این حمله که پس از گذشت حدود یک سال و دو ماه از سرنگونی رژیم شاهنشاهی انجام شد، نخستین درگیری نظامی ایالات متحده با ایران است که در اواخر دوران جنگ تحمیلی نیز تکرار شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران مواظب بود تا رابطه اش با آمریکا قطع نشود. در همان اوایل پیروزی، امام خمینی(ره) حجتالاسلام آقای دکتر مهدی حائری فرزند مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم را بهعنوان سفیر ایران در آمریکا تعیین کردند. امام(ره) با چنین تصمیمی میخواستند یک چهره موجه، شناخته شده و معتبری، مسائل ایران در آمریکا را پیش ببرد. اما آمریکا پس از حادثه گروگانگیری دیپلماتهای آن کشور در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام، روابط خود با ایران را بهصورت یک طرفه قطع کرد. دولت آمریکا پس از ناامیدی از آزادی گروگانها، در 19فروردین سال 1359 رابطه سیاسی خود با ایران را قطع کرد. از این زمان دور اول تحریمهای آمریکا علیه ایران آغاز شد.
بر اثر این تحریمها، آمریکا اموال ایران را بلوکه کرد، حسابهای بانکی ایران را بست و ارتباطات مستقیم بانکی ایران را ممنوع کرد. بنابراین عملاً تحریم اقتصادی ایران بهویژه در حوزههای مالی و روابط بانکی شروع شد. در واکنش به این اقدام آمریکا در قطع رابطه سیاسی با ایران، امام خمینی(ره) در همان روز طی پیامی خطاب به ملت ایران فرمودند: اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت به پا خاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بینالمللی با یک چپاولگر عالمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است.
ما این قطع رابطه را به فال نیک میگیریم چونکه این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید آمریکا از ایران است... ما امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدامحسین بهزودی انجام گیرد و ملتهای شریف اسلامی به این انگلهای خائن، آن کنند که ملت ما با محمد رضای خائن کرد. بنابراین حدود 5 ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی، روابط آمریکا با ایران قطع شد. این امر نشان میداد که آمریکا از بازگشت دوباره به ایران ناامید شده است. دولت آمریکا پس از اعلام قطع رابطه به همراه دولت انگلیس، ایران را مورد تحریم اقتصادی و تجاری قرار داد و داراییهای ایران را بلوکه و دیپلماتها و دانشجویان ایرانی را اخراج کرد.
گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران، موجب شد تا ایالات متحده اقدامات و برنامههای وسیعی را علیه ایران در حوزههای گوناگون سیاسی، تبلیغاتی، مالی و نظامی در دستورکار خود قرار دهد. 2روز پس از اشغال سفارت آمریکا، رئیسجمهور این کشور دستور بررسی انجام یک عملیات نظامی جهت نجات گروگانها را صادر کرد. در همین حال، باانجام تبلیغات گسترده در رسانههای آمریکا، افکار عمومی جهت انجام یک اقدام نظامی علیه ایران آماده شد.
امامخمینی(ره) در 15 دی ماه 1358 حدود 2 ماه پس از گروگانگیری در پاسخ به خبرنگار مجله تایم ضمن بیان اینکه احساسات ایرانیان علیه ملت آمریکا نبوده بلکه علیه دولت آمریکاست، شرایط حل بحران ناشی از گروگانگیری را مشخص ساختند. ایشان فرمودند: اگر آمریکا بخواهد از طریق دخالت نظامی یا محاصره اقتصادی و یا شیوههای ارعاب، ما را از عدالت محروم کند، هرگز بحران حل نشده و در اندیشه مردم باقی خواهد ماند. مردم آمریکا نباید بگذارند کارتر چنین شیوهای را ادامه دهد... راه دیگری که در برابر دولت آمریکا وجود دارد این است که به اقدامات ناصوابی که در ایران کرده اعتراف کند. از دیدگاه ما، راه حل؛ بحران تحویل شاه مخلوع به ایران و اقداماتی برای جبران ضایعاتی است که دیکتاتوری او، بر ملت وارد آورده است.
