان فارسی، میرزاعبدالغفار نجم الملک، استاد ریاضی، میرزا کاظم(شیمی)، استاد فیزیک و شیمی، میرزا علیاکبر کاشانی، استاد نقاشی، ملا محمدحسین، استاد زبان فارسی و عربی و پیشنماز، مسیو ریشارد(با نام میرزا رضاخان)، استاد زبان فرانسه، مادروسخان، استاد زبان روسی، مسیو تلبر، استاد زبان انگلیسی، مسیو ویلیه، استاد راهسازی و قلعهسازی، مسیو اندرهنی، استاد پیادهنظام.
سازمان اداری و آموزشی
دارالفنون تا زمان آغاز به کار وزارت علوم، زیر نظر وزیر امورخارجه، میرزا محمد علیخان، اداره میشد.
عزیزخان سردار کل نخستین مدیر دارالفنون بود و این جایگاه پس از او به محمدخان امیرتومان رسید. ریاست این بنیاد آموزشی، که میتوان آن را نخستین دانشگاه نوین ایران دانست، در سال 1237 خورشیدی به علیقلی میرزا، اعتضاد السلطنه، واگذار شد که در سال 1240 خورشیدی، نخستین وزیر علوم ایران شد. [آه، دارالفنون]
پس از دوران کوتاه مدیریت عزیزخان، رضا قلیخان هدایت(1288-1215 قمری) تا 1279 قمری زیر نظر وزیر علوم به اداره دارالفنون پرداخت و کارهای مهمی برای پیشرفت آن انجام داد.
او در لغت، فلسفه، حکمت، عرفان، شعر و ادب فارسی و تازی و تاریخنگاری چیره بود و کتابهای زیادی از او بر جای مانده است. سفرنامه خوارزم، انجمنآرای ناصری و بحرالحقایق از جملهی آنهاست.
پس از وی نیز دو پسرش، علیقلیخان، مخبرالدوله، و جعفرقلیخان، نیرالملک، به اداره دارالفنون پرداختند.
از آنجا که دارالفنون همواره یکی از سازمانهای زیر فرمان دربار به شمار میآمد و مدیران و استادان آن به پیشنهاد صدراعظم و فرمان ناصرالدین شاه برگزیده میشدند، بودجه آن نیز از خزانه سلطنتی پرداخت میشد و در سال آغاز به کار آن( 1268 قمری) 7750 تومان(در آن زمان یک لیره انگلیس دو تومان بود) و در سال 1307 قمری سیهزار تومان بود(در آن زمان یک لیره سه تومان ارزش داشت).
چون گاهی خزانه سلطنتی به شدن کاهش مییافت و اعتبار مالی نیز کفایت نمیکرد و گاهی پرداخت هزینههای مدرسه به دشواری انجام میشد، اعتضاد السلطنه، وزیر علوم، بر آن شد که درآمد ثابت و پابرجایی برای هزینه مدرسه بیابد.
از این رو از شاه خواست مالیات ملایر را به دارالفنون اختصاص دهد. این درخواست پذیرفته شد و این کار به شکوفایی بیش از پیش دارالفنون انجامید.
اعتضادالسلطنه کارهای مهم دیگری نیز در راستای شکوفایی بیش از پیش دارالفنون انجام داد.
او پیوسته از دارالفنون بازدید میکرد و حتی برای آنکه هیچگاه از رسیدگی به کار دارالفنون باز نماند چندان که میتوانست از سفرکردن پرهیز میکرد.
افزایش روزهای کار آموزشی و نظم بخشیدن به برنامهی روزهای تعطیل، از دیگر کارهای مهم او بود.
تا سال 1240 خورشیدی روزهای عید ملی و مذهبی، روزهای سوگواری، روزهای دوشنبه و جمعه هر هفته و روزهای ماه رمضان تعطیل بود و طی سال بیش از 180 روز مدرسه باز نبود.
اعتضاد السلطنه تعطیلی روزهای دوشنبه و تعطیلات دیگر را محدود کرد. از این رو، روزهای کاری دارالفنون پس از کسر روزهای تعطیلات تابستانی و روزهای جشن نوروز، به یش از 200 روز افزایش یافت.
کارمندان اصلی دارالفنون:
- سرهنگ آجودان، سرهنگ تحویلدار، ناظر، کتابدار، مستوفی، حسابدار، رئیس الکتاب(احکامنویس)،خیاط ویژه، صحاف، نجارباشی و چند قراول
از سال 1272 قمری نیز کارمندی به نام روزنامهنگار افزوده شد که همه رویدادهای مهم روزانه مدرسه را در دفتری مینوشتند و نگهداری میکردند.
