و به همین جهت طرحها و برنامههای فناوری اطلاعات در ایران بهصورت پراکنده و غیرمنسجم و بدون هدف واحد اجرا شده و نتیجهای عاید کشور نشده است.شاید همین فردا چندین سازمان با ارسال جوابیههایی به همشهری تصریح کنند که ما متولی اصلی فناوری اطلاعات در ایران هستیم و بقیه باید تحت نظارت و هماهنگی ما فعالیت کنند.
این سازمانها ممکن است به شرح زیر باشند: شورایعالی اطلاعرسانی، شورایعالی فناوری اطلاعات، شورایعالی انفورماتیک، مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، کمیته فناوری اطلاعات، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، شورایعالی انقلاب فرهنگی، پژوهشگاه دانشهای بنیادی، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و سازمان صنفی رایانهای کشور.
اما اگر از هر یک از این سازمانها بپرسید که برنامه جامع شما برای توسعه فناوری اطلاعات در سالجاری و سالهای آینده چیست و قرار است شما وضعیت «آیتی» در ایران را تا 5 سال آینده به کجا برسانید، شاید هیچیک تصویر روشن و شفافی ارائه ندهند.
البته ممکن است روی کاغذ طرحهایی مانند سند جامع فناوری اطلاعات، برنامه جامع جامعه اطلاعاتی ایران و موارد مشابهوجود داشته باشد ولی این حقیقت را نمیتوان کتمان کرد که هیچ ضمانت اجرایی دقیقی برای به ثمر رسیدن این ایدهها در کشور وجود ندارد و مثلا طرحهایی مانند اینترنت ملی، هاستینگ ملی، پورتال ملی، بانکداری الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، توسعه ضریب نفوذ اینترنت، توسعه سرعت اینترنت و پیشبرد دولت الکترونیک با رکود و توقف مواجه بوده و تاریخ بهرهبرداری از برخی از آنها مدتها گذشته است.
کسانی که از نزدیک دستی بر آتش دارند میدانند که بنیان طرحهایی مانند گذرنامه الکترونیک یا بسیاری از طرحهای بزرگ«آی تی» در ایران در طرح جامعی به نام تکفا گذاشته شد که چند سالی است به ورطه فراموشی سپرده شده است.
شوراها و سازمانهای دیگری سعی کردند بعد از این طرح، طرحهای مشابهی را تدوین و اجرا کنند که در این زمینه موفق نبودند و ماهیت وجودی برخی از این شوراها اساسا با علامت سؤال مواجه شد؛ چرا که بعد از ادغام و حذف برخی شوراهای عالی توسط دولت و احیای مجدد آنها توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام،
هیچ فعالیت چشمگیری از این شوراها مشاهده نشده و حتی جلسات رسمی آنها مدتهاست تشکیل نشده است !نبود متولی واحد در مقوله فناوری اطلاعات حتی صدای برخی مدیران دولت دهم را هم در آورده است؛
بهطوری که اخیرا معاون فناوری اطلاعات شرکت مخابرات ایران گفته: متأسفانه در کشورمان منابع، پتانسیلها و هزینههایی که در حوزه فناوری اطلاعات صرف میشود، به هدر میرود و پرت میشود زیرا هدفگذاری شفافی در این حوزه وجود ندارد.
در این خصوص علیرضا سیدی گفته: باید در کشور مدیریت واحدی در حوزه فناوری اطلاعات وجود داشته باشد و این مدیریت واحد اعمال شود که البته این به معنی انجام شدن متمرکز کارها در یک سازمان نیست.
باید اهداف و برنامهها هدفگذاری شود و هرکس با سلیقه و برنامهای که دارد در این زمینه حرکت نکند بلکه نظم و هماهنگی وجود داشته و کارها به سوی هدف مشخصی جریان داشته باشند.
هر فرد یا مسئولی برای خود سلیقه و برنامهای دارد، این موضوع خوب است اما اگر هر کسی به این صورت عمل کند، بعد از مدتی موازیکاری و یا پرتشدن هزینهها در سازمانها اتفاق میافتد و برنامهها بهصورت مقطعی انجام میشود و منقطع باقی میماند.
همه سازمانها باید در حوزه فناوری اطلاعات هدفگذاری و سیاستگذاری جامع و مشخصی داشته باشند تا همه بر آن اساس حرکت کنند و به نتیجه و اهدافی که مدنظر است دست یابند.
با کنار هم چیدن قطعات، یک پازل تکمیل میشود، بنابراین در حوزه فناوری اطلاعات هم باید شبکه بانکی، مدارس، ادارات و سازمانها و بهطور کلی همه مؤسسات با یکدیگر هماهنگ شوند و در یک مسیر گام بردارند تا به هدف اصلی و نهایی دست یابیم و بتوانیم در حوزه فناوری اطلاعات پیشرفت کنیم.
جالب است بدانید سال گذشته دکتر شهریاری، دبیر وقت شورایعالی اطلاعرسانی در همایشی گفته بود: متأسفانه در کشور ما، ویروسی، فناوری اطلاعات را در برگرفته است که مشکلات را بسیار پیچیده کرده؛ یعنی نهاد متولی فناوری اطلاعات در جامعه ما آنقدر زیاد است که تعدد آن مانع از حل مسائل و مشکلات این حوزه میشود.
وی در بررسی وضعیت موجود در نهادهای مختلف مربوط به فناوری اطلاعات گفته بود در شورایعالی امنیت فضای تبادل اطلاعات، شورایعالی اطلاعرسانی، شورایعالی ارتباطات و شورایعالی انفورماتیک بهترتیب 10، 20، 15 و 12 شخصیت حقوقی و حقیقی با مشترکات زیاد وجود دارند.
با این توضیح شاید بتوان گفت فناوری اطلاعات در ایران نه از نبود متولی که از وفور متولی رنج میبرد!