امروز کسانی که به هر دلیل از جمله کهنسالی یا بیماری ناگزیر از فاصله گرفتن از اجتماع میشوند، از یادها هم میروند بهطوری که انگار اصلا نبوده و نیستند. از جمله فراموششدگان، کودکان سرطانی شده هستند که بهرغم میل باطنی خود و صرفا بهعلت داشتن بیماری از حق طبیعی زندگی در میان جمع محروم شده و گوشه انزوا را برگزیدهاند. گرچه هر از چندگاهی و به مناسبتی یادی از این کودکان میشود و یا سوژه و دستمایه تهیه گزارشی رسانهای میشوند ولی این دنیایی نیست که کودکان در رؤیای خود ساخته و پرداختهاند و برای خود نقشی به یاد ماندنی آرزو دارند.
اما خوب است بدانیم اگرچه سرطان کودکان در کشورهای توسعهیافته رو به افزایش است، بهطوری که از هر یک میلیون نفر کودک زیر 15سال، سالانه 165کودک در کشورهای رو به رشد به سرطان مبتلا میشوند اما طبق آمار ارائه شده امروزه 70درصد از سرطانها قابل درمان هستند و مبتلایان به آن بهبود مییابند. سرطان،یک بیماری قابل پیشگیری و درمان است و بهطور قطع آخر این بیماری به مرگ ختم نمیشود. دکتر حسن ابوالقاسمی، مدیرعامل سازمان انتقال خون و رئیس انجمن سرطان در مورد انواع سرطانها و بیماریهای خونی در کودکان و میزان درمانپذیری آنها در این گفتوگو بیشتر توضیح داده است.
- آقای دکتر کمی راجع به سرطان کودکان، فراوانی آن و میزان مرگ و میر کودکان از این بیماری توضیح دهید.
شایعترین بیماریهای هماتولوژیک یا خونی در کودکان که با بزرگسالان کاملا متفاوت است، بدخیمیهای خونی یا همان لوسمی هستند که از هر 100هزار کودک زیر15سال، در سال 4 نفر به این سرطان مبتلا میشوند و بعد از آن تومورهای مغز شایع هستند. پیش آگهی این تومورها هم بستگی به این دارد که چه زمانی آنها را تشخیص دهیم. هرچه این تشخیص زودتر باشد، پیشآگهی آن بهتر است. بعد از آن، سرطانهای غدد لنفاوی هستند که پیشآگهی خوبی دارند و بعد از آن تومورهای مربوط به کلیه و فوقکلیه. این تومورها هم پیش آگهی خیلی خوبی دارند ولی تومورهای فوقکلیوی هنوز پیشآگهی چندان جالبی ندارند. تومورهای استخوان و بافت نرم هم هستند که بستگی به مرحلهای که بیمار مراجعه میکند، میتوانند پیشآگهی و درمان خوبی داشته باشند. در مراحل بعدتر هم تومورهای چشم، کبد و بیضه قرار دارند.ولی باید بگویم میزان موفقیت در درمان این سرطانها بسیار بالاست بهطوری که الان بالای 85درصد مبتلایان کاملا خوب میشوند.
- بهعلت بروز این سرطانها هم اشاره میکنید.
برای بروز این سرطانها نمیتوان به یک علت اشاره کرد ولی میتوان گفت موتاسیون ژن در بروز آنها خیلی نقش دارد؛ یعنی در مرحله جنینی یا قبل از آن ممکن است جهش ژن اتفاق بیفتد و بعد از این روند، باید منتظر یک جهش بعدی برای بروز سرطان بود.
