در این شبکهها به جای مدیر سایت که در نسل اول وب مرسوم بود، کاربران تولید محتوا میکنند و آنچه در بستر وب جریان مییابد بیشتر اخبار و اطلاعات و دیدگاههای کاربران است.
بدیهی است در چنین فضایی بیشترین تبادل اطلاعات و تعاملهای اجتماعی صورت میگیرد. حجم اطلاعات منتشره توسط کاربران در این فضاها به قدری بالاست که به جرأت میتوان گفت هیچ وب سایت نسل اول وب قادر به تولید و انتشار این حجم انبوه از اطلاعات نیست.
بهعنوان مثال از زمان راهاندازی شدن سرویس میکرووبلاگنویسی توییتر در سال 2006، بیش از 10 میلیارد پیام معروف به توییت در این سایت ارسال شده است.این سرویس که به کاربران امکان میدهد پیامهایی در 140 کاراکتر یا کمتر به یکدیگر ارسال کنند، در ماه نوامبر 2008 از مرز یک میلیارد پیام توییت گذشت و در ماه نوامبر سال گذشته به 5میلیارد پیام رسید.
طبق اعلام سایت گیگاتوییت که اطلاعات لحظهای مربوط به تمامی پیامهای ارسال شده در توییتر را ارائه میکند، درصورتی که توییتر با سرعت فعلی به رشد ادامه دهد، 20میلیاردمین پیامش در ماه ژوئیه ارسال میشود.
توییتر به تازگی فاش کرده که کاربرانش روزانه 600توییت ارسال میکنند که برابر با 50 میلیون پیام در روز است و از هر 5پیام یکی مربوط به محصول، برند یا یک سرویس است. البته توییتر با وجود رشد سریع همچنان پس از سایتهای اجتماعی رقیب مانند فیسبوک قرار دارد که کاربرانش 8میلیارد دقیقه در روزرا دراین سایت سپری میکنند و یوتیوب که یک میلیون ویدئو در روز نمایش میدهد.
با وجود چنین رشد بیسابقهای در سایتهای اجتماعی، بهنظر میرسد در ایران رویکرد چندان مثبتی به این شبکهها وجود ندارد و سیاست پالایش سایتها نشان میدهد که راهبرد غالب در این خصوص سلبی است تا ایجابی.
در حالی که میتوان از فناوریهای پیشرفته وب 2 برای تولید و انتشار اطلاعات در سطح وسیع و البته مطابق ارزشها و هنجارهای جامعه استفاده کرد.
نگاه به این فناوریها نباید تحتتأثیر رخدادهای زودگذر سیاسی قرار گیرد. حتی میتوان با سیاستگذاری درست و تشویقی، راه را برای جذب مخاطبان علاقهمند به این فناوریها در چارچوبی صحیح باز کرد. مثلا اقدامات انجام شده برای راهاندازی سایتهایی نظیر یوتیوب ایرانی (کلام. تی وی) یا توسعه سایتهای اجتماعی مشابه میتواند راه را برای تولید محتوای سالم و مفید و البته سرگرمکننده در فضای وب ایرانی هموار سازد.