چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۸:۳۱
۰ نفر

روانشناسان معتقدند «احساس ناامنی» از خود «ناامنی» بدتر است

زیرا انسان‌ها معمولاً بدترین حالت ممکن را از اتفاقی که روی نداده است در ذهن خود تصور می‌کنند و این احساس باعث اختلال در قدرت تفکر و تصمیم‌گیری مناسب می‌شود.

این قبول که ایران در ردیف 10 کشور حادثه‌خیز اول جهان است و 90 درصد خاک آن روی نوار زلزله واقع شده است و باید بیش از پیش این پدیده را جدی گرفت ولی پرسش اصلی این است که آیا این واقعیت، سابقه‌ای تاریخی دارد یا از چند روز پیش کشف شده که تعداد قابل‌توجهی از سایت‌ها و روزنامه‌ها از آن به‌عنوان اکتشافی مهم یاد می‌کنند؟

احتیاط، شرط عقل است

ایجاد آمادگی در برابر پدیده‌های طبیعی که زلزله یکی از مهم‌ترین آنها به شمار می‌رود، شرط عقل است؛ به‌ویژه هنگامی که کارشناسان در این زمینه هشدار داده باشند ولی باید تاکید کرد به‌رغم پیشرفت‌های چشمگیر در زمینه فناوری‌های مختلف، هنوز به‌یقین نمی‌توان مکان و زمان دقیق زلزله را پیش‌بینی کرد.

از این‌رو، هرگونه اعلام قریب‌الوقوع و پیشگویی درباره وقوع زلزله، نه تنها فاقد مبانی و مستندات علمی است بلکه باعث به خطر‌انداختن آرامش روحی و روانی جامعه نیز خواهد شد.

اگر منظور از این هیاهوها، دادن هشدار است که سال‌های مدیدی است شهرداری تهران و سایر سازمان‌ها و نهادها از جمله آموزش و پرورش و سازمان امداد و نجات با برپایی مانورهای فراوان، ارائه جزوات آموزشی و استفاده از ظرفیت‌های رسانه‌ای مختلف مشغول فعالیت هستند و اگر طرح‌کنندگان این موضوع مهم،

اهداف دیگری را دنبال می‌کنند باید واقف باشند برجسته‌سازی‌ چنین موضوعی می‌تواند به پیامدهایی منتهی شود که به‌آسانی قابل محاسبه و مدیریت نیستند. برخی گمانه‌زنی‌ها درباره دلیل برجسته‌سازی‌ کم سابقه موضوع زلزله، بر فرضیات اقتصادی استوارند. بدین‌ترتیب که بین اشاعه رسانه‌ای این موضوع و نوسانات قیمت‌های زمین و مسکن رابطه‌ای احتمالی می‌بینند.

این برداشت بر این باور است که رواج شایعه زلزله قریب‌الوقوع، تاکتیکی است برای خنثی شدن آثار روانی تغییر ناگهانی قیمت‌ها. فارغ از اینکه چنین برداشتی درست است یا نه، به هر حال همزمان شدن مباحث مربوط به اجرای قانون هدفمند‌سازی‌ یارانه‌ها و وقوع زلزله، به این شائبه دامن زده است.

آمادگی‌ تهران؛ خوب اما ناکافی

شهرداری با جدی گرفتن قانون جلوگیری از ساخت‌وساز در ارتفاعات در سال‌های اخیر و افزایش نظارت بر مراحل دادن پروانه ساخت و پایان ‌کار، اقدامات مؤثری برای ایمن‌تر شدن تهران در برابر حوادث احتمالی طبیعی همچون زلزله اتخاذ کرده است ولی مسائلی همچون افزایش جمعیت و تمرکزگرایی از پایتخت، تابع سیاست‌های کلان دولت است.

استقرار غیرضرور بسیاری از دستگاه‌های اجرایی دولتی، مراکز آموزشی و تجاری در تهران زمانی که با نبود فرصت‌ شغلی کافی در شهرستان‌ها ترکیب می‌شود، انبوه جمعیت بیکار جویای کار را به اجبار راهی پایتخت می‌کند؛

وگرنه جاذبه‌های زیبای تهران و عملکرد مطلوب مدیریت شهری در ارائه خدمات به شهروندان،  به تنهایی و فارغ از کارکرد اقتصادی و اجتماعی  شهر، برای جمعیت جوان بیکار، اولویت مهاجرت تلقی نمی‌شود.

لذا پیشنهاد خروج 5 میلیون نفر از تهران به‌دلیل وقوع احتمالی زلزله بیش از آنکه راهکار و راه‌حلی منطقی باشد، تنها پاک کردن صورت مسئله است، زیرا این پرسش جدی مطرح می‌شود که تکلیف بقیه افرادی که در شهر می‌مانند، چیست؟ آیا بهتر نیست تمام دستگاه‌ها و سازمان‌های اجرایی دوش به دوش هم سعی در مقاوم‌سازی بیش از پیش شهر کنند؟ آیا بهتر نیست دولت با تهیه زیرساخت‌های لازم  در شهرستان ‌ها و مهم‌تر از آن با ایجاد زمینه‌ اشتغال‌زایی، مانع از مهاجرت شهرستانی‌ها  به پایتخت شود؟

امید را ناامید نکنیم

رواج شایعاتی از جمله بروز زلزله بدون ارائه مستندات علمی درصورت تداوم، می‌تواند منجر به شکل‌گیری ذهنیتی در شهروندان ‌شود که به‌تدریج «امید به زندگی» را در آنها کاهش  داده و بی‌انگیز‌گی را بیش از پیش در جامعه گسترش ‌می‌دهد.

به‌یاد داریم که چند سال پیش، شایعه وقوع زلزله‌ای که البته رخ نداد، باعث شد تعداد زیادی از خانواده‌ها منازل خود را ترک کرده و چند شب در پارک‌ها و بوستان‌ها اقامت کنند. شایسته است مسئولان و رسانه‌های مختلف نسبت به رواج چنین مواردی دقت بیشتری کنند و از تشویش اذهان عمومی بپرهیزند.

علیرضا کتابدار

کد خبر 105699

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز