هشتم دسامبر، دوستداران موسیقى را شوکه کرد. «جان لنون»خواننده، گیتاریست و یکى از چهرههاى اصلى گروه بیتلز توسط «مارک دیوید چپمن» که دیوانهوار عاشق لنون بود، به قتل رسید. چپمن ساعتها در مقابل ساختمان داکوتا در کنار «سنترال پارک نیویورک» که آپارتمان لنون در آن قرار داشت انتظار کشید تا دقایقی پیش از ساعت۱۱ شب، لنون از اتومبیلش پیاده شد، از کنار چپمن گذشت و میخواست وارد ساختمان شود که چپمن هفتتیرش را درآورد و پنج گلوله به سمت خواننده محبوبش شلیک کرد.
لنون در بندر لیورپول متولد شد؛در شهری کارگری. در کودکی پدر و مادرش را از دست داد و نزد خالهاش بزرگ شد. همین زندگی سخت در دوران کودکی موجب شکلگیری گرایشهای فکری او در سالهای بعد شد. او مردی بود صلحطلب و ضدجنگ.
لنون در مصاحبهای جنجالبرانگیز با یک روزنامهنگار انگلیسی حرف زد. او در این مصاحبه با سادگی و صراحت مخصوص خود گفت: «اینک ما بیشتر از عیسی مسیح طرفدار داریم». شش ماه بعد از این مصاحبه، لنون در سفر آمریکا، با حمله و فشار خصمانه شخصیتها و محافل تاریکاندیش روبهرو شد.
جان لنون با این سخن، دشمنی ابدی بسیاری را به جان خرید. با این وجود، او موفق شد توجه افکار عمومی مترقی و پیشرو آن دوران را به سوی خود جلب کند. لنون پس از این ماجرا بیشترین زمان خود را به کارهای صلحطلبانه و عامالمنفعه اختصاص داد. او در میتینگهای ضدجنگ شرکت میکرد و به صدای صلح و دوستی لقب یافت. ثروتش را در راه درمان بیماریها و رفع فقر هزینه کرد و از آن پس ترانههایش سرشار از امید و دلهره از جهان مخوف شد.
آشنایی و دلباختن جان لنون به «یوکو اونو» هنرمند ژاپنیتبار، تاثیر زیادی در تحول فکری لنون در زمینه اجتماعی و هنری گذاشت و به واسطه یوکو با جنبش رهایی زنان آشنا شد.
قتل لنون در اولین روزهای انتخاب «رونالد ریگان» به ریاست جمهوری آمریکا انجام گرفت. همان روزها وقتی که در یک مصاحبه مطبوعاتی از ریگان نظرش را درباره این جنایت پرسیدند، زیر لب چیزی نامفهوم گفت، دستش را به علامت واقعهای غیر قابل اعتنا به حرکت در آورد و سرانجام پوزخندی بر لبانش نشست؛ پوزخندی که بیان رضایت خاطر حاکمان تاریکاندیش آمریکا بود.
جان لنون میگفت آرزو دارد بر مردمی که زیر ستماند تاثیر بگذارد، به نحوی که خودشان بیدار شوند و ابتکار عمل را به دست بگیرند. صمیمیت و صداقت او در این آرزو، برجستهترین خصوصیتاش بود. متاسفانه خود او نتوانست شاهد تاثیر کار صمیمانهاش در جهت این هدف انسانی و عمیقا دمکراتیک باشد اما سالها بعد از اینکه گلولهای در سنترال پارک نیویورک برای همیشه به زندگی او خاتمه داد، صدای او در برابر قدرتمندان طنین انداخت؛ هنگامی که در مبارزات خیابانی و تظاهرات، ترانه«تصور کن»از زبان جوانانی که شاید لنون را ندیده باشند به گوش رسید.
حالا 25سال از مرگ لنون میگذرد و «یوکو اونو»، بیوه لنون با چاپ یک آگهی تبلیغاتی در یکی از شمارههای هفته گذشته روزنامه نیویورکتایمز از روز مرگ همسرش به عنوان «روز شفای جهانی» یاد کرد.
در یک آگهی تمام صفحه که در نیویورک تایمز چاپ شد چنین نوشته شده است: «بیایید هر سال 8دسامبر از کسانی که دردهای تحملناپذیری را برخود هموار کردند، طلب بخشش کنیم و بدانیم و یادآور شویم که دردهای جسمی و روحی که آنها متحمل شدند، اثرات مادامالعمری بر جامعه و زندگی ما دارد».
حالا لنون را تصور کنید که با موهای بلند و ریشهای نتراشیده، به نشانه اعتراض، از صلح، دوستی و شفا بخواند.