البته ضایعاتی جبران ناپذیر هم وجود دارد منجمله شهادت 100هزار نفر در مبارزه علیه شاه، نیرو و استعدادهای انسانی که در راه سرنگونی او به کار گرفته شد قابل اعاده نیست، اما ما انتظار پس دادن ثروتهایی را داریم که از این ملت غارت کرده است. درصورتی که ملت ایران قانع شود که رئیسجمهور شایستهای به جای کارتر مایل به انجام عمل ناروا علیه ما نیست، میتواند رفتار عادی با آمریکا داشته باشد، آن نوع روابطی که ما با دیگر کشورها داریم... ما در برابر دولت آمریکا با همه قدرتش مقاومت میکنیم و از هیچ قدرتی نمیترسیم... خروج شاه از آمریکا معما را حل نمیکند. یک سازمان بینالمللی باید تلاشهای جدی را صورت دهد تا آمریکا را وادار به تحویل شاه خائن به ایران کند. این سازمان باید ثروتی را که شاه غارت کرده به صاحبان اصلیش که ملت ایرانند برگرداند. چنین سازمانی همچنین باید همه دیکتاتورها را محاکمه کند.
ما تسلیم بیعدالتی نخواهیم شد و با ستمکاران کنار نخواهیم آمد. در چنین شرایطی مشاوران اصلی کارتر بر حمله نظامی به ایران تأکید داشتند و طرح حمله در تاریخ 2 فروردین سال 1359 به تصویب نهایی رئیسجمهور آمریکا رسید. براساس این طرح، قرار بود97تن از نیروهای ویژه آمریکا به نام دلتا، که از بین نظامیان زبده ارتش آمریکا انتخاب شده بودند، پس از انتقال به مصر به پایگاه هوایی آمریکا در کشور عمان منتقل شوند. آنگاه این افراد با 6 فروند هواپیمای تاکتیکی هرکولس از پایگاه مصیره در عمان به دشت طبس فرستاده شده و از آنجا با 6فروند بالگرد سیکورسکی عازم کوهستانهای اطراف تهران شده تا با کمک خودروهایی که عوامل داخلی فراهم کرده بودند به ورزشگاه شهید شیرودی در جنب محل سفارت آمریکا انتقال یابند.
سپس طی یک عملیات ویژه نظامی، افراد گروه دلتا به محل نگهداری گروگانهای آمریکایی در لانه جاسوسی، حمله کرده و آنها را رها و با کمک بالگردهای نشسته در ورزشگاه شیرودی به فرودگاه علی آباد قم منتقل و سپس آنان را با هواپیماهای هرکولس از ایران خارج نمایند. آمریکا با کمک عوامل رژیم شاهنشاهی در ایران، یک نوع سازماندهی عملیاتی را در تهران بهوجود آورده بود تا با ورود بالگردهای آمریکایی به تهران، آنها بتوانند به نظامیان آمریکایی کمک کرده و گروگانها را از دست دانشجویان، خارج نمایند.
بنابراین نخستین حمله نظامی آمریکا به خاک ایران با نام رمز چنگال عقاب در پنجشنبه شب 5 اردیبهشت سال 1359 با شرکت 6 فروند هواپیمای c-130 و 8 فروند بالگرد بزرگ (RH-53D) و با 97 نیروی نظامی ویژه، انجام شد. این هواپیماها نیروهای ضربتی ویژه آمریکا را به همراه 5 ایرانی راهنما از پایگاهی در کشور مصر به دریای عمان منتقل و در شب 5 اردیبهشت از نزدیک ساحل چابهار وارد فضای ایران شده و در فرودگاه متروکهای در منطقهای به نام ریگ شتر نزدیک رباط پشت بادام در منطقه کویر در 165 کیلومتری شهر طبس به زمین نشستند. این فرودگاه توسط سازمان سیا و با نظارت شاه برای استفادههای ضروری در مسیر جاده یزد به طبس ساخته شده بود. سادات رئیسجمهور مصر گفته بود من به مردم آمریکا قول دادهام که تجهیزات و تسهیلات نجات گروگانها را در خلیجفارس فراهم آورم.
