بهدنبال موفقیت غیرقابل تصور تظاهرات اخیر علیه سیلویو برلوسکنی، نخستوزیر ایتالیا تحت عنوان No B Day که 5 دسامبر گذشته مردم پایتخت این کشور را به ابراز مخالفت گسترده علیه سیاستهای سیلویو برلوسکنی فرا خواند، برخی از وبلاگنویسهای فرانسوی قصد دارند مشابه این ایده را در فرانسه با شعار No Sarkozy Day مصادف با 20مارس آینده و همزمان با انتخابات شوراهای این کشور طرح ریزی کنند. این ایده درست در روزی که ایتالیا علیه برلوسکنی به پا خاست، به ذهن وبلاگنویسهای فرانسوی خطور کرد. در شبکههای اجتماعی اینترنتی تا امروز حدود 400هزارنفر از کاربران به عضویت گروههای مختلفی که از این طرح حمایت کرده بودند، پیوستهاند. هدف اصلی آنها از این اقدام رسیدن به سقف یک میلیون ثبت نامکننده و ریختن به خیابانها و تقاضا برای استعفای رئیسجمهوری این کشور است.
فرانسویها در وبلاگهای خود این سؤال را مطرح کردهاند که آیا واقعا مردم این سرزمین از همسایگان ایتالیایی خود خوشحالترند؟ آیا آنها از سیاست دولتشان رضایت دارند؟ آیا فکر میکنند که رئیسجمهوری آنها به تعهدات خود عمل کرده است؟ واقعیت این است که هیچیک از این سؤالات پاسخ مثبتی پیدا نمیکنند، چراکه از نظر اجتماعی، اقتصادی و حتی از نظر ذهنی مردم فرانسه این روزها با فشاری بیسابقه روبهرو هستند و به همین خاطر وعده دیدار آنها برای روز بیستم مارس بهمنظور سرنگون کردن سارکوزی بیش از هر زمان دیگری جدیتر بهنظر میرسد. البته برگزاری No Sarkozy Day با شک و تردیدهای زیادی همراه است و خیلیها نسبت به اینکه این تظاهرات در فرانسه هم بتواند با موفقیتی مشابه آنچه در ایتالیا رخ داد، همراه باشد، مردد و متزلزل نشان دادهاند.
در مقالهای که در سایت هفته نامه فرانسوی ماریان، از مخالفان سرسخت نفر اول کاخ الیزه، منتشر شده در مورد اینکه دعوت وبلاگنویسها بتواند جمعیتی نظیر آنچه به خیابانهای رم ریختند و علیه برلوسکنی شعار دادند را گردهم آورد تردیدهای زیادی مطرح شده است. صرفنظر از عقیده شخصی وبلاگنویسها، این اقدام در یک دوره مهم از تاریخ سیاسی فرانسه روی میدهد؛ بهخصوص اینکه محبوبیت سارکوزی در این مقطع زمانی به پایینترین حد خود رسیده است.
از نگاه این هفتهنامه شباهتهای رفتاری سارکوزی و برلوسکنی کم نیستند. هردو رهبر، تمایل زیادی دارند نوعی سیستم دولتی که لیبرالیسم اقتصادی و ملیگرایی بر مبنای راهکارهای امنیتی را در کنار هم قرار میدهد، ترویج دهند. سارکوزی فقط براساس نتایج حاصل شده در پی سیاستهای او قضاوت میکند و برای همین نمیتواند تحسین و تمجید بیکرانش در قبال خودستایی منحصر به فرد سیلویو برلوسکنی را پنهان نگه دارد.
مشکل اصلی در این میان ناتوانی خیلی از وبلاگنویسهای فرانسوی در سازماندهی یک جنبش حقیقی توانا برای اعتراض به سیاستهای سارکوزی است. آنها هیاهوی اخیر ایجاد شده در فرانسه در مورد اینکه ژان سارکوزی قصد داشت مدیریت «ای پد» بزرگترین نهاد دولتی در بخش تجاری لادفانس پاریس را به دست گیرد و با خود نمایی در عرصه سیاسی و اقتصادی فرانسه، شرایط را برای انتخاب شدن بهعنوان جانشین پدر خود مهیا کند، یادآور شدند.
برخی دیگر هم معتقدند که فضای وبلاگها بیشتر از اینکه محلی برای سازماندهی چنین راهپیماییهای مهمی باشد، صرفا برای درد دل کردنهای شخصی افراد مناسب بهنظر میرسد. برای همین برای راهاندازی چنین تظاهراتی، به کمک و دخالت گروههای ساختاری متعددی نیاز خواهد بود. ولی حتی احزاب چپگرای فرانسوی هم با تردید فراوان نسبت به موفقیت این طرح چشم دوختهاند.
تاریخ ثابت کرده که نارضایتی عمومی علیه یک دولت یا رئیسجمهوری یک کشور برای کشاندن مردم به خیابانها کافی نیست. برای رسیدن به این خواسته، یک هدف مشخص نیاز خواهد بود تا بتواند نارضایتی موجود و انباشته در کشور را در یک مفهوم مشخص خلاصه کند. معمولا چنین اقداماتی به رویدادهایی غیرمنتظره مربوط شدهاند.
مثل زمانی که دوویلپن موفق شد صدها هزار جوان فرانسوی را علیه قرارداد جدید کاری که سرنوشت آنها را تغییر میداد، به خیابانها بیاورد. آنچه مسلم است در حال حاضر پروژه No Sarkozy Day برای افرادی که قصد سازماندهی کردن چنین تظاهراتی را در سر دارند بیشتر به یک رؤیا شباهت دارد، چراکه بهدلیل وجود یکسری مشکلات لجستیکی، امکان برپایی تظاهراتی نظیر آنچه علیه برلوسکنی در ایتالیا شکل گرفت در این کشور وجود ندارد و بزرگترین مانع ممکن بر سر تحقق این هدف، فقدان یک رهبر مناسب و مقتدر در جلب توجه مردم نسبت به این موضوع و دعوت از آنها برای حضور در تظاهرات خیابانی تلقی میشود.