در آن دفترها، که برخی آنها در کتابخانه ملی نگهداری میشود، حضور و غیاب معلمان، درسهایی که میدادند، غیبت شاگردان، جریمهها، درگیریها، بازدیدهای سرشناسان و هر چه که به نظر مدیران و گردانندگان مدرسه مهم به نظر میرسید نوشته میشد.
همچنین، با فرمان ناصرالدین شاه در هر سال چند بار گزارشهایی از چگونگی پیشرفت دانشجویان تنظیم میشد و در روزنامهی وقایعالتفاقیه به چاپ میرسید.
در گوشه شمال شرقی مدرسه تالار بزرگی برای نمایش ساخته بودند که موسیو لمر، استاد موسیقی و میرزا علیاکبرخان نقاشباشی، مزین الدوله، نمایشهایی در آن اجرا کردند.
همین مزینالدوله درسهای نظری موسیقی را که لومر به زبان فرانسوی نوشته بود به زبان فارسی برگرداند و نخستین کتاب موسیقی نظری(تئوری موسیقی) را به روش پرسش و پاسخ به دو زبان فرانسه و فارسی تنظیم و در سال 1301 قمری در چاپخانه دارالفنون به جاپ رساند.
همچنین دارالفنون عکاسخانهی خوبی نیز داشت و در دفتر رویدادهای روزانهی مدرسه به سال 1306قمری نوشته شده است که از مظفرالدین میرزا در همان عکاسخانه عکس گرفته شده است.
دارالفنون چاپخانه نیز داشت و محمد حسنخان اعتمادالسلطنه پسر حاجی علیخان فراشباشی، مامور قتل امیرکبیر تا زنده بود بر این چاپخانه نظارت داشت و بیاجازهی او هیچ جزوه یا کتابی چاپ نمیشد.
در همین زمان مسوول چاپخانهی دارالفنون را که بدون اجازهی او جزوهای به زبان ارمنی در ستایش امیرکبیر چاپ کرده بود، به فلک بستند و چوب زیادی به پایش زدند.
همچنین، ناصرالدین شاه، که از نشر افکار آزادیخواهی میان مردمان بهویژه جوانان سخت بیمناک بود و به همین سبب از گشودن کلاسهای رشته حقوق و سیاسی و تاریخ در دارالفنون به شدت جلوگیری میکرد، فرمان داد کتاب شیرین و پندآموز تلماک، اثر دانشمند فرانسوی، که میرزا علیخان ناظمالعلم(1317-1267 قمری)، استاد توپخانه و از بنیانگذاران فرهنگ نوین ایران، از فرانسه به فارسی برگرداند و چاپ کرد بود را به دلیل آنکه در جاهایی از آن به آیین کشورداری و شرایط پادشاهی اشارههایی داشت، در زیرزمینهای مرطوب دارالفنون انبار کردند تا بپوسد و تباه شود.
برنامههای آموزشی
شاخههای آموزشی کهنترین بنیاد آموزشی نوین ایران:
- پیادهنظام، سوارهنظام، توپخانه، مهندسی، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانشناسی. با این همه، زبان فرانسه، علوم طبیعی، ریاضی، تاریخ و جغرافیا، در همهی این شاخهها آموزش داده میشد. سپس، زبان انگلیسی، روسی، نقاشی و موسیقی نیز در برنامه آموزشی دارالفنون وارد شد.
شاگردان هر کدام از رشتههایی آموزشی، پوشش ویژهای داشتند که رشتهی آموزشی آنان از روی آن شناخته میشد و کمکهزینهی ماهانه و سالی دو دست لباس تابستانی و زمستانی دریافت میکردند.
سالی سه بار آزمون برگزار میشد و شاگردانی که در آزمونهای مدرسه رتبههای برتر را به دست میآوردند و استادانی که در راه آموزش آنان کوشش کرده بودند، در حضور شاه نشان سلطنتی میگرفتند و دریافتی ماهانهی آنان را افزایش میدادند.
آن آزمونها سالی سه بار برگزار میشد. استادان و شاگردان کمپیشرفت نیز بازخواست و گاهی اخراج میشدند برای مثال بر اساس گزارش روزنامهی وقایع التفاقیه به سال 1278 قمری، رضاقلیخان، مدیر دارالفنون، محمدحسن خان قاجار، از شاگردان، و مسیو بنزک از استادان و بسیاری دیگر، نشان طلا دریافت کردند.