در آغاز تهاجم، هواپیماها و بالگردهای آمریکایی در ارتفاع بسیار پایین150 پایی پرواز و از نقاط کور رادارهای ایران، عبور کردند. در همین حال 8 فروند بالگرد نظامی آمریکا نیز با پرواز از عرشه ناو هواپیما بر آمریکایی در آبهای عمان به پرواز در آمده و قصد داشتند تا در همین منطقه به زمین بنشیند. 2فروند از این بالگردها در مسیر راه دچار نقص فنی شده و به پایگاه خود روی ناو نیمیتس که در نزدیکیهای ساحل جنوبی ایران قرار داشت، بازگشتند.شش بالگرد باقیمانده با 85 دقیقه تأخیر خود را به صحرای طبس رساندند.در این اثنا سیستم هیدرولیک یک بالگرد دیگر پس از نشستن بر زمین، خراب شد. در حالیکه مأموریت با حداقل 6 فروند بالگرد باید انجام میشد.
در همین حال، زمانی که یک فروند بالگرد نزدیک سپیده دم صبح برای سوختگیری به هواپیمای c-130 نزدیک شدبهعلت وزیدن باد شدید و برپایی طوفان شن و گرد و غبار با این هواپیما برخورد کرد و هواپیمای هرکولس دچار آتشسوزی شد که بر اثر آن 3 نفر از خدمه هواپیما و 5 نفر از خدمه بالگرد کشته شدند. در حالی که شرایط برای عملیات نیروهای آمریکایی سخت میشد، یک اتوبوس مسافربری با 40سرنشین که از منطقه عبور میکرد از سوی نیروهای ویژه آمریکا توقیف و مسافرین آن به اسارت آمریکاییها در آمدند. نگرانی از آشکار شدن مأموریت و کاهش تعداد هواپیماها و بالگردها موجب شد تا نیروهای آمریکایی پس از 4 ساعت حضور در صحرای طبس، تصمیم به ناتمام گذاشتن عملیات و خروج از خاک ایران بگیرند.
در نهایت این عملیات در بیابانهای اطراف شهر طبس با دادن 8 کشته و3 مجروح و برجای گذاشتن تعدادی بالگرد، به شکست انجامید. باقیمانده نیروهای ویژه سوار بر 5هواپیمای سالم شدند و از صحرای طبس به سمت جزیره مصیره در شرق کشور عمان که پایگاه نظامی آمریکا در آن قرار داشت حرکت کردند و6 بالگرد را در محل باقی گذاشتند. عملیات نظامی آمریکا در غافلگیری کامل انجام شد و مسئولین ایرانی پس از شکست عملیات متوجه وقوع آن شدند. آمریکا قصد داشت با این عملیات ضمن آزادسازی گروگانها، عدهای از دانشجویان گروگانگیر را نیز به اسارت بگیرد. سپاه و ارتش پس از بازگشت باقیمانده هواپیماها و بالگردهای آمریکایی از ایران، متوجه حمله نظامی آمریکا شدند.
بررسیها نشان داد که برخی از عوامل داخلی با طرح آمریکا همکاری داشتهاند. جمعآوری سلاحهای پدافند هوایی قبل از آغاز حمله آمریکا، سوءظن نسبت به فرمانده نیروی هوایی را موجب شد. به محض اطلاع از حمله آمریکا فرمانده سپاه یزد به همراه تعدادی از پاسداران به محل حادثه شتافتند. متأسفانه در یک تصمیمگیری غلط در روز جمعه 6/2/ 1359 بالگردهای بر جا مانده آمریکا در صحرای طبس توسط جنگندههای نیروی هوایی ارتش بمباران شد که بر اثر آن محمد منتظر قائم فرمانده سپاه یزد به همراه 2 نفر دیگر به شهادت رسیدند. این اقدام بدبینیها نسبت به بنی صدر و بعضی از مسئولین ارتش را افزایش داد و موجب کنار گذاشته شدن رئیس ستاد ارتش و فرمانده نیروی هوایی و پاکسازی بیشتر در ارتش شد.
