در کنار این، 3-2 جایزه باقیمانده، هر طور که بود، برندگانشان را اعلام کردند؛ روزی روزگاری، منتقدان و نویسندگان مطبوعات و این اواخر، مهرگان. این دو نکته که در اولی بهنظرمی رسد تعویض تیم وزارت ارشاد تا حدودی مؤثر بوده است، روی هم رفته حال و هوای آخر سال را تا حدودی از رخوت بیرون آورد. تعویض تیم وزارت ارشاد که در دولت قبلی، بینهایت کند و بینهایت سختگیرانه و بینهایت سلیقهای در مسئله اعطای مجوز عمل میکرد باعث شد تا حدودی سرعت کار بیشتر شود و سختگیریها تا حدودی کمتر شود.
به هر حال، آنچه اتفاق افتاد، انتشار تقریبا همزمان چندین کتاب داستانی قابل توجه و گرمشدن خرید و فروش کتاب (متأثر از کتابهای تازه و برگزاری جوایز) را در پی داشت. قابل توجه بودن این آثار بهعلتهای مختلفی است و دست کم میتوان در 3گروه دستهبندیشان کرد:
۱- آثاری که کتاب اول نویسندهاند اما نویسنده در سالهای گذشته خود را به خوبی معرفی کرده است یا کتاب وجه خاصی دارد.
۲- آثاری که نویسندگان شناختهشدهتری دارند و خوب یا بد، کارهای تازهشان مورد توجهاند و باید خوانده شوند.
3- آثاری که مربوط به سال گذشتهاند اما امسال مطرح شدهاند.
حالا که در آستانه تعطیلات طولانی عید هستیم (اگرچه این تعطیلات معمولا فقط و فقط تلف میشوند)، میتوان این آثار را بهعنوان پیشنهادهایی برای مطالعه نوروزی نیز تلقی کرد؛ هرچند که به جز اینها، کتابهای بسیار دیگری نیز هستند.
گروه اول: کتاباولیها
1- ارواح مرطوب جنگل نوشته محسن حکیم معانی: محسن حکیم معانی تاکنون هیچ کتابی منتشر نکرده است اما او سالهاست در کنار نویسندگان زندگی و کار میکند. سردبیری یکی از معدود برنامههای ادبیات داستانی رادیو و بهویژه اجرای برنامه گفتوگو با ادبیات که در سالهای گذشته همواره میهمان نویسندگان مختلف بوده است، همراه با نوشتن نقد برای مطبوعات، سبب شده ارواح مرطوب جنگل بهعنوان یکی از مجموعههای مورد توجه امسال باشد که همین یک ماه پیش، نشر ققنوس منتشر کرد.
2- مرغ عشقهای همسایه روبهرو: فرشته نوبخت شرایطی تقریبا مشابه محسن حکیم معانی دارد. او در یکی دو سال گذشته، یکی از پرکارترین منتقدان مطبوعات بوده و بهطور طبیعی، نخستین کتابش مورد توجه است. به نظر می رسد خواندن این مجموعه برای آنها که اهل خواندن داستان کوتاه هستند، تجربه شیرینی است. مرغ عشقهای همسایه روبهرو را نشر افراز منتشر کرده است.
3- یوسفآباد، خیابان سیوسوم: سینا دادخواه یکی از نویسندگان خوشاقبالی است که نخستین کتابش، خیلی زود به چاپ دوم رسید و توانست نامش را بر سر زبانها اندازد، آن هم در 25 سالگی. کتاب دادخواه هنوز بعد از چند ماه، در فهرست پرفروشهای نشر چشمه است و رمانش باید خواندنی باشد.
4- پرتره مرد ناتمام: امیرحسین یزدانبد، یکی از نویسندگانی است که کمی دیر نوشتن داستان را شروع کرده است. با این حال، نخستین مجموعهداستانش را با نشر چشمه به دنیای حرفهای ادبیات داستانی معرفی کرده و این خود، توجه خیلیها را جلب کرده است.
گروه دوم: باسابقهترها
1- شب ممکن: شب ممکن حسن شهسواری به لحاظ ساختار، رمان کمنظیری است. شهسواری که پیش از این با رمان پاگرد، پا را از دنیای داستان کوتاه به دنیای رمان گذاشته بود، این بار با شب ممکن خیلی زود توانست به فروش قابلقبولی برسد. رمان او خلاقانه نوشته شده و خوشخوان و جذاب است.
2- ابر صورتی: علیرضا محمودی ایرانمهر با مجموعه اولش، «بریم خوشگذرونی» تا نامزدی جایزه گلشیری هم رفت، بنابراین طبیعی است مجموعه دومش مورد توجه باشد. اما گذشته از این، محمودی یکی از منتقدان پرکار و از معدود چهرههای ادبیات جدی در تلویزیون است.
3- از 14 سالگی میترسم: حسن محمودی یکی از نویسندگان آهسته و پیوسته سالهای گذشته بوده است. نخستین مجموعهداستان او- وقتی آهسته حرف میزنیم، المیرا خواب است- 12 سال پیش، سال 76 منتشر شد اما او تا سال 80 کار دیگری منتشر نکرد. سال 80 مجموعه «یکی از زنها دارد میمیرد» را به بازار فرستاد و جالب آنکه این بار، فاصله 2 کتاب او، دو برابر فاصله قبل، یعنی 8سال شد. از 14 سالگی میترسم، با این توصیفات، حاصل 8سال نوشتن اوست و باید کار قابل توجهی باشد.
