این نمایش نخستینبار در بخش تجربههاینو جشنواره بیستو هشتم تئاتر فجر روی صحنه رفت و پس از آن در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر اجرای عمومی شد.نمایش شامآخر، اثری ضدجنگ است که در فضایی کمیک و با استفاده از طنزی تلخ به هجو جنگ میپردازد و دنیای جنگ و پس از جنگ را مورد نقد قرار میدهد. سلیمانی در این نمایش با حذف کلام و دیالوگ تلاش کرده است تا با بهرهگیری از زبان بدن در فضایی کمیک و فانتزی مفاهیم مدنظرش را به مخاطب ارائه کند.
او میگوید: این نمایش براساس یک ایده ابتدایی و یک داستان یک خطی با اتکا به تلاش اعضای گروه و خلاقیتهای آنها به صورت کارگاهی آماده اجرا شده است. به بهانه اجرای نمایش شامآخر با احمدسلیمانی گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید.
- در نمایش شام آخر یکی از اصلیترین مولفههای اجرای نمایش یعنی دیالوگ و کلام که وظیفه انتقال مفاهیم را برعهده دارد، از جانب شما کنار گذاشته شده است چرا در نخستین قدم اقدام به حذف دیالوگ و کلام از نمایش کردید؟
واقعیت ماجرا این است که برای این اقدام چند دلیل عمده و اساسی داشتیم. دلیل اصلی این بود که دوست داشتیم یک کار سخت را تجربه کنیم؛ اجرای نمایش بدون دیالوگ، کار واقعا سختی است. نمیدانم تا چه حد با این حرف موافق هستید اما من احساس میکنم کار بدون دیالوگ، میتوانست پتانسیل درونگروهی ما را بیشتر عیان کند. در حقیقت میخواستم با این سختی، قابلیتهای گروه را محک بزنم و تواناییهای آن را نشان دهم.
در عین حال ما بیش از اجرای این نمایش یک تجربهای داشتیم. بعد از چند اجرا در سطح بینالملل مثل کشورهای هند، مالزی، اسلواکی، آلمان و… احساس کردم که در صورت تکرار این اجرا در عرصه بینالملل و با توجه به مفهوم خاص این نمایش بهتر است این نمایش را از ادبیات شفاهی خودمان جدا کنم و با زبانی بینالمللی این نمایش را روی صحنه ببرم. چرا که در اصل مفهوم و تم نمایش هم مفهومی بینالمللی و جهانی است و به جغرافیای خاصی تعلق ندارد.
دنبال این بودیم که بتوانیم این نمایش را در یک اشل بزرگتر به مخاطبان ارائه کنیم. از ابتدا امیدوار بودم باتوجه به مفهوم مشترک نمایش در میان ملل این نمایش را در کشورهای مختلفی روی صحنه ببرم و از همینرو با حذف کلام، سعی داشتیم زبانی بینالمللی برای نمایش انتخاب کرده باشیم تا در مواجهه با مخاطبانی با هر زبان و فرهنگ، بتوانیم ارتباط برقرار کنیم. در حقیقت دنبال یک زبان بینالمللی بودیم و این زبان را با اتکا به حرکت انتخاب کردیم.
- باتوجه به اینکه فضای نمایش، فضایی طنز و کمیک است و تماشاگر ایرانی هم، برای خندیدن، تماشاگر سختپسندی است، شما راه دشوارتر را انتخاب کردهاید. این مسئله باعث نشد که دیدگاهتان را تغییر دهید یا از اینکه مخاطبان با نمایشی به این سبک و سیاق ارتباط برقرار نکنند هراس نداشتید؟
باید اعتراف کنم در ابتدای شروع به کار، حدود یک ماهی به صورت جدی با نمایش برخورد کرده و نمایش را جدی، تمرین کردیم. نگاهمان به موضوع هم کاملا جدی و عاری از طنز و… بود اما سرانجام به این نتیجه رسیدیم که ما آدمهای جدیای نیستیم و مرد جدیای برای نگاه کردن به ماجراهای اینچنینی نیستیم. البته چون تجربه نگاه طنز و کمیک را داشتیم، به رویکرد طنز و کمیک بیشتر اطمینان کردیم. اتفاقا میخواهم با نگاه شما مخالفت کنم و بگویم که رویکرد طنز به اثر، شاید تا حدی کار ما را راحتتر کرد. حتی کارگاهی کار کردن سختتر از کارکردن به شیوه طنز بود. وقتی ابزار مناسبی در اختیار داشته باشید، راحتتر میتوانید پیش بروید. این اتفاق برای ما هم افتاد و در گروهمان عوامل خوبی داشتیم و بچهها با انرژی کار میکردند.