در دفتر روزانهی مدرسه به سال 1301 قمری نیز آمده است که یکی از شاگردان در پی غیبت و کوتاهی در کار آموزش از مدرسه اخراج شد و شاگرد دیگری نیز چند روز زندانی شد.
برای آنکه همه کسانی که در یک رشته تحصیل میکردند در یک سطح آموزشی قرار گیرند و برخی بر اثر سستی یا کمتوانی ذهنی از دیگران پس نمانند، شاگردانی را که توانایی و پیشرفت بیشتری داشتند وادار میکردند به آنان درسهای نخوانده یا نیاموخته را بیاموزند.
اینان اگر در پیشرفت شاگردانی که به ایشان سپرده شده بود کوشش میکردند، پاداش میگرفتند و اگر در این کار سستی میکردند، تنبیه میشدند.
برخی از این رشتههای به کارگاه و کار در بیرون نیاز داشت که آرامآرام شرایط آن فراهم شد.
برای نمونه، در سال 1304 قمری ساختمان بزرگ آزمایشگاه شیمی و معدن به پایان رسید.
در آن آزمایشگاه کورههایی برای ذوب فلز ساخته بودند و دانشجویان و استادان به برخی کارهای شیمیایی میپرداختند.
به نوشتهی شماره 102 روزنامه وقایع الاتفاقیه به سال 1269 قمری، برخی از دانشآموختههای دارالفنون موادی مانند نمک فرنگی، سولفات دوزنگ، اکسید دورنگ، سولفات دوفر، استات دو پتاس، سیزات دوفر، اکسید دو پتاس، نیترات دراژان و کربنات دو پتاس را میساختند.
میرزا کاظم محلاتی(شیمی)، که زمانی را نیز در فرانسه آموزش دیده بود، ادارهی آزمایشگاه شیمی و فیزیک را بر عهده داشت.
مسیو کرشیش اتریشی، که معلم توپخانه و ریاضی بود، نیز کارهای عملی خوبی همراه دانشجویان خود انجام داد.
در سال 1275 قمری، نخست بلندی کاخ ناصرالدین شاه را از سطح تهران و سپس بلندی کوه دماوند و برخی جاهای دیگر را مشخص کردند. در همان سال طی سه ماه نقشه تهران را کشیدند بنا به فرمان شاه 1200 نسخه از آن ساختند.
همین کرشیش به کمک دانشجویان خود دستگاه فرستندهی تلگراف ساخت که آغازی برای گسترش ارتباط از راه دور در ایران بود.
نخستین کارآموزی بالینی دانشجویان دارالفنون درآوردن سنگ مثانه از بیماری در محلهی سنگلج بود که گزارش آن در روزنامه وقایه اتفاقیه به سال 1269 قمری به چاپ رسیده است.
با این همه، درس کالبدشناسی تا سال 1270 قمری/1232 خورشیدی به صورت نظری بود و جز اسکلت و برخی ابزارهای آموزشی ساده چیز دیگر نبود.
تا آن زمان استادان دارلفنون اجازهی کالبدشکافی نداشتند و در آن سال یکی از بیگانگان درگذشت و چون مرگش مشکوک بود، به درخواست بازماندگانش از سوی دکتر پولاک و در حضور شاگردان پزشکی دارالفنون کالبدشکافی شد.
سالها پس از آن، بارنهئود، استاد زبان فرانسه، پیش از مرگش پیکر خود را به مدرسه دارالفنون فروخت و با پول آن بر شکوفایی کتابخانه خود، که در تهران بر پا کرده بود، افزود.
به این ترتیب، دانشجویان دارالفنون برای نخستینبار با پیکر او درس کالبدشناسی را به صورت عملی آموختند.
تا زمانی که مردم تهران به خواندن روزنامه عادت نکرده بودند، ریاست دارالفنون بهناچار در پایان تعطیلات تابستان با کمک مستخدمان مدرسه شاگردان را از بازشدن کلاسها و آغاز کار آموزشی آگاه میکرد.
اما پس از این که شمارگان روزنامه بیشتر شد و مردم به خواندن روزنامه روی آوردند، خبر بازگشایی مدرسه در روزنامه میآمد و از این راه از شاگردان برای نامنویسی در کلاس اول و ادامه تحصیل در کلاس بالاتر خواسته میشد.