امام خمینی(ره) در واکنش به حمله نظامی آمریکا طی پیامی به ملت ایران فرمودند:... کارتر برای وصول به ریاستجمهوری حاضر است به هر جنایتی دست بزند و دنیا را به آتش بکشد... کارتر باز احساس نکرده با چه ملتی روبهروست و با چه مکتبی بازی میکند. ملت ما ملت خون و مکتب ما جهاد است... کارتر باید بداند که اگر این گروه به مرکز جاسوسی آمریکا در تهران حمله کرده بودند، اکنون از هیچیک از آنها و از 50 نفر جاسوس محبوس در لانه جاسوسی خبری نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند... کارتر باید بداند که حمله به ایران موجب قطع نفت از تمام دنیا خواهد شد و دنیا را بر ضد او بسیج میکند... آشوبگریهای دولت غیرقانونی عراق در مرزهای ایران با حمله کارتر و دخالت نظامی در ایران رابطه ملموسی دارد...
تهاجم نظامی ناموفق آمریکا موجب شد تا سایروس ونس وزیر خارجه آمریکا بهعنوان اعتراض به کارتر استعفاء نماید و خانواده گروگانهای آمریکایی با احمقانه خواندن عملیات نظامی، خواستار جلوگیری از تکرار آن شدند. ایران اجساد متجاوزان آمریکایی را پس داد و دانشجویان پیرو خط امام، گروگانها را به نقاط مختلف کشور منتقل کردند. از این تاریخ، روابط آمریکا با ایران از تیرگی شدید به وضعیت خصمانه تبدیل شد و آمریکا بهعنوان مهمترین دشمن مردم ایران تلقی شد. سالها پس از ماجرای گروگانگیری، کارتر در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس در تاریخ 13/8/88 گفت: من میتوانستم با سلاحهایی که در اختیار داشتم، ایران را ویران کنم، اما احساس میکردم ممکن است در این ماجرا گروگانها هم کشته شوند و من نمیخواستم 20 هزار ایرانی را بکشم. برای همین به ایران حمله نکردم. طبیعی است که منظور کارتر عدمحمله گسترده نظامی به ایران است ولی رئیسجمهور آمریکا تصمیم به انجام یک عملیات ویژه نظامی برای آزادسازی گروگانها گرفت.
طبق اسنادی که اخیراً از سوی مارگارت تاچر نخستوزیر وقت انگلستان منتشر شده است وی در پاسخ به نامه خصوصی کارتر رئیسجمهور آمریکا جهت همکاری انگلیس با ایالات متحده در حمله نظامی به ایران، از همکاری خودداری ورزیده است و این اقدام را خطری برای دیپلماتهای انگلیسی در تهران تلقی کرده است. البته نخستوزیر انگلیس پس از اتمام عملیات طبس، کارتر را برای شجاعت او در اقدام برای آزاد کردن گروگانها تحسین کرد. اسناد منتشره نشان میدهد که برخی از کشورهای اروپایی، همراهی و همکاری لازم را با کارتر برای حمله نظامی جهت آزادی گروگانهای آمریکایی انجام ندادهاند. ولی دبیرکل سازمان ملل متحد اقدام آمریکا را محکوم نکرد و خواستار خویشتنداری طرفین شد. انورسادات رئیسجمهور مصر هم گفت: آمریکا نباید از انجام اقدام دیگری برای آزادی گروگانها مایوس شود.
پس از شکست عملیات آمریکا در طبس، ایالات متحده 3 طرح نظامی دیگر علیه ایران ازجمله: الف - پیاده کردن نیرو در شهرهایی که گروگانهای آمریکایی در آنجا نگهداری میشدند. ب - مینگذاری در مبادی صدور نفت ایران در خلیجفارس و ج - بمباران پالایشگاههای نفتی را مورد بررسی قرار داد که در نهایت هیچیک از آنها به مرحله اجرا درنیامد. پس از ناکامی در آزادسازی گروگانها از طریق عملیات نظامی، آمریکا بر تحریم اقتصادی و سیاسی ایران افزود و امیدوار بود تا در سایه تیرگی روابط عراق با ایران، این تحریمها تأثیر بیشتری داشته باشد. به هر حال واقعه طبس یک تجربه تاریخی بزرگ برای ملت ایران است که از آن میتوان درسهای فراوانی گرفت.