- خب این جهش بعدی ممکن است توسط چه عواملی تشدید شود؟
این جهش ممکن است توسط عوامل محیطی تشدید شود. عوامل محیطی هم اگرچه قابل شناساییاند ولی اکثرا ناشناخته هم هستند، مثلا ما میدانیم که اشعه گاما میتواند منجر به بروز سرطان شود. بعضی از عوامل مثل داروهای شیمی درمانی هم سرطانزا هستند. اما الان تغییر زندگی، استفاده از افزودنیها، استفاده از انواع نگهدارندهها برای موادغذایی، خارج شدن غذاها از طبیعت خودشان، نگهداری طولانی مدت غذاها، آلودگی هوا، آزاد شدن عوامل آلودهکننده در هوا از عوامل تشدیدکننده بروز سرطان است. پس بهنظر میرسد که سرطان در جامعه رو به افزایش است و ما باید بهدنبال این عوامل باشیم؛ چون ژنها همیشه وجود دارند. اگر قرار بود ژنها فقط مقصر باشند، این افزایش بیماری باید در زمانهای قبلتر هم وجود میداشت ولی عوامل محیطی جهش دوم را تسریع میکنند.
- یعنی باید به عوامل مشکوک این بیماری به دید مشکوک نگاه و آنها را حذف کرد؟
همینطور است. این عوامل مشکوک هم شامل بیتحرکی و تغذیه سنگین هستند. البته نقش این عوامل در بروز سرطان کاملا اثبات نشده ولی میتوانند بهعنوان عامل مؤثر سرطان در نظر گرفته شوند.
- خانوادهها چه زمانی و با دیدن چه علائمی باید به بروز سرطان در کودک خود مشکوک شوند؟
ببینید علائم اولیه سرطان خیلی وقتها با دیگر علائم یکسان است. برای همین ما نباید این نگرانی را در بین مردم ایجاد کنیم که تصور کنند به محض ورود هر علامتی دچار سرطان شدهاند. مثلا تب یکی از علائم شایع در سرطان است ولی نمیتوان هر تبی را به این بیماری نسبت داد. بلکه تب طولانی و ناشناخته باید جدی گرفته شود. همچنین دردهای استخوانی در کودکان باید حتما پیگیری شوند. دردهای ناحیه کمر در کودکان باید زودتر رسیدگی شوند.
این علائم هم باید حتما پیگیری شوند، مثلا درد شکم اگر با معاینات پزشک توجیه نشود، باید بررسی شود تا بتوان اگر سرطان بود، آن را در مراحل اولیه تشخیص داد چون تومورهای شکم پیشآگهی خیلی خوبی دارند. پس باید سعی کنیم بدون نگرانی، علائمی که توجیهی برای آنها نداریم را زودتر مطالعه کنیم.
- در حال حاضر به روند درمان بیماریهای خونی و سرطانها در ایران میتوان امیدوار بود؟
بله در ایران در مورد درمان این سرطانها انقلابی رخ داده و من میتوانم بگویم از سال 1370 به بعد این روند بسیار متحول شد و آن هم بیشتر بهخاطر تربیت نیروی انسانی بود.
کار بزرگی در این زمینه در وزارت بهداشت نیز انجام گرفت و آن هم این بود که نیروی انسانی فوق تخصص تربیت و به شهرستانها فرستاده شد. الان درمان سرطان کودکان در ایران با کشورهای توسعهیافته فرق چندانی ندارد و فقیرترین نقاط کشور، دسترسی به درمان دارند. بهطوری که هزار و 700مورد کودک سرطانی در سال ثبت میشود. از این تعداد بیش از 90درصد آنها به درمان و بیمه دسترسی دارند و بیش از 85درصد از آنها بهطور کامل بهبود مییابند.
- پیوند خون و مغز و استخوان که در بیمارستان شریعتی توسط دکتر قوامزاده انجام شد، چقدر در کاهش بیماری تالاسمی و درمان سرطانهای کودکان مؤثر بود؟
این کار بسیار ارزشمندی بود چون تعداد زیادی از بیماران خونی و تالاسمی که قبلا به ایتالیا فرستاده میشدند، با این کار در کشور درمان شدند. ولی مراکز درمانی برای این اقدام بزرگ باید در کشور توسعه پیدا کنند؛ برای اینکه سلولهای بنیادی خونساز منشأ درمانی خیلی از بیماریها هستند. بهخصوص برای اطفال در این زمینه باید مراکز بیشتری درنظر گرفته شود چون پیوند مغز و استخوان پاسخ درمانی بسیار خوبی برای کودکان سرطانی و بهخصوصی تالاسمیهاست.