- شاید هم اتکا به زبان بدن و اعتقاد به اینکه بدن هیچگاه دروغ نمیگوید و بروز صداقت در اجرا باعث شده که مخاطب در خندیدن با نمایش همراهی بیشتری کند. به این مسئله اعتقاد دارید؟
بدن خیلی جاها کمک حال ما بود و در راه رسیدن به مقصود، ما را یاری کرد. طبعا صحبتی هم که با محمدرضا کوهستانی داشتیم، قبل از تمرین و اجرا در حین دورخوانی، صحنهها را تصویر میکردیم و مینوشتیم و پس از نگارش نهایی توسط کوهستانی، اقدام به اجرای آنها میکردیم. در حقیقت از ابتدا میدانستیم چه ابزاری در اختیار داریم و با آگاهی نسبت به داشتههایمان بود که پیش میرفتیم.
- برخورد شما با داستان هم، مشابه نگاهتان به دیالوگ است. در حقیقت با گرایش به سمت دراماتورژی، اقدام به حذف داستان کردهاید. البته محمدرضا کوهستانی در تمام نمایشنامههایش، ثابت کرده که به داستان به شکل کلاسیک آن چندان علاقهای ندارد. میتوان گفت در این نمایش در پی حذف دیالوگ بوده است و شما هم که به سمت حذف داستان پیش رفتهاید؟
واقعیت این است که من در حال تجربه کردن این سبک اجرا هستم و نمیدانم کارم تا چه حد میتواند درست باشد. حس میکنم این نوع کارهای تجربی، به طور کل ضدداستان هستند و تماشاگر این دست آثار هم کمتر سراغ داستان را میگیرد و همین مسئله ما را هم مقید به وفاداری به داستان نمیکرد. در شروع کار ابتدا به همین مسئله اجرای بدون داستان فکر کردیم و سپس به حذف دیالوگ رسیدیم. در نسخه اولیه و در صفحه نخست، اجرا با دیالوگ شروع میشود و همانجا هم دیالوگ کنار میرود اما بعد به این نتیجه رسیدیم که در هیچ کجای نمایش نباید از دیالوگ استفاده کنیم.
- البته نمیتوان منکر بروز نوعی قصه و داستان در نمایش شد اما این قصه، قصهای کلاسیک نیست و در پی همان دراماتورژی نسبت به اثر صورت گرفته است.
این مسئله هم باز به علاقه ما ایرانیان به داستان بازمیگردد که به هیچ عنوان نمیتوانیم از آن جدا شویم.
- در طراحی صحنه نمایش تلاش کردهاید تا از همه ابعاد طول و عرض و حتی ارتفاع هم بهره بگیرید. درست است که این مسئله باعث شد جنبههای فانتزی و کمیک نمایش تقویت شود اما نگرشی را هم به کارگردان تحمیل کرده است.
وقتی تصمیم گرفتیم دیالوگ را حذف کنیم، قاعدتا باید به سمت تصویر حرکت میکردیم. برای تصویرسازی همچنین نگرش و رویکردی به دکور و صحنه لازم بود. باید در جای جای صحنه از این ابزار بهره میگرفتیم تا قابها و تصاویر متعدد و متفاوتی که دارای بار زیبایی شناختی زیادی هم باشند، خلق کنیم. این تصاویر باید با نوع نگاه و رویکرد کمیک ما با داستان هماهنگ میشد. به همین خاطر تصمیم گرفتیم در پی نگاه کلی بر تصاویر و قابها تاکید داشته باشیم. در عین حال مفهوم و مضمون کار برای ما خیلی مهم بود، بنابراین در طراحی میزانسنها، علاوه بر کمیکبودن به جنبههای بصری هم توجه داشتیم. اما از همه اینها مهمتر این بود که اتفاقات به طور کامل در راستای مضامین نمایش و کلیت اثر باشد و بتوانیم از این عناصر برای بیان حرفهایمان استفاده کنیم.
- باتوجه به اینکه تماشاگر امروز نسبت به جنگ وقوف کاملی دارد ، با آن آشناست و تلخیهایش را حس کرده به نظر خود شما چه دلیلی باعث میشود که یک ساعت به تماشای نمایش بنشیند و در تمام مدت به این اتفاقات و رویدادهای تلخ بخندد؟!
فکر میکنم این مسئله چند علت دارد. خیلی از این صحنههای نمایش ما، در فیلمهای جنگی ارائه شده است. ما از روی خواست و میل خودمان تماشاگر را با نمایش و رویدادها همراه میکنیم و حتی او را وارد جنگ میکنیم و در لحظات حسی قرار میدهیم. دقیقا همین نقاط حسی باعث ایجاد تضاد میشود. در حقیقت این تضادها باعث خندیدن تماشاگر شده است. شاید دلیل اصلی جذابیت نمایش و همراهی آن را باید در همین تضادها و به خصوص در موقعیتهای حساس جستوجو کرد.