محبوبیت از دست رفته
شاید تنها عاملی که بتواند امیدی در دل طراحان این ایده زنده کند این باشد که نیکولا سارکوزی سختترین روزهای دوران حضورش در کاخ الیزه را تجربه میکند. نتایج نظرسنجی مؤسسه ایووپ که از مؤسسات افکارسنجی فرانسه است، از کاهش بیسابقه محبوبیت او از زمان تصدی پست ریاستجمهوری در سال2007 خبر میدهد. در این نظرسنجی تنها 39درصد از پرسششوندگان از عملکرد سارکوزی راضی بودهاند و 61درصد دیگر نارضایتی خود را نسبت به عملکرد دولت وی ابراز کردهاند.
نکته مهم در این نظرسنجی این بود که از زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری فرانسه در ژوئن سال 2007 تاکنون، این بالاترین میزان نارضایتی مردم فرانسه از رئیسجمهوری این کشور تلقی میشود. این نارضایتی نسبت به عملکرد سارکوزی در میان جوانان فرانسوی نسبت به دیگر اقشار این کشور مشهودتر بهنظر میرسد. 74درصد از این عده که در رده سنی 25تا 34سال قرار دارند، خود را مخالف سارکوزی و ایدههایش نشان دادهاند و 73درصد از کارگران هم نظری مشابه داشتهاند.
محبوبیت سارکوزی در میان دارندگان تحصیلات عالی 70درصد و در میان افراد بدون مدرک تحصیلی68درصد است. سارکوزی حتی در میان احزاب سیاسی فرانسه هم نتوانسته آرای عمومی را به سوی خود جلب کند. 79درصد از حامیان حزب راست افراطی، 84درصد از طرفداران حزب سوسیالیست و 80درصد از حامیان چپ افراطی از جمله منتقدان سرسخت وی محسوب میشوند.
تأثیر پدیده ترویج تنفر در رسانهها
اما میتوان تلاشها برای برپایی تظاهرات ضدسارکوزی و احتمال کسب یا عدمموفقیت در انجام آن را از جنبه دیگری هم مورد مطالعه قرارداد. هسته اولیه تظاهراتی هم که ماه گذشته در ایتالیا علیه برلوسکنی انجام شد در اینترنت شکل گرفت، اگرچه بهتدریج از سوی گروههای سیاسی و مخالفان او سازماندهی شد و درنهایت طبق آنچه سازمان دهندگان مدعی شدند، یک میلیون نفر را به خیابانهای پایتخت ایتالیا کشاند. اما حمله اخیر به سیلویو برلوسکنی، نخستوزیر ایتالیا در شهر میلان که موجب بستری شدن او در بیمارستان شد، بخش عمدهای از جنبههای پیروزمندانه No B Day را کاملا تحتتأثیر قرارداد و سبب شد حامیان برلوسکنی در جبران آنچه از آن بهعنوان ستاد تنفر علیه سیاستهای نخستوزیر نام بردند، بهمنظور همدردی با وی درصدد برپایی مراسمی تحت عنوان Berlusconi Day بیفتند.
در این میان پیکان تیز انتقادهای جناح وابسته به برلوسکنی به رسانههایی که با انتشار مقالات تند و کوبنده علیه برلوسکنی درصدد تشویق مردم به ادامه مخالفت با او برمیآیند، وارد شده است. به همین خاطر از اقدامات این رسانهها به عنوان ترفندی همچون ترویج تنفر در شبکه جهانی اینترنت نام برده شده که روزنامه رپوبلیکا در صدر آنها قرار گرفته و البته چند برنامه تلویزیون دولتی این کشور هم به این موج گسترده برلوسکنی ستیزی دامن زدهاند.
درواقع اتفاقی که برای برلوسکنی در میدان دومو شهر میلان رخ داد، نتیجه تبلیغات فراوانی بود که از ماهها پیش و بعد از درخواست طلاق همسرش در رسانههای ایتالیایی و بینالمللی علیه او صورت گرفت و چهره نخستوزیر ایتالیا را بهطور کامل مخدوش کرد یا حداقل حامیان برلوسکنی تلاش کردند اقداماتی نظیر No B Day را دستاویزی برای شکلگیری حمله اخیر به او قرار دهند. به همین خاطر مخالفان سارکوزی در فرانسه بعد از این ماجرا مسلما با شک و تردید بیشتری نسبت به برپایی این تظاهرات نگاه میکنند، چراکه امروز بهطور آشکار به تبعات فراگیر راهاندازی نوعی موج تنفر علیه رئیسجمهور کشور خود آگاه شدهاند.
اگرچه قرار نبوده و نیست که این قشونکشی خیابانی درنهایت به اتفاقی نظیر آنچه برای برلوسکنی رخ داده، منجر شود ولی در اینکه این قبیل ستادهای اینترنتی و رسانهای این قدرت را دارا هستند که نفرت از فردی را به درجهای برسانند که عالیترین مقام سیاسی یک کشور در اصلیترین میدان شهر میلان بدان شکل مورد حمله قرار گیرد و حتی از خطر مرگ بگریزد، شکی نیست و به همین دلیل حتی تأثیر چنین همایشها و راهپیماییهایی را هم که با اهدافی کاملا متفاوت و صرفا بهمنظور ابراز مخالفت تظاهرکنندگان انجام شده، زیر سؤال خواهد برد.