4- آفتابپرست نازنین: محمدرضا کاتب از حدود 10سال پیش با رمان متفاوت «هیس» مطرح شد. البته او پیش از آن هم مینوشت اما هیس برای او جایزه به ارمغان آورد و نامش را بهعنوان یکی از معدود نویسندگان پستمدرن ایران مطرح کرد. با این حال کاتب خیلی کم گفتوگو میکند و چهره رسانهای نیست و همین نکته شاید به مورد توجه بودن کارهایش کمک کرده است. شنیدهها حاکی است که نوشته جدید کاتب کار سادهتری به نسبت رمانهای گذشته اوست.
5- به هادس خوش آمدید: بلقیس سلیمانی که با رمان «بازی آخر بانو» توجه همه منتقدان و جوایز را بهخود جلب کرده بود، با «خالهبازی» کارش را ادامه داد و حالا نویسنده کم و بیش پرفروشی محسوب میشود. البته مجموعه نهچندان موفق اما پرفروش او- بازی عروس و داماد- هم باعث شده است، در بین گروهی از مخاطبان نه چندان جدی، طرفداران خاص خود را داشته باشد. به هادس خوش آمدید، در یکی دو هفته اول انتشار، در فهرست پرفروشهای نشر چشمه قرار گرفت و نشان داد به رمان سوم سلیمانی هم باید توجه کرد.
6- جنگل پنیر: فرشته احمدی هم از آن دست نویسندگانی است که پیش از انتشار رمان اولش- پری فراموشی- با حضور در مطبوعات بهعنوان منتقد، نامش را جا انداخته بود. البته احمدی نخستین کتابش را با نام «بیاسم» سال80 منتشر کرد و بعد از آن، سال 80 با مجموعه «سارای همه» نشان داد آمده است بماند. اما پری فراموشی که یکی از رمانهای قابل توجه سال گذشته بود، او را به جایگاه جدیتر و بلندتری رساند، بنابراین هیچ شکی نیست که از کنار رمان تازه او، جنگل پنیر هم نمیتوان بهسادگی گذشت.
7- عروس بید: یوسف علیخانی از آن دست نویسندگانی است که در چند سال گذشته، هرگز میدان را خالی نکرده است. او هیچ وقت غیبت نمیکند و حضور دائمیاش، همراه با پافشاری بر شکل ویژهای از داستان کوتاه، سبب شده نامش را تثبیت کند. علیخانی با مجموعه «قدمبهخیر مادر بزرگ من بود» شروع کرد و وقتی مجموعه دومش، اژدهاکشان، در جایزه جلال آل احمد، بهعنوان کتاب تقدیری معرفی شد، بهعنوان نویسندهای با گرایشهای بومی، کاملا مطرح شد؛ هرچند که کارهایش همواره با انتقادهای تندی روبهرو بودهاند.
8- مجموعه رمان: وحید پاکطینت سال گذشته با رمان «حلقه کنفی» مورد توجه تقریبا همه جوایز ادبیات داستانی قرار گرفت. این رمان کم حجم که 2سال پیش منتشر شده، یکی از بهترینهای همان سال بود. اما اگرچه در همه جوایز در بین نامزدهای نهایی بود اما هیچیک را نگرفت. با این همه، مجموعه رمان او با اسم ترکیبیاش باید کتاب قابل توجهی باشد.
9- نوشیدن مه در باغ نارنج: مرتضی کربلاییلو چند سال پیش با مجموعه «من مجردم خانم» توانست توجه منتقدان را بهخود جلب کند اما وقتی مجموعه «زنی با چکمه سبز ساق بلند» منتشر شد، نشان داد نویسندهای بهتر از آنچه در مجموعه اولش نشان داده بود، است. اگرچه بعد از آن، یعنی با کتابهای «مفید آقا» و «روباه و لحظههای عربی» نتوانست موفقیت خود را ادامه دهد اما همچنان یکی از نویسندگان قابل توجه این روزهاست. نوشیدن مه در باغ نارنج همین چند روز پیش به بازار آمد.
گروه سوم: کتابهای سال قبل
1- نگران نباش: مهسا محبعلی پیش از نگران نباش با مجموعه «عاشقیت در پاورقی» خود را بهعنوان نویسندهای قابل توجه و کم و بیش پرفروش مطرح کرده بود اما در حوزه رمان، با «نفرین خاکستری» موفق نشان نمیداد. نگران نباش او سال گذشته به چاپ دوم رسید اما یکی دو ماه پیش بعد از دریافت جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات، ناگهان دوباره مطرح شد و حالا به چاپ پنجم رسیده است.
2- برف و سمفونی ابری: پیمان اسماعیلی هم شرایطی مشابه محبعلی دارد. او با مجموعه «جیبهای بارانیات را بگرد» نشان داده بود نویسنده قابلی است اما سال گذشته با برف و سمفونی ابری، توانست خود را بهعنوان یکی از بهترین کوتاهنویسان نسل تازه، تثبیت کند.
برف و سمفونی ابری سال گذشته منتشر شد و درست در شرایطی که تا مرز فراموشی پیش رفته بود، با دریافت جایزه روزی روزگاری، دوباره مطرح شد و حالا به چاپ سوم رسیده است.