شاگردان باید دو ساعت برآمده از روز به مدرسه میآمدند و حضور و غیاب انجام میشد. اگر غایبین پس از یک ساعت دیگر به مدرسه وارد نمیشدند، در پی آنان میفرستادند و سپس کار آموزشی آغاز میشد.
نزدیک ظهر زنگ نهار زده میشد و دانشجویان به اتاقهای ویژه خود میرفتند و فراشها از آشپزخانه برای آنان نهار میآوردند.
پس از خوردن نهار همهی دانشجویان برای برپایی نماز ظهر به نمازخانه فراخوانده میشدند و فراشان به فرمان ناظم مدرسه به همهی اتاقها سر میزدند تا کسی از نماز دور نمانده باشد.
فراز و فرود
دارالفنون در دوره نخست، هر چند از وجود بنیانگذار هوشمند و دلسوز خود بیبهره بود، اما بنیانگذاری درست و توجه ناصرالدین شاه به آن بنیاد علمی باعث شکوفایی آن و پیشرفت توانمندیهای علمی ایرانیان شد.
دلیلهای زیادی در دست است که ناصرالدینشاه به پیشرفت دارالفنون توجه داشت. او پیوسته از مدرسه بازدید میکرد و در جریان پیشرفت دانشجویان قرار میگرفت.
او تنها نگران پیشرفت آگاهی سیاسی ایرانیان بود و از انتشار کتابهایی که آگاهی سیاسی مردم را بالا میبرد بیم داشت و جلوی آن را میگرفت.
برای نمونه، زمانی که مخبرالدوله را به جای اعتضادالسلطنه به وزارت علوم گماشت به او گفته بود: "وزارت علوم را باید اداره کنی، اما از آن کتابها نباید بخوانند ..."
با این همه، دارالفنون اثر فرهنگی خود را بر جامعه ایرانی گذاشت و گسترش دانش نوین در جامعه ایرانی نشان داد که همه آنچه از پیشینیان بیان میشود درست نیست و باید به اندیشههای تازهتری نیز توجه داشت.
دانشآموختههای دارالفنون، که با همکاری استادان اروپایی خود به ترجمه و نگارش کتابهای درسی و غیردرسی پرداختند، چشم ایرانیان را به روی جهان در حال گسترش دانش نوین باز کردند و از این راه به طور غیرمستقیم در دگرگونیهای اجتماعی آن دوران نقش آفریدند.
برخی از آنان به اروپا فرستاده شدند و پس از آموزشهای تکمیلی به ایران بازگشتند و از نخستین روشنفکران و نوخواهان ایرانی شدند و در جنبش مشروطه نقش آفریدند.
البته، این نوخواهی گاهی به زیادهروی گرایید و برخی از آنان بر هر چه ظاهر کهنهای داشت پشت و پا زدند.
دارالفنون امروزی
هشتاد سال پس از آغاز به کار دارالفنون، در سال ۱۳۰۸ خورشیدی وزارت فرهنگ از مهندس مارکوف روسی خواست بنای دارالفنون را بازسازی کند.
مارکوف دارالفنون را بر اساس آمیزهای از معماری عصر هخامنشی و صفوی بازسازی کرد و به جز چند بخش محدود مانند حیاط و آبنما و ایوان حیاط شمالی، همه بخش ها را دگرگون کرد. این بنا از آن پس یکی از دبیرستانهای پیشرو و شناخته شده تهران شد.
پس از انقلاب، آموزش و پرورش کاربری دارالفنون را از دبیرستان به مرکز آموزش تربیت معلم، خوابگاه و مرکز آموزش های ضمن خدمت تغییر داد و در ۱۳۷۵ آن را بست.
دارالفنون در تاریخ 25/4/1367 به شماره 1748 در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد و در سال 1378 بنا شد جایگاه اسناد آموزش و پرورش ایران شود.
دارالفنون با عنوان "گنجینه و مرکز اسناد آموزش و پرورش"، که زیر مجموعه پژوهشگاه آموزش و پرورش به شمار میآید، کارهای فرهنگی و پژوهشی خود را آغاز کرده است.
گردآوری و نگهداری سندهای آموزش و پرورش ایران در 150 سال گذشته، فهرست کردن مقالهها و گزارشهایی که پیرامون دارالفنون در روزنامههای دوران قاجار چاپ شده است، تنظیم و نشر زندگینامه فرهیختگان دارالفنون و برگزاری همایشها و سخنرانیهایی پیرامون دارالفنون و جایگاه آن در تاریخ معاصر ایران، از جمله کارهای دارالفنون امروزی است.